درسنامه آشنايي با كشورهاي اسلامي

مشخصات كتاب

عنوان و نام پديدآور : درسنامه آشنايي با كشورهاي اسلامي/ با همكاري جمعي از پژوهشگران مركز تحقيقات استراتژيك ؛ زير نظر حسن روحاني ؛ تدوين و آماده سازي معاونت آموزش و پژوهش [ بعثه مقام معظم رهبري]؛ [براي] حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت.

مشخصات نشر : تهران: مشعر، 1389.

مشخصات ظاهري : 344 ص.

شابك : 30000 ريال:978-964-540-234-9

وضعيت فهرست نويسي : فاپا

موضوع : كشورهاي اسلامي

شناسه افزوده : روحاني، حسن، 1327 -

شناسه افزوده : مجمع تشخيص مصلحت نظام. مركز تحقيقات استراتژيك

شناسه افزوده : بعثه مقام معظم رهبري در امور حج و زيارت. معاونت آموزش و پژوهش

شناسه افزوده : حوزه نمايندگي ولي فقيه در امور حج و زيارت

رده بندي كنگره : DS35/6/د4 1389

رده بندي ديويي : 909/097671

شماره كتابشناسي ملي : 2034280

ص:1

ديباچه

مراتب معنوي حج، كه سرمايه جاودانه است و انسان را به افق توحيد و تنزيه نزديك مي نمايد، حاصل نخواهد شد مگر آنكه دستورات عبادي حج به طور صحيح و شايسته و مو به مو عمل شود. (1)حج نمايشي باشكوه از اوج رهايي انسان موحد از همه چيز جز او و عرصه پيكاري فرا راه توسن نفس و جلوه بي مانندي از عشق، ايثار، آگاهي و مسئوليت در گستره حيات فردي و اجتماعي است. پس حج تبلور تمام عيار حقايق و ارزش هاي مكتب اسلام است.

مؤمنان زنگار دل را با زمزم زلال توحيد مي زدايند و با حضرت دوست تجديد ميثاق مي كنند و گرچه ميراث ادب و فرهنگ ما، مشحون از آموزه هاي حيات بخش حج است، اما هنوز ابعاد بي شماري از اين فريضه مهم، ناشناخته و مهجور مانده است.

پيروزي انقلاب اسلامي ايران، در پرتو انديشه هاي تابناك امام خميني حج را نيز همچون ديگر معارف و احكام اسلامي، در جايگاه واقعي خويش نشاند و سيماي راستين و محتواي غني آن را نماياند. اما هنوز راهي دراز در پيش است تا فلسفه، ابعاد، آثار و بركات آن شناخته و شناسانده شود.

ص:2


1- امام خميني، صحيفه نور، ج 19، ص 25.

ص:3

ص:4

ص:5

ص:6

ص:7

ص:8

ص:9

ص:10

ص:11

ص:12

ص:13

ص:14

ص:15

ص:16

ص:17

ص: 18

در راستاي تحقق اين هدف بزرگ، با الهام از انديشه هاي والا و ماندگار امام راحل- احياگر حج ابراهيمي- و با بهره گيري از رهنمودهاي ارزشمند رهبر عزيز انقلاب اسلامي، حضرت آيت الله خامنه اي- مدظله- معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبري، تلاش مي كند با كاربردي كردن متون آموزشي، فصل جديدي فرا راه كارگزاران حج و زائران حرمين شريفين بگشايد.

از اين رو، پس از كارشناسي هاي متعدد و بهره گيري از اساتيد و متخصصان فن، تلاش گرديده تا براي تهيه درسنامه ها و محتواي مورد نياز در سفر حج و عمره، عناوين، موضوعات، سرفصل ها و منابع هر درس را مشخص و جلسات آموزشي آنها زمان بندي گردد تا به نحو بهينه مورد استفاده قرار گيرد.

عناوين اين درسنامه ها عبارتند از:

1. مناسك حج

2. آداب سفر حج

3. اسرار و معارف حج

4. آشنايي با تاريخ اسلام (1 و 2)

5. آشنايي با تاريخ و اماكن مقدس مكه و مدينه

6. اخلاق معاشرت

7. احكام مبتلابه حج

8. آشنايي با كشورهاي اسلامي

9. گزيده سيماي عقايد شيعه

10. شناخت عربستان

ص: 19

11. محاوره عربي

بي ترديد آغاز هر كاري با كاستي ها و نواقص احتمالي همراه است. لذا انتظار مي رود با بهره گيري از نظرات خوانندگان ارجمند، نقاط قوت و ضعف اين مجموعه شناسايي و به تقويت داشته ها و زدودن كاستي هاي آن اقدام شود.

در پايان ضمن تشكر از همه كساني كه ما را در تهيه و تنظيم اين مجموعه ياري كرده اند، توفيق همگان را از خداوند منان خواهانيم.

معاونت آموزش و پژوهش بعثه

اداره كل آموزش

ص:20

ص: 21

پيشگفتار

پيشگفتار

جهان اسلام، ظرفيت ها و امكانات

جهان اسلام با داشتن بيش از يك پنجم جمعيت جهان، كشور و سرزمين هاي وسيعي كه از شرق آسيا تا غرب آفريقا گسترده شده است، مجموعه متنوع و در عين حال توانمندي را تشكيل مي دهد كه به ويژه در چند دهه اخير به مثابه يك هويت واحد مطرح شده است. «جهان اسلام» بيش از آن كه بيانگر يك موقعيت جغرافيايي باشد، معرف هويت بيش از يك و نيم ميليارد انسان است كه داراي آيين و ديني مشترك هستند. آنچه كه اين جمعيت عظيم را عليرغم اختلافات نژادي، قومي و زباني به يكديگر پيوند مي دهد، اعتقادات مشترك آن ها نسبت به خداي واحد، قرآن، پيامبر گرامي اسلام و دستورات و احكامي است كه خداوند توسط پيامبر و در قرآن كريم آن ها را تبيين كرده است.

از لحاظ جغرافيايي مي توان گفت پيروان اسلام در قاره هاي مختلف جهان حضور دارند. قاره آسيا بيش از يك ميليارد مسلمان جهان را در خود جاي داده است. حدود 391 ميليون مسلمان ساكن آفريقا هستند. بيش از 20 ميليون مسلمان در اروپا و بيش از 27 ميليون مسلمان در روسيه

ص: 22

به سر مي برند. همچنين حدود يك و نيم ميليون مسلمان در آمريكاي لاتين و 9 ميليون مسلمان در آمريكا و كانادا زندگي مي كنند.

به دليل وسعت سرزمين هاي اسلامي و ميليون ها مسلماني كه در نقاط مختلف زندگي مي كنند، تنوع زباني در جهان اسلام بسيار زياد است. زبان هاي عربي، فارسي و تركي از زبان هاي مهم در جهان اسلام محسوب مي شوند. همچنين تعداد زيادي از مسلمانان در كشورهاي پاكستان و هند به زبان اردو تكلم مي كنند. حدود 14 درصد از جمعيت مسلمانان كه در كشورهاي اندونزي و مالزي زندگي مي كنند، به زبان مالايي سخن مي گويند.

علاوه بر اين، دركنار كشورهاي اسلامي، كشورهايي وجود دارند كه مسلمانان به صورت اقليت در آن ها زندگي مي كنند. در اين خصوص، برخي نظير مسلمانان چين و بالكان از قرن ها پيش در اين مناطق ساكن بوده اند و گروهي ديگر از مسلمانان نيز به صورت مهاجر در كشورهاي اروپايي و آمريكايي زندگي مي كنند.

يكي از امتيازات مهم مكتب اسلام كه در آيات و روايات به آن اشاره شده، اين است كه اسلام منحصر به قوم، زبان، مليت و جغرافياي خاصي نيست و دين جهاني به شمار مي آيد. از همين رو ملل مسلمان از نژادهاي مختلف تشكيل شده اند. در 19 كشور اسلامي، اكثريت با نژاد سامي و عرب است. البته اقليت هاي ديگر نژادي نظير كردها نيز در كشورهاي عربي چون عراق و سوريه حضور دارند. در كشورهاي

ص: 23

آفريقايي عرب زبان نيز جمعيت هاي بربر ديده مي شود. درميان كشورهاي مسلمان قاره آفريقا 11 كشور داراي اكثريت سياه پوست هستند. منشأ نژادي برخي از مسلمانان كه در آسيا زندگي مي كنند، زرد است و شامل تيره هايي نظير مغولي تاتار، زرد مالايايي و زرد اندونزيايي مي باشند. منشأ نژادي ايراني ها، افغان ها و تاجيك ها، آريايي است و مردم پاكستان از نژاد سفيد و تيره هاي سند و پنجابي هستند. جهان اسلام شامل 5 كشور اسلامي است كه پرجمعيت ترين آن ها، اندونزي و كم جمعيت ترين آن ها مالديو است.

علاوه بر ويژگي جمعيتي، به لحاظ جغرافيايي، زيست محيطي و ذخاير طبيعي نيز سرزمين هاي اسلامي از شمار غني ترين مناطق كره زمين به شمار مي روند. امكانات و ويژگي هاي اين سرزمين ها باعث شده است تا در طي قرن هاي متمادي، جهان اسلام نقش بسيار مهم و تأثيرگذاري در صحنه روابط بين الملل ايفا كند. كشورهاي اسلامي بيش از درصد منابع انرژي جهان را كه شاهرگ حياتي نظام صنعتي به شمار مي آيد، در اختيار دارند و به لحاظ جغرافيايي و استراتژيك نيز كشورهاي اسلامي بر بسياري از درياها و آبراه هاي بزرگ مانند خليج فارس، تنگه هرمز، درياي سرخ و كانال سوئز احاطه دارند.

به دليل تأكيدي كه دين مبين اسلام بر كسب علم و دانش دارد، مسلمانان در چندين قرن پس از بعثت پيامبر گرامي اسلام فراگيري علم را چنان در دستوركار خود قرار دادند كه در اندك زماني، توانستند دروازه هاي علوم و فنون را فتح كنند و در روزگاري كه غرب در عصر

ص: 24

تاريكي به سر مي برد، انديشمندان مسلمان به كشفيات نويني در عرصه هاي علمي دست يافتند و آرام آرام اين حركت علمي مسلمانان تا آندلس و قلب اروپا پيش رفت. انديشمندان غربي از دستاوردهاي علمي مسلمانان بهره گرفتند و توانستند پايه هاي تمدن امروز خويش را با استفاده از كشفيات و توليدات علمي جهان اسلام بنا نمايند. اما با وجود آن كه جهان اسلام در روزگاري مركز توليد و صدور علم محسوب مي شد، يكباره با ركود علمي مواجه شد.

از سوي ديگر، با وجود آن كه مسلمانان در سال هايي كه كشورهاي اروپايي در وضعيت قرون وسطايي بسر مي بردندصاحب تمدن عظيم و قدرتمندي بودند كه بر بسياري از مناطق جهان احاطه داشت، اما به دليل بروز اختلافات شديد و تفرقه ميان مسلمانان به وضعيتي دچار شدند كه در آغاز قرن بيستم هيچ كشور اسلامي قدرتمندي در جهان و در صحنه روابط بين الملل حضور نداشت.

پيدايش فرقه هاي مذهبي و رواج خرافات و بدعت ها، افراط و تفريط در نحوه درك و فهم احكام اسلامي و شيوه هاي اجرائي آنان بويژه در زمينه مسائل اجتماعي ازجمله علل فاصله گرفتن مسلمانان از ارزش ها و سنن الهي بود. مسلمانان تفسير واحدي از اسلام نداشته و گاه در برخي زمينه ها، ديدگاه هاي آن ها با يكديگر بسيار متفاوت بود. اين تفاوت ها، موجب شد كه در عمل نيز مسلمانان چندگونه و گاه متضاد رفتار كنند. اين درحالي است كه اسلام و مباني آن، از يك حقيقت واحد سرچشمه مي گيرد.

ص: 25

وضعيت موجود و چالش هاي پيش رو

به رغم سهم قابل توجه مسلمانان از جمعيت و منابع مادي جهاني، در حال حاضر سهم آنان از اقتصاد، سياست، علم و فناوري جهاني چندان قابل توجه نيست. با وجود عضويت بيش از پنجاه و شش كشور مسلمان در سازمان ملل، نمايندگان كشورهاي اسلامي تأثير چنداني بر تصميمات جهاني ندارند و حتي مجموعه بزرگتري مانند سازمان كنفرانس اسلامي نيز به دليل اختلافات دروني نقش بسزايي در مسايل جهاني و منطقه اي ايفا نمي كند.

با توجه به جايگاه مهم انرژي در تحولات سياسي و اقتصادي جهان، كشورهاي اسلامي از ابزار بسيار قدرتمندي در اين زمينه برخوردارند، اما متاسفانه در طول دهه هاي گذشته به دليل تسلط قدرت هاي بزرگ بر بسياري از كشورهاي اسلامي، اين كشورها جز در موارد اندكي نتوانسته اند از اين ابزار در جهت حفظ و تأمين منافع مشروع خود بهره ببرند. از سوي ديگر به دليل وابستگي سياسي و فساد داخلي، اين ابزار در خدمت رشد و توسعه مسلمانان قرار نگرفته و مسلمانان به رغم بهره مندي از منابع عظيم نفت و گاز، در سطوح پاييني از رشد و توسعه اقتصادي و همچنين در زمينه مسائل علمي و فناوري هاي پيشرفته قرار داشته اند.

يكي از بنيان هاي اصلي ضعف دولت هاي جهان اسلام در برقراري ثبات سياسي داخلي را بايد در ناكامي اين كشورها در تكميل پروژه دولت-- ملت سازي دانست. به طوركلي، عدم جذب تقاضاهاي قومي، ظهور دولت هاي اقتدارگرا از متن نيمه تمام پروژه دولت-- ملت سازي و

ص: 26

پيدايش چرخه تركيبي از نزاع هاي قومي و بين دولتي در اين كشورها، از جمله عواملي هستند كه پروسه دولت-- ملت سازي را در ميان كشورهاي اسلامي به ضعف و ركود دچار ساخته اند. بنابراين استدلال، فقدان ثبات سياسي و امنيت كافي در جوامع اسلامي ريشه در ناكامي اين كشورها در خلق ايده هايي همچون انگاره هويت ملي و حاكميت ملي يا به طور كلي پروسه دولت سازي دارد. اگرچه فشار عوامل محيطي نيز در اين زمينه تأثير بسيار اساسي دارند.

از طرفي يكي از معضلات موجود، ضعف بينش سياسي براي وحدت است. برخي ازكشورهاي اسلامي بر اين اعتقادند كه منافعشان از طريق ارتقاي روابط با غرب زير چتر توليدات، تكنولوژي، آموزش، بازار و امنيت غربي بهتر تأمين مي شود. بي ثباتي سياسي در كشورهاي اسلامي و تهديد جنگ هاي داخلي و منطقه اي، بعضي از كشورها را به معضل ناامني دچار كرده است و در نتيجه آن ها براي حمايت به غرب، خصوصاً آمريكا متوسل شده اند. اين مسأله همچنين موجب شده است كه بسياري از كشورهاي اسلامي براي تأمين امنيت خود به خريد انواع تسليحات از كشورهاي غربي روي آورند.

بر اساس برخي آمارها در حدود دوسوم فروش تسليحات به كشورهاي در حال توسعه انجام مي شود و در اين ميان، خاورميانه بزرگ ترين خريدار آن است. در طي سي سال گذشته، هزينه هاي نظامي جهان عرب به تنهايي به صدها ميليارد دلار بالغ مي شوند. مسلمانان حدود 10 الي 15 درصد توليد ناخالص ملي خود را به نيروي نظامي اختصاص

ص: 27

مي دهند كه اين رقم در ساير كشورهاي جهان 5/ 4 درصد است.

در كنار مسائل و مشكلات داخلي كشورهاي اسلامي، رقابت و برتري جويي قدرت هاي جهان در مناطق استراتژيكي همچون خاورميانه و خليج فارس نيز مشكلات و گرفتاري هاي زيادي را براي كشورهاي منطقه ايجاد كرده است؛ اشغال نظامي افغانستان و عراق را مي توان از اين دست برشمرد كه نتايج ناگواري براي منطقه دربر داشته است.

به علاوه، فشار كشورهاي غربي و تحريم هاي اقتصادي و مالي نيز يكي ديگر از مشكلاتي است كه بخشي از مسلمانان با آن مواجه مي باشند. طبق آمار كميسارياي عالي حمايت از پناهندگان ملل متحد، بالغ بر سيصد ميليون نفر مسلمان تحت شرايط بسيار سخت اقتصادي با حمايت سازمان ملل متحد زندگي مي كنند كه اين وضعيت مرگ هزاران نفر بي گناه را باعث مي شود و تأثير ويرانگري بر وضعيت سياسي، اقتصادي و اجتماعي جوامع كشورهاي درگير دارد. به علاوه مسلمانان بي پناه و آواره از هر گروهي در جهان بيشتر هستند.

چالش هاي اقتصادي جهاني، شايد بزرگ ترين چالش پيش روي مسلمانان، در وضعيت جهاني شدن باشد. فقدان ساختارهاي صنعتي و تجاري قدرتمند، كشورهاي اسلامي را در روند رقابت جهاني براي كسب بازارهاي بيشتر دچار مشكل ساخته است. به همين دليل، كشورهاي اسلامي از يك سو نيازمند اتخاذ سياست هاي اقتصادي موثر و منطقي به منظور افزايش قدرت رقابت پذيري در سطح داخلي هستند و از سوي ديگر بايد ساز و كارهاي همكاري را در ميان خود تقويت نمايند.

ص: 28

همكاري هاي اقتصادي در اين زمينه بايد از طريق ايجاد اتحاديه هاي گمركي، توافقات دوجانبه و چندجانبه، مناطق آزاد تجاري و گروه هاي منطقه اي صورت گيرد. مسلمانان براي افزايش قدرت اقتصادي جهاني در معاملات بازرگاني و ميزان تأثيرگذاري بر نوسانات بازار جهاني، بايد بتوانند استانداردهاي بين المللي را رعايت و مهارت هاي لازم را در حيطه مزيت نسبي كسب كنند.

در حال حاضر كشورهاي جهان اسلام، به تنهايي توانايي مقابله با فشارهاي بازيگران قدرتمند جهاني را ندارند. ازاين رو با توجه به آنچه بيان شد و با توجه به شرايط منطقه اي كشورهاي جهان اسلام، نيازي فوري به تأسيس و گسترش سازمان هاي منطقه اي، مثل بانك توسعه اسلامي، براي افزايش رقابت و هدايت صحيح سرمايه هاي موجود، وجود دارد. پي گيري سياست همكاري بين مسلمانان و تنظيم سياست هاي مشترك، منافع منطقه اي و جهاني آن ها را تضمين مي كند.

اگرچه هدف نهادهايي چون سازمان كنفرانس اسلامي تلاش براي گسترش وحدت و تفاهم بين دولت هاي عضو است، اما كشورهاي اسلامي از اختلافات دروني زيادي رنج مي برند. در اين ميان حتي معضل و فاجعه بزرگي مانند فلسطين نيز نتوانسته است در كاهش اين اختلافات نقش مؤثري ايفا كند. رفتارهاي دوگانه برخي از كشورهاي اسلامي در اين زمينه تاكنون امكان دستيابي به يك وحدت رويه را در ميان كشورهاي اسلامي دشوار ساخته است.

علاوه بر اين، اختلافات قومي- فرقه اي در ميان مسلمانان كه اغلب

ص: 29

توسط قدرت هاي بيروني دامن زده مي شود، يكي ديگر از چالش هاي كنوني مسلمانان به حساب مي آيد. گسترش احساسات افراطي ملي گرايانه در كنار اختلافات ارضي كشورهاي اسلامي و از همه مهم تر مسأله اختلاف ميان شيعيان و اهل تسنن، يكي از بزرگ ترين معضلاتي است كه در حال حاضر گريبان گير جوامع اسلامي مي باشد. در سال هاي اخير بهبود نسبي موقعيت شيعيان در لبنان و عراق موجب نگراني برخي قدرت هاي منطقه اي و فرامنطقه اي گرديده و در نتيجه به تشديد تلاش هاي آنان از طريق افزايش تنش و اختلاف ميان شيعيان و اهل تسنن منجر شده است.

از سوي ديگر، امروزه برداشت هاي مختلف و گاه افراطي از اسلام، زمينه دخالت ابرقدرت ها را در برخي از كشورهاي اسلامي پيش از گذشته فراهم كرده است. براي نمونه نگاه افراطي طالبان به اسلام و مغايرت رفتار آن ها با اصول منطقي اسلام، بهانه اي براي كشورها و رسانه هاي غربي شده تا اسلام را مورد حمله شديد قرار دهند.

فرصت هاي پيش روي جهان اسلام

به طور كلي با توجه به شرايط موجود، مي توان گفت كه مسلمانان در جهان امروز چهار منبع مهم قدرت را در اختيار دارند:

1. توانمندي ها و ظرفيت هاي فرهنگي و عقيدتي اسلام كه در حال حاضر مهم ترين عامل قدرت و اتحاد كشورهاي اسلامي به شمار مي آيد؛

2. منابع عظيم نفت و گاز و همچنين بسياري ديگر از منابع مهم اقتصادي؛

3. جمعيت قابل توجه مسلمانان كه نسبت به چند دهه گذشته از سطح

ص: 30

دانش و تخصص بالايي برخوردار شده اند؛

4. موقعيت استراتژيك و ژئواستراتژيك كشورهاي اسلامي.

آنچه مسلم است، اين است كه تعريف مشترك از هويت و منافع، عامل اصلي ايجاد يكپارچگي و وحدت دروني جهان اسلام مي باشد. شايان ذكر است رفع اختلافات موجود، كه اساساً ريشه در سنت هاي ديرين و مطرود دارد، خود اساس همبستگي و اتحاد مي باشد. به عبارت ديگر، ابعاد سياسي دين مبين اسلام به قدري گويا، واضح و روشن مي باشد كه صرف نظر از ايجاد هرگونه ساختاري قادر خواهد بود تا ملت اسلام را به طور خودجوش، در مسيري كه بايد بپيمايند، قرار دهد.

*** مجموعه حاضر كه بنا به سفارش معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظّم رهبري و با تلاش تني چند از محققين مركز تحقيقات استراتژيك تهيه و تنظيم شده است، كوششي در جهت فراهم ساختن زمينه هاي آشنايي هرچه بيشتر با مسلمانان برخي از كشورهاي مهم جهان اسلام مي باشد. لازم به ذكر است كه در اين مجموعه تلاش شده است تا به طور ساده و روان برخي اطلاعات ضروري در اين زمينه در اختيار خوانندگان محترم قرار گيرد.

حسن روحاني

رئيس مركز تحقيقات استراتژيك

تهران- ارديبهشت 1387

ص: 31

بخش اول سياست هاي خارجي و جهان اسلام

اشاره

ص: 32

بخش اول: سياست هاي خارجي و جهان اسلام

ص: 33

درس اول سياست جهان سلطه در رابطه با اسلام و كشورهاي اسلامي (طرح خاورميانه بزرگ: نقشه راه آينده آمريكا براي منطقه)

اشاره

ص: 34

هدف هاي آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- شاكله اصلي الگوي ليبراليستي را بدانيم.

- با واكنش انديشمندان اروپايي و آمريكايي در مقابل طرح موضوع جايگزين شدن اسلام و حاكميت وحي در صحنه هاي ملي و فرا ملي آشنا شويم.

- عوامل زمينه ساز طرح خاورميانه بزرگ را بشناسيم.

- با راهكارهاي جهان سلطه در جهت كاهش رشد روند اسلام خواهي آشنا شويم.

- مفهوم نظم ليبراليست بين المللي را بدانيم.

- از اهداف امريكا و غرب از ارائه طرح خاورميانه بزرگ تر با اطلاع باشيم.

در اين درس الگوي نظم ليبراليستي، طرح خاورميانه بزرگ تر، عوامل زمينه ساز اين طرح و اهداف غرب از ارائه طرح خاورميانه بزرگ تر به اختصار بيان مي گردد.

پس از صلح وستفالي در سال، روابط بين الملل براساس يك الگوي ليبراليستي شكل گرفته بود. شاكله اصلي اين الگو، تفكيك و جدايي ميان دو حوزه ديانت و سياست و تابع قرار دادن حوزه ديانت از عوامل حاكم بر قدرت و سياست بود. الگوي انقلاب اسلامي ايران اين رابطه و معادله را پس از قرن ها دچار دگرگوني نموده و شالوده و خميرمايه نظم ليبراليستي بين المللي (يعني انفصال و تبعيد اجباري وحي از حوزه سياست و اجتماع) را تهديد مي نمود. اما در اين دوره، ذهن

ص: 35

استراتژيست هاي غربي درگير مسأله فوري تر و مهم تري به نام جنگ سرد بود.

تا پيش از جنگ سرد، مفهوم ملت سازي نيز براساس الگوي نظم وستفالي، يعني هويت براساس ملت و خاك، معرفي مي شد. اما در طول جنگ سرد، غرب با هدف مقابله با اتحاد جماهير شوروي و كمونيسم بين الملل، نظام سياسي و ايدئولوژيك را به عنوان محور ملت سازي مطرح نمود. براين اساس جهان به دو بلوك شرق و غرب تقسيم شد.

با پايان جنگ سرد، انديشمندان، تصميم سازان و سياست گذاران راهبرد كلان امنيت ملي در آمريكا در جست وجوي ترسيم نقشه راه آينده آمريكا در قرن بيست ويك بر آمدند و بر اين امر متفق گرديدند كه اسلام و حضور آن در صحنه هاي گوناگون سياسي، اجتماعي و فرهنگي كه در پي شكل گيري انقلاب اسلامي در ايران در سال م (ش) به وجود آمده بود، چالش و تهديد اصلي فراروي نظم ليبراليستي بين المللي به رهبري ايالات متحده در قرن جديد است. اين حضور اسلام در چارچوب حضور در حاكميت و حكومت جوامع پس از قرن ها در حاشيه بودن دين از صحنه اجتماعي، با موج چهارم دموكراسي و مردم سالاري پس از انقلاب اسلامي ايران آغاز شده بود.

تصويري كه ايالات متحده به عنوان مدير و ناظم نظم ليبراليستي بين المللي در اوايل قرن بيست ويك با آن مواجه بود، رشد اسلام خواهي ملت ها از يك سو و ناتواني دولت ها در هدايت و مديريت اين نضج از

ص: 36

سوي ديگر بود.

با طرح موضوع جايگزين شدن اسلام و حاكميت وحي در صحنه هاي ملي و فراملي، بار ديگر موضوع مقابله با يك انديشه و ايدئولوژي در ميان انديشمندان، تصميم سازان و سياست گذاران اروپايي و آمريكايي مطرح شد. لذا با الهام از روش قياسي و رجعت به نيمه دوم قرن بيست و جايگزين نمودن كمونيسم و فاشيسم با اسلام، تلاش نمودند موضوع «خطر اسلام» را به عنوان يك مذهب و تمدن جهاني در قالب جنگ تمدن ها يا تقابل آرمان هاي نظم ليبراليستي بين المللي با حاكميت وحي به طور جدي مطرح و پيگيري نمايند.

اما انقلاب اسلامي ايران كه براساس قدرت منطق و اقناع سازي رهبر فقيد و كبير انقلاب و منطق حكمت و موعظه حسنه و مجادله به احسن و بنيان هاي مستدل و استوار الهي و مردمي شكل گرفته بود، بهانه هاي لازم را براي غرب در جهت ايجاد يك جريان هماهنگ عليه اسلام فراهم نمي ساخت و در واقع آن ها را به لحاظ منطق خلع سلاح مي نمود. در واقع، منطق انقلاب اسلامي ايران و مردم سالاري ديني ناشي از آن، بهانه هاي غرب را براي به چالش كشيدن اسلام به عنوان عامل خشونت و عقب ماندگي سلب مي كرد.

نظم ليبراليستي بين المللي در نيمه اول قرن بيست فاشيسم و نازيسم و در نيمه دوم آن، كمونيسم را دشمن و رقيب خويش معرفي مي كرد و براساس آن راهبرد كلان امنيت ملي ايالات متحده آمريكا به عنوان ناظم و مدير اين نظم رقم خورده بود. در آغاز قرن بيست ويك، چين هنوز

ص: 37

چالش گر بالقوه بود و نمي توانست در قالب بالفعل به عنوان رقيب نظم ليبراليستي بين المللي تلقي و معرفي شود، اما گرايش به اسلام و حاكميت وحي كه پس از انقلاب اسلامي در ايران به وجود آمد از چنان پيچيدگي و مهارت هاي فرهنگي و از چنان رهبري داهيانه و خردمندانه اي برخوردار بود كه به غرب اجازه نمي داد راهبرد كلان امنيت ملي والزامات نظامي، امنيتي، سياسي و صرف هزينه هاي هنگفت را براي مقابله با انقلاب اسلامي توجيه نمايد.

وقايع يازدهم سپتامبر اين فرصت و بهانه را فراهم كرد. خشونت و تروريسمي كه توسط اقليتي از مسلمانان داراي گرايشات خاص سلفي و به نام اسلام به اجرا گذاشته شد، اين فرصت را در اختيار نظم ليبرال دموكراسي، خصوصاً گرايشات نومحافظه كار آنان قرارداد تا اهداف خود را عملي و عملياتي نمايد و دشمني را كه براي استمرار خويش بدان نياز داشت يافته و از آن به نحو كامل بهره برداري كند. لذا پس از وقايع يازدهم سپتامبر، آمريكا در راستاي همان طرح هاي مقابله با اسلام، طرح خاورميانه بزرگ تر را ارائه نمود.

نظم ليبراليستي كليد واژه اصلي درك طرح خاورميانه بزرگ تر (وسيع تر) مي باشد. طرح خاورميانه بزرگ تر نه يك طرح مستقل، بلكه بخشي از راهبرد كلان امنيت ملي آمريكا براي استقرار يك نظم ليبراليستي بين المللي در منطقه اسلامي خاورميانه و شمال آفريقا و استمرار آن در سطح و صحنه جهاني است. پس از اين وقايع بود كه مفاهيمي مانند جنگ سوم جهاني و جنگ طولاني مدت و پايان ناپذير و

ص: 38

نهايتاً جنگ صليبي ميان تمدن غرب و آن چه كه آن ها فاشيسم اسلامي مي ناميدند در ادبيات سياسي غرب مطرح و رايج شد. انديشمندان و تحليل گران اروپا و آمريكا درصدد آسيب شناسي علل عقب افتادگي جوامع شرقي و اسلامي برآمده و در نهايت، نظم ليبراليستي بين المللي و ليبرال دموكراسي حاكم بر غرب را به عنوان تنها الگو و درمان و پيشگيري معرفي نمودند.

براي جلوگيري از رشد روند اسلام خواهي، جهان سلطه به فكر جلوگيري از زمينه ها و عللي افتاد كه اين گرايش را موجب مي شوند. بدين ترتيب در محافل فكري و تصميم سازي هاي كلان در اروپا و آمريكا اين مسأله در دستور كار قرار گرفت كه علل گرايش جوامع و ملل جهان به شكل عام و خاورميانه و شمال آفريقا به شكل خاص به اسلام و حكومت اسلامي در اواخر قرن بيست و اوايل قرن بيست ويكم چيست؟ پس از بررسي هاي تاريخي و جامعه شناختي بسيار، به اين جمع بندي رسيدند كه گريز از استبداد سياسي و حرمان اجتماعي و محروميت هاي موجود، عامل اصلي گرايش ملل و به ويژه جوانان و بانوان به اسلام و حاكميت وحي است. آنان به اين نتيجه رسيدند كه با ايجاد فرصت مشاركت در صحنه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي براي اقشار گوناگون و به ويژه جوانان و زنان مي توان از گرايش آنان به اسلام جلوگيري نمود.

بدين ترتيب طرح خاورميانه بزرگ تر را مي توان فرآيند پيش گيرانه يا پيش دستانه و هم چنين درمان براي گرايش به حكومت ديني و حاكميت

ص: 39

وحي انگاشت. اگر چه ميان خود تصميم سازان و حتي انديشمندان غربي ميان تقدم و تأخر و اولويت بندي ليبراليسم و دموكراسي نسبت به يكديگر، اختلاف نظر وجود داشته و دارد. نحله هاي نومحافظه كار غالباً بر لزوم و اولويت برقراري دموكراسي در اين مناطق تأكيد داشته اند و به همين دليل حتي با توسل به قوه قهريه به دنبال برقراري دموكراسي هاي هدايت شده در سرزمين هاي شرق اسلامي بر آمدند. حمله به دو كشور اسلامي افغانستان و عراق توسط دولت نومحافظه كار بوش پسر، به اين نگرش بي ارتباط نبود. آنان معتقدند مي توان از طريق بهره گيري از قوه قهريه نظامي برتر نيروهاي مسلح ايالات متحده، به ملت سازي در ممالك اسلامي دست زد و از اين طريق تا ساليان متمادي امنيت و منافع آمريكا و غرب را تأمين نمود. بدين ترتيب، دموكراسي هدايت شده و نوسازي اجباري در كشورهاي مسلمان از طريق اشغال نظامي را مي توان راهكار نومحافظه كاران براي تأمين امنيت ملي و منافع ملي آمريكا و غرب در قرن بيست ويك دانست.

اما نوليبرال ها با تأكيد بر اولويت ليبراليسم بر دموكراسي، اعلام مي كردند كه برقراري مردم سالاري بدون ليبراليسم، نه تنها مانع حاكميت وحي محور نخواهد شد، بلكه بدان مشروعيت خواهد بخشيد. آنان با تأكيد بر مكانيسم «اقناع- اجماع- اجبار» به دنبال بهينه سازي عملكرد دولت هاي مستبد موجود در جهان اسلام- خصوصاً منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و استفاده از توانمندي هاي دولت هاي موجود دوست غرب، براي ايجاد تغييرات تدريجي از طريق ليبراليزه كردن

ص: 40

صحنه اجتماع، سياست، اقتصاد و فرهنگ (و نه ملت سازي و سرنگوني دولت هاي مستبد به شكل اجباري و قهري كه مورد توصيه محافظه كاران بود) هستند.

در اين راستا، آمريكا و غرب بايد به دنبال دستاويز عامه پسندتري جهت آغاز مرحله جديد تهاجم خود عليه دنياي اسلام مي گشتند و موضوع «تروريسم» اين بهانه را در اختيار آنان قرار مي داد. تروريسم و استفاده از خشونت جهت نيل به اهداف سياسي از دير باز مطرح و عليه دولت ها، ملت ها و گروه هاي مختلف به كار گرفته شده است. طرح موضوع فاشيسم اسلامي و تروريسم اسلامي توسط غرب به ويژه آمريكا نمايانگر اين امر بود كه برخورد با اصل گرايش به وحي و حضور اسلام در صحنه حكومت و حاكميت به تنهايي نمي توانست عامل و محوريتي براي سامان دهي راهبرد كلان غرب در صيانت از استمرار نظم ليبراليستي بين المللي تلقي شود، اما خشونت ورزي و تروريسم اقليتي از مسلمانان كه از ارتكاب هيچ جنايتي ابا نداشته و شنيع ترين اقدامات را عليه مخالفان خويش اعمال مي نمايند، مي توانست و مي تواند جايگزين كمونيسم، فاشيسم و نازيسم در قرن بيست ويك گرديده و لزوم مقابله با آن در قالب يك جنگ جهاني مورد تأكيد قرار گيرد. گفتار و كردار اصحاب منطق زور و قوه قهريه تحت هر عنوان و مسلكي باعث مي گردد كه اهل قدرت منطق و اقناع سازي از طريق گفت وگو، مذاكره، مكاتبه و مبادله افكار و آراء (آن گونه كه در متن صريح وحي بدان اشاره شده است)، در محاق قرار گيرند و تحت الشعاع اين جو واقع گردند.

ص: 41

ايالات متحده خود، تجلي عيني تضاد و دوگانگي ميان دموكراسي (حاكميت اكثريت مردم) و ليبراليسم (حاكميت نخبگان واجد شرايط و صاحب صلاحيت) براساس قواعد و ضوابط از پيش تعيين شده است. انتخاب دو مرحله اي رئيس جمهور آمريكا توسط آراء عمومي و سپس توسط كالج الكترال در همين رهگذر معنا مي يابد. بدين ترتيب آمريكا به عنوان ناظم و مدير نظم ليبراليستي بين المللي، آشكارا اين امر را به نمايش مي گذارد كه در ليبرال دموكراسي- به طور عام- و طرح خاورميانه بزرگ تر- به طور خاص- دموكراسي تابع ليبراليسم و در خدمت آن مي باشد و بدون ليبراليسم، دموكراسي، فاقد مشروعيت و صلاحيت براي اداره اجتماع، سياست و حكومت است. تفكيك جوامع و نظام هاي سياسي به چهار مجموعه «استبداد ليبراليستي»، «دموكراسي غيرليبرال»، «ليبرال دموكراسي» و «استبداد غيرليبرال» بر همين اساس مي باشد. بنابراين، آغاز قرن بيست ويك را بايد تقابل و تعاطي ميان دو نظم «ليبرال دموكراسي» و «دموكراسي غيرليبرال» دانست.

ليبرال دموكراسي استبداد ليبراليستي دموكراسي غير ليبرال

اما همان طور كه در نمودار خطي فوق ملاحظه مي شود، در حد فاصل اين دو جريان آغازين قرن بيست ويك، سازمان دهي و مديريت جوامع مسلمان در خاورميانه و شمال آفريقا براساس الگوي «استبداد ليبراليستي» است كه در آن صحنه هاي اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي به شدت ليبراليزه شده اما حوزه سياست كماكان استبدادي باقي مي ماند تا استمرار نظم ليبراليستي بين المللي به رهبري ايالات متحده آمريكا را

ص: 42

تضمين نمايد و از شكل گيري يا موفقيت دموكراسي هاي وحي محور جلوگيري به عمل آيد.

نظم ليبراليستي بين المللي مورد نظر غرب، براساس اصالت «مذهب مدني» شكل گرفته است كه در آن مذهب در قالب يك نظام سياسي حاكم بر يك محيط جغرافيايي مشخص و مرزبندي شده (دولت ملي) مشروعيت مي يابد و در واقع تابعي از مدنيت آن جامعه محسوب مي شود. در نقطه مقابل اين امر، انديشه سياسي اسلام بر «مدنيت مذهبي» استوار است كه تلاش مي نمايد جوامع و نظام هاي گوناگون اجتماعي بشر را از طريق «اقناع- اجماع- اجبار» ديني نمايد. طرح خاورميانه بزرگ تر در قالب نظم ليبراليستي بين المللي، تجلي عيني، عملي و نظري جهاني سازي مذهب مدني است و اين امر درست در نقطه مقابل مدنيت مذهبي و تلاش جهت جهاني شدن آن است. به عبارت ديگر، نظم ليبراليستي بين المللي مستتر در طرح خاورميانه بزرگ تر، همانند خود ليبراليسم است. يعني به نفي مذهب در حوزه فردي و خصوصي نمي پردازد بلكه تأكيد دارد كه وحي و حاكميت الهي نبايد به حوزه سياست، اقتصاد، امنيت و اجتماع- يعني جايگاه و جولانگاه حاكمان ثروت و قدرت در نظام هاي سياسي مختلف- تسري يابد. لذا ماهيت نظم ليبراليستي موجود در طرح خاورميانه بزرگ تر را نبايد يك رويكرد پيشرو و آينده نگر، بلكه بايد رويكردي كاملًا معطوف به گذشته و نظم شكل گرفته ناشي از صلح وستفالي در دانست.

بدين ترتيب از نظر آمريكا و غرب، همان گونه كه ورود اروپا به

ص: 43

عصر مدرنيسم به دنبال صلح وستفالي، پس از جنگ هاي ساله مذهبي ميان كاتوليك ها و پروتستان ها (-) انجام شد و اين جنگ ها در واقع عامل سازمان دهي نظم و صلح وستفالي به شمار مي آيد، در شرايط فعلي نيز ايجاد تغيير، دگرگوني و بحران و جنگ در مناطق اسلامي- خصوصاً خاورميانه و شمال آفريقا- مي تواند زمينه ساز استقرار ثبات و آرامش محسوب گردد. اين فرآيند به اصطلاح «تخريب سازنده»، در واقع همان «تخليه انرژي قبل از استقرار صلح» است كه از اركان و ابعاد اصلي نظم ليبراليستي بين المللي به نحو عام و طرح خاورميانه بزرگ تر به شكل خاص تلقي مي شود.

از زمان استقلال آمريكا تاكنون، منطق حاكم بر راهبرد كلان امنيت ملي ايالات متحده آمريكا «امنيت مطلق» از طريق تفوق و حاكميت و استيلاي نظامي و عمليات پيش دستانه عليه چالشگران و دشمنان بالقوه و بالفعل واقعي و خيالي بوده و هست.

بدين ترتيب مبدأ تاريخي طرح خاورميانه بزرگ تر را نيز- كه در راستاي همين راهبرد كلان يعني جهت ايجاد امنيت مطلق براي ايالات متحده آمريكا مي باشد- بايد به همان زمان استقلال آمريكا باز گرداند. همان گونه كه گفته شد، در قرن نوزده اين چالشگر و دشمن، امپراتوري انگلستان، در نيمه اول قرن بيستم فاشيسم و نازيسم و در نيمه دوم قرن بيستم اتحاد جماهير شوروي و كمونيسم و در قرن بيست ويك موج چهارم دموكراسي و حاكميت وحي به عنوان دشمن آرماني و الهامي و چين به عنوان رقيب جغرافيايي و سياسي است. طرح خاورميانه بزرگ تر از اين رو مي بايست در قالب راهبرد كلان امنيت ملي ايالات متحده

ص: 44

آمريكا در طول تاريخ لااقل دو قرن اخير، براي استقرار و استمرار «امنيت مطلق» براي خود درك و فهم گردد:

قرن+ چالشگر جغرافيايي+ چالش گر ايدئولوژيك

قرن+ امپراتوري انگلستان+-

قرن+ نيمه اول قرن: آلمان+ ژاپن

نيمه دوم قرن: شوروي+ نيمه اول قرن: نازيسم+ فاشيسم

نيمه دوم قرن: كمونيسم

قرن+ نيمه دوم قرن: چين+ نيمه اول قرن: اسلام و حاكميت وحي

اين جدول نشان مي دهد كه جهان اسلام (خصوصاً خاورميانه و شمال آفريقا)، از يك سو و چين از سوي ديگر، خطر بالقوه و بالفعل براي آمريكا ترسيم شده اند و تنها در صورت انقياد و تسليم محض و يا اضمحلال و نابودي قدرت دشمن و رقيب، تهديدات عليه امنيت مطلق ايالات متحده رفع يا دفع مي گردد. اين نگاه، شالوده راهبرد كلان امنيت ملي ايالات متحده آمريكا را در قرن بيست ويك تشكيل مي دهد و بدون حصول اطمينان از امنيت مطلق و حذف آسيب پذيري به شكل مطلق و تام، اين كشور دست از تلاش بر نخواهد داشت. هر الگويي كه يك تهديد واقعي و يا فرضي را به شكل بالقوه يا بالفعل به نمايش بگذارد، از نظر آمريكا تنها دو گزاره انقياد و تسليم و يا اضمحلال و نابودي را در پيش رو دارد.

از آن جا كه ماهيت آمريكا با نظم ليبراليستي بين المللي گره خورده است، هر آن چه كه تهديد بالقوه يا بالفعل اين نظم باشد، تهديد عليه

ص: 45

امنيت مطلق ايالات متحده نيز محسوب شده و با آن مقابله خواهد شد. راهبرد كلان امنيت ملي آمريكا كه در قالب طرح خاورميانه بزرگ تر خود نمايي كرده است، در واقع تلاش براي مقابله با اسلام به عنوان چالشگر ايدئولوژيك عليه نظم ليبراليستي بين المللي و عليه منافع و امنيت مطلق آمريكاست و اين همان طرح هايي است كه آمريكا مي خواهد در منطقه اجرا نمايد و از آن به عنوان «درد زايمان» در منطقه ياد مي كند.

بدين ترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمي حقيقي و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامي (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگاره هاي قومي و ديني و گفتارها و رفتارهاي متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاي ليبراليستي و هم سو با غرب است. ضمن آن كه قواعد موجود در جوامع شرق اسلامي از نظر غرب و جهان سلطه، داراي مباني ديني و وابسته به دوران ماقبل مدرن تصور شده اند و نظم ليبراليستي و قواعد مربوط به آن مترادف با مدرنيته انگاشته شده اند. لذا از نظر آنان تغيير قواعد موجود در اين جوامع به قواعد مدرن امري اجتناب ناپذير عنوان شده است. براين اساس، اهداف آمريكا و غرب از ارائه طرح خاورميانه بزرگ تر را مي توان بدين شكل خلاصه كرد:

دشمن جديد و خطر بالفعلي را براي طراحي و اجراي راهبرد كلان امنيت ملي ايالات متحده آمريكا معرفي نمايند.

لزوم رويكردي آفندي، امپراتوري و براساس اجبار- اجماع- اقناع را با استفاده از نيروهاي مسلح آمريكا و متحدان آن به منظور استمرار نظم

ص: 46

ليبراليستي بين المللي در راهبرد كلان خود عليه اسلام و مسلمانان نهادينه نمايند.

استيلا و برتري علي الاطلاق آمريكا و غرب را در حوزه هاي نظامي، سياسي، امنيتي و اقتصادي، براي دهه هاي متوالي در نظام بين المللي در قالب مقابله با تهديد فاشيسم و تروريسم اسلامي تضمين نمايند.

تسلط بر منابع اصلي انرژي (نفت و گاز به عنوان منابع اوليه ثروت و قدرت در قرن بيست ويك) را تضمين و با رقبايي كه با استفاده از اين منابع قصد چالش گري دارند، به شكل پيش دستانه مقابله نمايند.

عوامل (بالفعل و بالقوه) مخل منافع و امنيت آمريكا و غرب در قرن بيست ويك را كه ممكن است به چالشگري دست بزنند، در نطفه خفه نموده و انحصار قدرت هسته اي را نيز توسط خود تضمين نمايند.(1)

خلاصه درس

پس از صلح وستفالي در سال، روابط بين الملل براساس يك الگوي ليبراليستي شكل گرفته بود. شاكله اصلي اين الگو، تفكيك و جدايي ميان دو حوزه ديانت و سياست و تابع قرار دادن حوزه ديانت از عوامل حاكم بر قدرت و سياست بود.

اما در اين دوره، ذهن استراتژيست هاي غربي درگير مسأله فوري تر و مهم تري به نام جنگ سرد بود. با پايان جنگ سرد، انديشمندان،


1- در تدوين اين مقاله از كتاب «امنيت انرژي و انرژي امنيت» نوشته دكتر حسن حسيني از انتشارات مركز تحقيقات استراتژيك بهره برداري شده است.

ص: 47

تصميم سازان و سياست گذاران راهبرد كلان امنيت ملي در آمريكا بر اين امر متفق گرديدند كه اسلام و حضور آن در صحنه هاي گوناگون، چالش و تهديد اصلي فراروي نظم ليبراليستي بين المللي به رهبري ايالات متحده در قرن جديد است.

با طرح موضوع جايگزين شدن اسلام و حاكميت وحي در صحنه هاي ملي و فراملي، بار ديگر موضوع مقابله با يك انديشه و ايدئولوژي در ميان انديشمندان، تصميم سازان و سياست گذاران اروپايي و آمريكايي مطرح شد. لذاتلاش نمودند موضوع «خطر اسلام» را به عنوان يك مذهب و تمدن جهاني در قالب جنگ تمدن ها يا تقابل آرمان هاي نظم ليبراليستي بين المللي با حاكميت وحي به طور جدي مطرح و پيگيري نمايند.

وقايع يازدهم سپتامبر اين فرصت و بهانه را فراهم كرد كه آمريكا در راستاي همان طرح هاي مقابله با اسلام، طرح خاورميانه بزرگ تر را ارائه نمايد.

آنان به اين نتيجه رسيدند كه با ايجاد فرصت مشاركت در صحنه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي براي اقشار گوناگون و به ويژه جوانان و زنان مي توان از گرايش آنان به اسلام جلوگيري نمود.

بدين ترتيب طرح خاورميانه بزرگ تر را مي توان فرآيند پيش گيرانه يا پيش دستانه و هم چنين درمان براي گرايش به حكومت ديني و حاكميت وحي انگاشت.

آمريكا و غرب به دنبال دستاويز عامه پسندتري جهت آغاز مرحله

ص: 48

جديد تهاجم خود عليه دنياي اسلام مي گشتند و موضوع «تروريسم» اين بهانه را در اختيار آنان قرار مي داد.

طرح موضوع فاشيسم اسلامي و تروريسم اسلامي توسط غرب به ويژه آمريكا نمايانگر اين امر بود كه برخورد با اصل گرايش به وحي و حضور اسلام در صحنه حكومت و حاكميت به تنهايي نمي توانست عامل و محوريتي براي سامان دهي راهبرد كلان غرب در صيانت از استمرار نظم ليبراليستي بين المللي تلقي شود.

نظم ليبراليستي بين المللي مستتر در طرح خاورميانه بزرگ تر، همانند خود ليبراليسم است. يعني به نفي مذهب در حوزه فردي و خصوصي نمي پردازد بلكه تأكيد دارد كه وحي و حاكميت الهي نبايد به حوزه سياست، اقتصاد، امنيت و اجتماع تسري يابد. بدين ترتيب مبدأ تاريخي طرح خاورميانه بز رگ تر به همان زمان استقلال آمريكا باز گرداند.

راهبرد كلان امنيت ملي آمريكا كه در قالب طرح خاورميانه بزرگ تر خود نمايي كرده است، در واقع تلاش براي مقابله با اسلام به عنوان چالشگر ايدئولوژيك عليه نظم ليبراليستي بين المللي و عليه منافع و امنيت مطلق آمريكاست و اين همان طرح هايي است كه آمريكا مي خواهد در منطقه اجرا نمايد و از آن به عنوان «درد زايمان» در منطقه ياد مي كند.

بدين ترتيب اهداف آمريكا و غرب نه ايجاد اصلاحات و تغييرات مردمي حقيقي و دموكراتيزه كردن مناطق اسلامي (خاورميانه و شمال آفريقا)، بلكه ليبراليزه كردن و تغيير انگاره هاي قومي و ديني و گفتارها و

ص: 49

رفتارهاي متناسب با آن كه در اين جوامع موجود است، به قواعد و هنجارهاي ليبراليستي و هم سو با غرب است، مي باشد.

خودآزمايي

1. عوامل زمينه ساز شكل گيري طرح خاورميانه بزرگ را توضيح دهيد.

2. مفهوم نظم ليبراليست بين المللي را به طور خلاصه بيان نماييد.

3. امريكا و اروپااز ارائه طرح خاورميانه بزرگ تر چه اهدافي را دنبال مي كنند، شرح دهيد.

ص: 50

درس دوم مواضع نظام جمهوري اسلامي ايران در ارتباط با جريان هاي مختلف موجود در كشورهاي اسلامي

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- گروه ها و احزاب جهان اسلام را بشناسيم.

- با منشور جنبش حزب الله لبنان آشنا شويم.

- دلايل گسترش ارتباط ايران با جنبش اخوان المسلمين را بدانيم.

- با ماهيت سازمان القاعده آشنا شويم.

- تفكرات ايدئولوژيك القاعده را بدانيم.

- به روند شكل گيري وهابيت جديد واقف شويم.

- اصول سازمان القاعده را بدانيم.

- دلايل لزوم توجه ايران به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده را بشناسيم.

در اين درس مواضع نظام جمهوري اسلامي نسبت به جريان هاي مختلف در كشورهاي اسلامي از جمله حزب الله لبنان، اخوان المسلمين و القاعده مورد بررسي قرار گرفته است.

ص: 51

گروه هاي مختلف سياسي، اجتماعي، فرهنگي و مذهبي در كشورهاي اسلامي در قالب تشكل هاي مختلف همانند احزاب، سازمان هاي سياسي- نظامي،

NGO

و غيره به چشم مي خورند. جمهوري اسلامي ايران مي تواند در قالب ديپلماسي نرم يا ديپلماسي عمومي(Public Diplomacy) با آن ها در ارتباط قرار گيرد و اهداف و منافع ملي خود را علاوه بر شيوه هاي كلاسيك يعني روابط بين الدولي و ديپلماسي رسمي، از اين كانال ها نيز پيگيري نمايد. البته در بحث حاضر، امكان بررسي تمامي آن ها وجود ندارد و به ناچار روي مهم ترين و اثرگذارترين اين گروه ها بحث خواهيم كرد. در اين بعد، گروه ها و احزاب مهم جهان اسلام به دو دسته كلي قابل تقسيم هستند:

الف- گروه ها و احزاب اسلام گرا (مذهبي)؛

ب- گروه ها و احزاب غير آن.

به جهت تناسب موضوع، بحث ما در مورد دسته نخست است و در اين ميان نيز دو گروه قابل شناسايي است:

آن دسته از سازمان هاي اسلامي كه داراي رابطه تعريف شده اي با جمهوري اسلامي ايران هستند. به عنوان مثال مي توان از حزب الله لبنان و حماس يا جهاد اسلامي در فلسطين اشغالي نام برد.

از آن جا كه در كتاب حاضر، موضوع حزب الله در مبحث لبنان و موضوع گروه هاي فلسطيني در مبحث فلسطين مورد توجه قرار گرفته اند، در اين جا اشاره اي اجمالي درباره حزب الله خواهد شد.

گروه هايي كه چنين رابطه تعريف شده اي ندارند و در اين بخش نيز

ص: 52

دو گروه بزرگ و با اهميت اخوان المسلمين و القاعده را كه اولي گرايش سلفي معتدل و دومي گرايش سلفي افراطي با مشخصه ضد شيعي دارد، مورد بررسي اجمالي قرار خواهيم داد.

اگر چه در اين بخش ما از گروه نخست به اختصار ياد خواهيم كرد و نوع نگاه جمهوري اسلامي ايران به آنان را مورد ارزيابي قرار خواهيم داد. باز هم به دليل تناسب موضوع، بحث اصلي را به دو گروه اخوان و القاعده اختصاص مي دهيم و منافع جمهوري اسلامي ايران را در چگونگي برخورد با اين دو گروه بررسي خواهيم كرد:

حزب الله

جنبش حزب الله از بدو تشكيل خود در سال تاكنون تنها يك اثر مكتوب- كه بيانگر مواضع اين حزب باشد- انتشار داده است كه همانا اعلاميه اعلام موجوديت خود در سال و در سالگرد شهادت شهيد شيخ راغب حرب، در حسينيه شياح بيروت بوده است. لذا اين نامه سرگشاده را كه در يك كتابچه صفحه اي تنظيم شده است مي توان منشور يا «مانيفست سياسي حزب الله» ناميد. همين كتابچه در واقع نوع نگاه و رويكرد ايران به حزب الله را به خوبي تبيين خواهد كرد:

اين نامه كه با آيه اي از قرآن آغاز و به شهيد راغب حرب و ساير شهيدان لبنان تقديم مي شود، حزب الله را ادامه دهنده راهي مي داند كه امام خميني و انقلاب اسلامي ايران پيشتاز آن بوده اند. هم چنين حزب الله خود را يك سازمان شيعي اما بخش تفكيك ناپذيري از پيكره امت واحده اسلامي در سراسر جهان مي داند. حزب الله خود را پيرو ولي فقيه و

ص: 53

منبع فرهنگ خود را قرآن و سنت معصومين (ع) و فتاواي مراجع تقليد زمان اعلام مي كند و قدرت نظامي خود را بي نهايت مي داند، زيرا در صورت اعلام جهاد، تمام افراد به يك مبارز تبديل مي شوند. حزب الله معتقد است تمامي استكبار جهاني به جنگ عليه مسلمين برخاسته و ريشه تمام مصيبت ها آمريكاست. نهايتاً رويارويي اجتناب ناپذير است و اهداف حزب الله عبارت از اخراج نهايي اسرائيل، آمريكا، فرانسه و هم پيمانان آنان از لبنان، محاكمه عادلانه خائنين داخلي و اعطاي حق تعيين سرنوشت به ملت لبنان مي باشد. مسيحيان ماروني را از سياست هايي كه سبب تعصبات قومي مي شود بر حذر داشته و به وحدت فراخوانده است. حزب الله معتقد به لزوم ريشه كني و نابودي اسرائيل و ضرورت اتحاد مسلمانان و پيروي علماي اسلام از انديشه هاي امام خميني است و …

همين سير و بررسي اجمالي از منشور حزب الله به تنهايي مي تواند بيان كننده نوع نگاه جمهوري اسلامي ايران به اين گروه باشد. زيرا تمامي مواد لازم براي اتحاد و همراهي و هماهنگي ايران را با حزب الله در خود گنجانده است و شايد اين تنها گروه و گزينه منحصر به فرد در جهان اسلام براي ايجاد يك اتحاد استراتژيك شيعي كه هم منافع شيعيان لبنان و هم منافع جمهوري اسلامي ايران را تأمين مي نمايد، باشد. حزب الله از يك نگاه، عمق استراتژيك جمهوري اسلامي ايران در خاورميانه و يك عامل بازدارنده در مقابل اقدامات احتمالي رژيم صهيونيستي عليه ايران محسوب مي شود. بدين ترتيب حمايت همه جانبه معنوي و سياسي ايران از تمامي شيعيان جهان و خصوصاً شيعيان لبنان امري كاملًا عادي و

ص: 54

مشروع تلقي مي شود.

اخوان المسلمين

از آن جا كه اسلام از دروازه مصر وارد آفريقا شده، لذا همواره آفريقاي مسلمان از دريچه مصر به جهان اسلام مي نگريسته و در طول تاريخ اسلامي، مصر جوامع اسلامي آفريقا را تغذيه نموده است. نظر به توانمندي ها و امكانات مصر در گذشته و حال، هميشه اين كشور تغذيه كننده عمده تفكرات مذهبي جهان اهل سنت بوده و بسياري از علماي برجسته اهل سنت كه در كشورهاي اسلامي مشغول تبليغ مي باشند يا مصري هستند و يا فارغ التحصيل دانشگاه الأزهر مي باشند.

بالا بودن سطح علمي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي در مصر اين امكان را فراهم كرده است تا اين كشور به مهد و كانون انديشه هاي متعدد سياسي، اجتماعي و مذهبي تبديل شود. پناه بردن سيدجمال الدين اسدآبادي به مصر به همين دليل بوده و بخش عمده اي از موفقيت هاي وي نيز در دوران اقامت او در قاهره حاصل شده است. يكي از مهم ترين جنبش هاي اسلامي شكل گرفته در مصر، جنبش اخوان المسلمين است و او از اين كانون، انديشه ها و افكار خود را به ساير كشورهاي اسلامي نيز گسترش داد. در حال حاضر ستون فقرات جنبش هاي اسلامي در جهان به ويژه در آفريقا و خاورميانه را اخوان يا اخواني هاي سابق تشكيل مي دهند. رهبران اصلي دو گروه جهاد اسلامي و جماعت اسلامي از اعضاي سابق جنبش اخوان المسلمين مي باشند. به رغم تفاوت ديدگاه شاخه هاي مختلف اخوان المسلمين در كشورهاي اسلامي، مي توان تأكيد

ص: 55

كرد كه هم چنان مصر مركز اصلي و مؤثر تصميم گيري ايشان است. محمد مهدي عاكف، رهبر معنوي فعلي اخوان المسلمين در مصر مستقر است.

در حال حاضر حدود حزب سياسي عمده در مصر مشغول فعاليت هستند كه برخي از آن ها احزاب اسلام گرا محسوب مي شوند. گروه هاي اسلامي مصر به دليل عدم امكان فعاليت قانوني، بالأجبار داراي فعاليت هاي زيرزميني هستند كه مهم ترين اين گروه ها اخوان المسلمين است كه البته فعاليت زيرزميني نداشته و به طور علني ولي غير قانوني به فعاليت مي پردازد. يكي از احزاب مهم مصر، يعني حزب كار عمدتاً از طريق ائتلاف با اخوان المسلمين فعاليت مي كند. يكي از ثمرات نزديكي اين دو حزب سياسي و مذهبي اين است كه اخوان المسلمين بتواند در ميان سنديكاهاي صنفي مصر، حضوري فعال پيدا كند. به عنوان مثال از اواخر دهه هشتاد، اخوان المسلمين تصميم گرفت تا با شركت در انتخابات سنديكاهاي مختلف (همانند سنديكاهاي پزشكان، كارگران، مهندسان، دانشگاهيان، دندانپزشكان، داروسازان و … ) در اداره آن ها نقش محوري ايفا نمايد و بدين ترتيب توانست با سيطره بر اكثر سنديكاها، آن ها را به صحنه سياسي وارد نمايد و از حالت صنفي صرف خارج سازد. البته دولت مصر نتوانست اين وضعيت را تحمل نمايد و حتي با مداخله آشكار در مسائل صنفي، شوراهاي قانوني و منتخب سنديكاهاي مذكور را كه اكثراً از اعضاي اخوان المسلمين بودند منحل و بركنار نمود. اما به هر حال همين مقدار حضور اخواني ها در اين سنديكاها،

ص: 56

نقش مهمي در سياسي شدن آن ها ايفا كرد و اين وضعيت كماكان ادامه دارد.

همان گونه كه گفته شد، اخوان المسلمين به دليل سابقه تاريخي، گرايشات اسلامي سلفي معتدل، تشكيلات منسجم و بسيار قوي و سلسله مراتب ايدئولوژيك و روحاني، قابليت بسياري براي استمرار حيات سياسي و نيز توسعه به ساير نقاط جهان اسلام و عرب از خود نشان داده است. به طوري كه امروزه ستون فقرات بسياري از نهضت هايي را كه در گوشه و كنار جهان عرب و با نام هاي گوناگون فعاليت هاي آشكار و پنهاني را دارند تشكيل مي دهد. اخوان امروزه در مصر، سوريه، عراق، اردن، فلسطين، سودان، ليبي، الجزاير، يمن، عربستان، كويت و حتي تركيه و پاكستان و اندونزي و غير آن ها فعال است و نمايندگاني را در مجالس اين كشورها در اختيار دارد. اخوان المسلمين از توان بازيگري سياسي بالايي برخوردار است و در هر كشوري كه فرصت و ظرفيت فعاليت سياسي پيدا نموده است، حتي تا بالاترين مراتب سياسي پيش رفته است. به عنوان مثال حزب عدالت و توسعه، يعني همان اسلام گراياني كه حكومت را در تركيه در اختيار گرفتند داراي گرايشات اخواني هستند. در فلسطين نيز در پي نخستين مشاركت حماس به عنوان يك سازمان اخواني در انتخابات، با كسب اكثريت بالا به دولت دست يافتند. اگر چه بعدها با فشار آمريكا، اروپا و اسرائيل اين حق قانوني از آنان سلب شد. اخوان حتي در يك انتخابات نيمه آزاد در مصر، به كسب بيش از هشتاد كرسي در پارلمان نائل شد و نمايندگان زيادي در برخي مجالس عربي

ص: 57

همانند اردن در اختيار دارد.

جمهوري اسلامي ايران مناسب است به دلايل زير، ارتباطات خود را با اخوان المسلمين گسترش داده و از توانايي ها و نفوذ آن به نحو احسن استفاده نمايد:

الف. ماهيت متعادل و معتدل ايدئولوژيك و اسلام گرايانه اخوان كه معتقد به لزوم وحدت همه گرايشات اسلامي در راه دستيابي به آرمان وحدت اسلامي است و اين امر با آرمان هاي انقلاب اسلامي بسيار نزديك است؛

ب. نفوذ اخوان المسلمين در ميان افكار عمومي، روشنفكران و حتي دولت مردان در بسياري از كشورهاي عربي و اسلامي؛

ج. استفاده از رابطه با اخوان به عنوان پل ارتباطگيري با ساير جريان هاي سني مذهب در جهان اسلام.

القاعده

اشاره

در سال هاي اخير، شاهد تشكيل و گسترش گروهي سياسي، نظامي با عنوان" القاعده" بوده ايم. آنچه در نخستين مرحله به ذهن متبادر مي شود، مذهب سني از نوع وهابيت، مليت هاي عمدتاً عربي، شيوه هاي مبارزاتي خشونت آميز و تروريستي و ماهيت ظاهراً ضد آمريكايي و ضد غربي آن است. دلايل متعددي كه نهايتاً به امنيت ملي كشورمان معطوف هستند، لزوم شناخت ماهيت اين سازمان و سازمان هاي اقماري آن را اجتناب ناپذير مي نمايند، تا بدين وسيله اين خطر از حيطه منافع و امنيت ملي ايران دور نگاه داشته شود.

ص: 58

تفكرات ايدئولوژيك القاعده
اشاره

مذهب مورد نظر القاعده وهابيت است. وهابيت تركيبي است از چهار ميراث تاريخي شامل:

الف. ميراث وهابيت از خوارج:

1. كافر پنداشتن بقيه مسلمانان به جز خودشان.

2. عداوت سخت با حضرت علي (ع) و خاندان او و تكفير شيعيان.

3. اخذ به ظاهر الفاظ قرآن و سنت بدون لحاظ مباني عقلي و بدعت دانستن هر چيزي كه در قرآن و سنت نيامده است.

ب. ميراث وهابيت از مذهب حنبلي:

1. از نظر فقهي مي توان آنان را در زمره اهل حديث دانست.

2. تمسك به «سلف صالح».

ج. ميراث وهابيت از كلام اشعري

: به معناي مخالفت شديد با رأي و استدلال عقلي و مخالفت با منطق، فلسفه و علم كلام.

د. ميراث از ابن تيمّيه:

كه مهم ترين اصول عقايد وي عبارتند از:

1. تجسيم خداوند، قائل بودن به جبر، انكار حسن و قبح ذاتي افعال.

2. ارائه تعريف جديدي از" بدعت".

3. تحريم زيارت قبور انبياء و صلحا و ساخت گنبد و ضريح بر آن ها

ص: 59

و تحريم درخواست شفاعت، دعا، زيارت، توسل، استغاثه و سوگند به غير خدا.

وهابيت جديد (القاعده) و طرح سؤالي براي جمهوري اسلامي ايران

پس از آن كه دولت سعودي با حمايت وهابيان و بهره گيري از نيروي آنان توانست با حذف همه رقبا در عربستان به قدرت برسد، با دو نيرو مواجه بود: يكي زمامداران امور ديني در نجد كه سخت به تعاليم وهابي پايبند بودند و با هر چيز تازه اي حتي استفاده از تلگراف و اتومبيل تحت عنوان بدعت به شدت مخالفت مي كردند، و ديگري موج تمدن جديد بود كه نظام حكومت، به بسياري از آن ها نياز داشت. دولت سعودي كوشيد تا ايده وهابيت را متناسب با ضرورت هاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي جديد تعديل نمايد. اگر چه در اين كار توفيق نسبي به دست آورد، اما راه چاره بهتر را در تفكيك دو حوزه سياسي و مذهبي ديده و بدين جهت حوزه سياسي، اقتصادي و … حكومتي را در انحصار آل سعود نگاه داشت و حوزه ديني را به خاندان آل شيخ (نسل محمدبن عبدالوهاب) سپرد.

به هر حال مقتضيات زمان، جامعه متعصب عربستان را به برخي تعديل ها نسبت به واپس گرايي و تعصبات وهابي واداشت، به طوري كه اينك وهابيت در عربستان، شكل تلطيف شده و تركيبي از وهابيت عبدالعزيز و رهبران مذهبي آن همراه با فرهنگ مصرفي طبقه متوسط سعودي است. اين دو حوزه در ارتباط با يكديگر و با بهره گيري از دلارهاي نفتي، به گسترش حوزه وهابيت فراتر از سرزمين عربستان همت

ص: 60

گماشتند و سراسر ممالك اسلامي را هدف قرار دادند. در اين ميان نسل جوان و جديد وهابي كه به يمن رشد اقتصادي، از اواخر دهه 60 ميلادي به اين سو، در داخل و خارج عربستان- خصوصاً اروپا و آمريكا- تحصيل كرده بودند، با واقعيت هاي جديدي آشنا شدند، كه امكان انطباق آن ها با نظام حكومتي سعودي و يا حوزه هاي علميه بسيط و متعصب وهابي نجد و مدينه وجود نداشت. اين نسل حتي تلفيق مذهب وهابي را با برخي از اشكال مدرنيسم كه توسط آل سعود براي ايجاد هماهنگي ميان سنت و مدرنيسم ايجاد شده بود نمي پسنديدند و راه چاره را مدرنيزه كردن و انجام اصلاحات هر دو بخش فوق در جامعه سعودي مي دانستند، تا ضمن نوسازي نظام سياسي، انديشه خالص وهابي را نيز منطبق با مقتضيات زمان گسترش دهند.

از آن جا كه جامعه عربستان امكان برآورده شدن مسالمت آميز اين خواسته ها را فراهم نمي كرد، به تدريج رويكرد مبارزه مسلحانه تحت عنوان" جهاد" در ميان آنان تقويت شد و تشكل هايي در اين زمينه شكل گرفت. دولت سعودي كه خطر را احساس كرده بود با استفاده از موقعيت تجاوز نظامي شوروي سابق به افغانستان، اين گروه هاي جوان، پرشور و عملگرا را تحت عنوان جهاد با كفار و دفاع از دارالاسلام- البته با همكاري و حمايت هاي نظامي و اطلاعاتي آمريكا و سازمان سيا- با پول و امكانات فراوان راهي افغانستان نمود. حضور برخي جوانان داوطلب جهاد از كشورهاي عربي و ساير نقاط جهان، سبب برقراري ارتباط ميان آنان شده و بن لادن توانست سركردگي آنان را به دست

ص: 61

گيرد. با شكل گيري هسته هاي اوليه" القاعده"، به تدريج دامنه آن گسترش يافت و امروزه شعبه ها و حتي گرايش هاي متفاوتي به شكل يك سازمان چند مليتي با مركزيت گروه بن لادن در نقاط مختلف جهان از جمله آسياي جنوب شرقي، افغانستان، پاكستان و شبه قاره، آسياي مركزي، كشورهاي عربي و حتي اروپا فعال هستند. بدين ترتيب القاعده و سازمان هاي اقماري آن را مي توان دومين نسل از تجديدنظر طلبي هاي وهابي دانست كه به اصول زيرپاي بند است:

1. پاي بندي به تمامي آن چه كه در آغاز بحث در تعريف وهابيت بيان شده است، همراه با كمي تعديل در ضديت با خردگرايي در مسائل ديني.

2. مبارزه با آل سعود و ساير حكومت هاي وابسته به كفار در جهان اسلام.

3. تشديد عداوت با خاندان اهل بيت (ع) و اعتقادات شيعي و جواز قتل شيعيان و هر كسي كه با وهابيان به مقابله برخيزد.

4. تشديد گرايش به سلفي گري و وجوب تبليغ آن در جهان.

5. گسترش انديشه جهاد به هر دو صحنه نظري و عملي (يعني هم وجوب مبارزه با تمامي مخالفان و هم وجوب مهيا ساختن كليه امكانات و افراد براي تحقق آن) و لزوم بهره گيري از مدرن ترين امكانات نظامي در راه اين هدف.

6. وجوب جهاد با كفار و مشركين كه امروزه آمريكا بارزترين مظهر آن به شمار مي رود، خصوصاً بدان دليل كه سرزمين و حكومت هاي

ص: 62

اسلامي را در سيطره خود دارد.

بدين ترتيب ملاحظه مي شود وهابيت كه روزي با حيله ها و نقشه هاي استعمار انگلستان و با هدف ايجاد تفرقه ميان مسلمانان توسط مسترهمفر، جاسوس معروف بريتانيا ايجاد و بعدها نيز با هدف تجزيه امپراتوري عثماني با كمك انگليسي ها در عربستان به قدرت رسيده و در مرحله سوم توسط آمريكا و سيا با هدف مقابله با شوروي در راستاي رقابت دو بلوك شرق و غرب در دوران جنگ سرد تجهيز وحمايت شده بود، و در مرحله چهارم نيز پس از فروپاشي شوروي، وهابيت در شكل طالباني آن با حمايت همه جانبه آمريكا در افغانستان به قدرت رسيد تا به عنوان رقيب، اهرم فشار و تهديدي عليه جمهوري اسلامي ايران باشد، امروزه ظاهراً به يكي از دشمنان آنان تبديل شده است.

تاكنون اين تصور وجود داشته است كه وهابي گري در همان شكل سنتي خود (به عنوان انديشه اي متصلب كه عمدتاً گروهي از عوام اهل سنت را از طريق تحريك احساسات متعصبانه برمي انگيخته است)، چيزي است كه به دليل ناسازگاري با ترقيات فكري و فرهنگي بشري و چيره شدن رويكردهاي عقل گرايانه و مداراجويانه در روابط بين ملل و مذاهب در عصر جديد، به تدريج كارآيي خود را از دست خواهد داد. امّا اينك به نظر مي رسد بايد در مورد نوع نگاه سنتي نسبت به وهابي گري تجديدنظر اساسي به عمل آيد و ضرورت اين كار خصوصاً با توجه به رويكرد و اقدامات" القاعده" بيشتر مي شود. امروزه طرفداران و فعالان القاعده، اعراب بدوي شترسوار نجدي و روحانيون متعصّب

ص: 63

تحصيل كرده مدارس مدينه، كه معتقد به تحريم استفاده از دستاوردهاي تكنولوژيك بشر همانند اتومبيل و تلفن يا تحريم رانندگي زنان و … بودند، نيستند؛ بلكه عمدتاً جوانان تحصيل كرده و آشنا به علوم جديد خصوصاً تحصيل كرده هاي كشورهاي غرب هستند. به علاوه، امروزه اگر چه حكومت وهابي به طور رسمي فقط در عربستان سعودي پا برجاست ولي گرايش هاي وهابي در ميان برخي دولت مردان بسياري از كشورهاي عربي- همانند امارات متحده- و غيرعربي- همانند پاكستان- وجود دارد. امروزه وهابيت به دنبال به دست گيري قدرت در كشورهاي اسلامي است و نمونه حكومت منسوخ طالبان در افغانستان از آن جمله است. عوامل حوادث 11 سپتامبر عمدتاً دانشجويان يا فارغ التحصيلان دانشگاه ها، خصوصاً از كشورهاي اروپايي يا آمريكا بودند كه هر يك مدتي را نيز در اين كشورها زندگي كرده و با فرهنگ، تمدن و زندگي مدرن غربي نيز آشنايي كامل داشتند. عمده رهبران القاعده پزشك، مهندس و امثال آن هستند. خود بن لادن به عنوان شاخص ترين فرد اين تفكر، پيش از اين از نزديك ترين دوستان و متحدين آمريكا بود و بيشترين سرمايه هاي خانوادگي آنان در اروپا و آمريكا در گردش بوده و هست.

راهكارهاي ايران در قبال چگونگي برخورد با القاعده

1. ايران نبايد القاعده را صرفاً به عنوان يك جريان در حوزه سياسي- امنيتي و يا صرفاً در چارچوب روابط ايران با عربستان جست وجو نمايد. حتي امروزه بايد اين سؤال مطرح شود كه اصولًا

ص: 64

خاندان آل سعود كه به اقتضاي شرايط سياسي و حكومت، تا حدودي از برخي از اصول اوليه وهابيت عدول كرده اند، چه جايگاهي در ميان وهابيان جديد دارند؟ به عبارت ديگر ايران بايد سياست خارجي خود را در مورد گروه هاي وهابي همانند القاعده و حكومت وهابي آل سعود از يكديگر تفكيك نمايد.

بنابراين، سطح بحث اختلاف و تفاوت ها ميان وهابيون قديمي با القاعده را نبايد صرفاً به تقابل سنت و مدرنيسم تقليل داده و بگوئيم جوانان عرب وهابي در اثر تحصيل و زندگي در غرب با مسائل سياسي جهان آشنا شده و به تقابل با غرب كشيده شده اند. زيرا اين همان تقليل ماهيت بحث درباره القاعده به مباحث سياسي و امنيتي خواهد بود و ما را از هويت واقعي و فرهنگي اين تفكر جديد غافل خواهد نمود.

به نظر مي رسد در كشور ما پيرامون ابعاد فرهنگي وهابيت جديد- كه القاعده نمونه بارز آن است- كار نشده و عمده مطالعات و تحقيقات در ابعاد سياسي و امنيتي متمركز بوده است. شايد يكي از دلايل عدم وجود يك راهبرد مشخص در روند سياست خارجي ايران در قبال چگونگي برخورد با القاعده، همين عدم شناخت درست در قبال آن باشد. اين مسأله سبب شده است برخي، القاعده و تفكر نو وهابي را يك فرصت براي ايران تلقي كنند كه با استفاده از توانايي هاي سياسي و نظامي خود، آمريكا و ديگر مخالفين اسلام را مورد حمله قرار مي دهد و بايد مورد حمايت و كمك قرار گيرد، يا لااقل از ايجاد موانع در قبال فعاليت هاي القاعده خودداري گردد و برخي ديگر با استناد به ديدگاه فكري القاعده

ص: 65

- كه دشمنان خوني شيعه محسوب مي شوند- معتقدند بايد با آنان مقابله صورت گيرد و عدم مقابله جدي ايران با آنان را ناشي از اين نگراني مي داند كه آنان حملات تروريستي خود را عليه ايران سازماندهي كنند.

جمهوري اسلامي ايران بايد در مورد نوع فعاليت هاي تبليغي دستگاه هاي رسانه اي ايران در قبال اقدامات القاعده در عراق دقت زيادي مبذول دارد. جهت گيري هاي تبليغي اين رسانه ها به گونه اي است كه گويا ايران از اتفاقاتي كه در عراق توسط طرفداران القاعده- و البته بقاياي رژيم بعث- مي افتد، خرسند است. اين عمل بدبيني و تأثيرات سوئي را در ميان برخي از شيعيان عراق- كه اين اقدامات را برخلاف منافع و مصالح خود مي دانند- نسبت به ايران به وجود مي آورد و آنان گهگاه نگراني و نارضائي خود را از آن اعلام داشته اند. اين رويكرد تبليغي ايران ناشي از همان نوع نگرش نسبت به القاعده است كه صرفاً آن را يك جريان سياسي- نظامي و امنيتي مي بيند نه يك جريان فكري و فرهنگي و در نتيجه اقدامات آنان را در چارچوب مقاومت مشروع مردم عراق تعريف مي كند.

دلايل لزوم توجه بيشتر ايران به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده
اشاره

ايران به دلايل متعددي بايد در مورد ماهيت نو وهابيون- خصوصاً القاعده و سازمان هاي اقماري آن در كشورهاي مختلف- تحقيقات عميق و دقيقي انجام دهد. زيرا اين امر به دلايل چهارگانه ذيل، امروزه صرف نظر از ارتباطش با حوزه امنيت ملي ايران، به ماهيت سياسي، فكري

ص: 66

و فرهنگي آن نيز بستگي دارد:

1. القاعده به عنوان يك جريان فكري

القاعده، امروزه يك حركت فكري در دنياي اسلام است كه در ميان نسل جديد دنياي اسلام و اهل سنت از فيليپين تا غرب آفريقا در حال رشد كردن است و به نظر مي رسد به شدت تأثيرگذار شده و به همين دليل ماندگار خواهد شد. خصوصاً با توجه به اين نكته كه بخشي از مسلمانان اهل سنت گرايش بيشتري به تفكر افراطي سني پيدا كرده اند و اين امر خود زمينه رشد و ظهور بيشتر القاعده و پرچم داري آن را فراهم مي كند.

2. الهام بخشي القاعده

از آن جا كه القاعده نهضتي فرهنگي است كه به عنوان پديده اي تأثيرگذار در آينده منطقه و جهان اسلام به راه افتاده است، يكي از مسائلي كه براي جمهوري اسلامي ايران- به عنوان داعيه دار حركت فرهنگي در جهان اسلام- پيش مي آيد اين است كه آيا با وجود اين تفكر و اقداماتي كه القاعده در پيش گرفته است، آن هدفي را كه ايران از زمان انقلاب اسلامي تاكنون مدنظر داشته و در تدوين چشم انداز 20 ساله نيز بر آن صحه گذارده شده است (يعني الهام بخشي در جهان اسلام)، قابل تحقق خواهد بود. به نظر مي رسد اين دو الهام بخشي (انقلاب اسلامي ووهابيت جديد) با يكديگر در تعارض قرار گرفته اند.

3. ماهيت ضد شيعي جريان القاعده

ص: 67

شكي نيست كه اين ماهيت كه از بنيادهاي فكري وهابيت سرچشمه مي گيرد، سبب مي شود اين تفكر، جمهوري اسلامي ايران را به عنوان كشور مقتدر شيعي با حكومت مذهبي به عنوان دشمن يا لااقل رقيب ايدئولوژيك خود بشناسد. به علاوه بزرگ ترين رسالت خود را كه همان مبارزه با شيعيان است در نخستين فرصتي كه براي آنان به دست آيد عليه ايران- با هر حكومتي- سازماندهي نمايد. القاعده نخستين بارقه هاي رقابت و دشمني با شيعيان و ايران را در افغانستان و حمايت مالي و سياسي براي تشكيل حكومت طالبان و كشتن ديپلمات هاي ايراني، و سپس در عراق در مواردي چون" تلاش براي پيشگيري از حضور و نفوذ ايران"،" جلوگيري از به قدرت رسيدن شيعيان در عراق" و" تلاش براي كشتار شيعيان عراق" نشان داده است. همين هويت ضد شيعي، ضرورت بازشناسي دقيق ماهيت فكري و فرهنگي اين گروه را براي ايران دو چندان مي نمايد.

4. توجه به نفوذ تفكر القاعده به مناطق سني نشين ايران

يكي ديگر از دلايلي كه ايران بايد نسبت به شناسايي ماهيت تفكر القاعده اقدام كند، رشد اين تفكر در ميان نسل جوان اهل سنت در نواحي سني نشين ايران، خصوصاً در سيستان و بلوچستان، است. گزارش ها حاكي از تبليغات وسيع آنان و گرايش برخي از جوانان سني ايران به اين تفكر است.

ص: 68

خلاصه درس

گروه ها و احزاب مهم جهان اسلام به دو دسته كلي قابل تقسيم هستند: الف. گروه ها و احزاب اسلام گرا (مذهبي)؛ ب. گروه ها و احزاب غير آن.

از سازمان هاي اسلامي كه داراي رابطه تعريف شده اي با جمهوري اسلامي ايران هستند، مي توان حزب الله لبنان را نام برد.

از گروه هايي كه چنين رابطه تعريف شده اي ندارند دو گروه بزرگ و با اهميت اخوان المسلمين و القاعده مي باشد.

حزب الله خود را يك سازمان شيعي و پيرو ولي فقيه است كه منبع فرهنگ خود را قرآن و سنت معصومين (ع) و فتاواي مراجع تقليد زمان اعلام مي كند.

حزب الله معتقد به لزوم ريشه كني و نابودي اسرائيل و ضرورت اتحاد مسلمانان و پيروي علماي اسلام از انديشه هاي امام خميني است.

حزب الله از يك نگاه، عمق استراتژيك جمهوري اسلامي ايران در خاورميانه و يك عامل بازدارنده در مقابل اقدامات احتمالي رژيم صهيونيستي عليه ايران محسوب مي شود.

يكي از مهم ترين جنبش هاي اسلامي شكل گرفته در مصر، جنبش اخوان المسلمين است. اخوان المسلمين به دليل سابقه تاريخي، گرايشات اسلامي سلفي معتدل، تشكيلات منسجم و بسيار قوي و سلسله مراتب ايدئولوژيك و روحاني، قابليت بسياري براي استمرار حيات سياسي و نيز توسعه به ساير نقاط جهان اسلام و عرب از خود نشان داده است.

القاعده گروهي سياسي، نظامي با شيوه هاي مبارزاتي خشونت آميز و

ص: 69

تروريستي و ماهيت ظاهراً ضد آمريكايي و ضد غربي مي باشد.

مذهب مورد نظر القاعده وهابيت است. وهابيت تركيبي است از چهار ميراث تاريخي شامل:

1. ميراث وهابيت از خوارج، ميراث وهابيت از مذهب حنبلي؛

2. ميراث وهابيت از كلام اشعري، ميراث از ابن تيمّيه.

اصولي كه القاعده به آن پايبند است عبارتند از: مبارزه با آل سعود، تشديد عداوت با خاندان اهل بيت: و اعتقادات شيعي، تشديد گرايش به سلفي گري، گسترش انديشه جهاد، وجوب جهاد با كفار و مشركين.

ايران به دلايل متعددي بايد به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده توجه بيشتري نمايد:

القاعده به عنوان يك جريان فكري، الهام بخشي القاعده، ماهيت ضد شيعي جريان القاعده، توجه به نفوذ تفكر القاعده به مناطق سني نشين ايران.

خودآزمايي

1. منشور جنبش حزب الله را توضيح دهيد.

2. دلايل گسترش ارتباط ايران با جنبش اخوان المسلمين چه مي باشد.

3. وهابيت تركيبي از چه ميراث هاي تاريخي مي باشد، بيان كنيد.

4. اصول سازمان القاعده را نام ببريد.

5. دلايل لزوم توجه ايران به ماهيت فكري و فرهنگي القاعده را توضيح دهيد.

ص: 70

بخش دوم آشنايي با كشورهاي اسلامي

اشاره

ص: 71

بخش دوم: آشنايي با كشورهاي اسلامي

ص: 72

درس سوم عربستان سعودي مشخصات و شرايط عمومي عربستان سعودي

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- پيش زمينه تاريخي سرزمين عربستان را بشناسيم.

- ساختار اجتماعي- فرهنگي جامعه عربستان را بدانيم.

- نظام سياسي عربستان را بشناسيم.

- با ساختار اقتصادي و مشكلات اقتصادي عربستان آشنا شويم.

- گروه هاي سياسي موجود در سرزمين عربستان را بشناسيم.

- سياست خارجي ايران در قبال عربستان سعودي را بدانيم.

ص: 73

در اين درس موقعيت جغرافيايي عربستان، جمعيت، ساختار اجتماعي- فرهنگي، نظام سياسي، ساختار و شرايط اقتصادي، جريان ها و گروه هاي سياسي و روابط خارجي ايران و عربستان توضيح داده مي شود.

موقعيت جغرافيايي

كشور عربستان سعودي از نظر طول و عرض جغرافيايي در 25 درجه شمالي و 45 درجه شرقي قرار دارد. همسايگان اين كشور شامل عراق، اردن، كويت، عمان، قطر، امارات متحده عربي، يمن و بحرين است. مساحت آن// كيلومتر مربع، طول مرزهاي خاكي آن/ كيلومتر و طول مرزهاي آبي آن/ كيلومتر مي باشد.

طول مرزهاي خشكي عربستان به تفكيك همسايگان عبارتنداز: عراق كيلومتر، اردن كيلومتر، كويت كيلومتر، عمان كيلومتر، قطر كيلومتر، امارات متحده عربي كيلومتر و يمن كيلومتر است.

جمعيت

جمعيت عربستان سعودي در جولاي سال، در حدود 137/ 910/ 27 نفر برآورد شده است. حدود درصد سعودي ها از نظر قومي عرب هستند، درصد از جنوب آسيا يا نسل هاي جنوب آسيايي مي باشند كه شامل هندي ها، پاكستاني ها و بنگلادشي ها است. علاوه بر اين برخي شهروندان از نسل هاي آسيايي و آفريقاي شرقي هستند.

ص: 74

بسياري از اعراب از كشورهاي نزديك به اين پادشاهي استخدام شده اند. بيش از ميليون مهاجر از سراسر كشورهاي جهان در عربستان وجود دارند كه شامل هندي: / ميليون، بنگلادشي: ميليون، فيليپيني: 0/، پاكستاني: /، مصري: /، يمني: /، اندونزيايي: /، سريلانكايي: /، سوداني: /، سوري: / و ترك: / نفر است. حدود/ نفر نيز از كشورهاي غربي در عربستان سعودي ساكن مي باشند.

اكثر جمعيت عربستان پيرو وهابيت و سلفي گرايي (سني) هستند، جمعيت شيعي اين كشور حدود تا درصد برآورد مي شود كه اغلب در استان هاي شرقي و در حاشيه خليج فارس و سپس استان هاي جنوب غربي در مرز يمن، مكه و به ويژه مدينه و ساير شهرهاي بزرگ اين كشور زندگي مي كنند.

پيش زمينه تاريخي

سرزمين عربستان داراي پيشينه تاريخي كهني است كه به روزگار حضرت ابراهيم باز مي گردد. بعد از ظهور اسلام، عربستان كنوني مركز جهان اسلام بود و دو شهر مقدس مكه و مدينه در كانون آن قرار داشتند. در قرون اوليه اسلام امويان و عباسيان بر عربستان حاكم بودند. در قرون اخير عربستان تحت حاكميت امپراتوري عثماني قرار داشت و با ظهور فرقه وهابيت از قرن نوزدهم، سرنوشت سياسي اين سرزمين دچار تغيير شد.

ص: 75

بعد از جنگ جهاني اول و با همكاري وهابيون و آل سعود و حمايت انگلستان، كشور كنوني عربستان سعودي به تدريج شكل گرفت. در سال، اميرعبدالعزيز بن سعود خود را پادشاه عربستان سعودي خواند و در سال ميلادي سرزمين هاي تحت فرمان خود را كه چهار پنجم شبه جزيره عربستان را شامل مي شد، رسماً عربستان سعودي ناميد. با تأسيس عربستان سعودي در سال، آل سعود تاكنون با ايدئولوژي وهابيت و همچنين درآمد سرشار ناشي از فروش نفت بر اين كشور حاكميت دارد و اكنون عربستان به عنوان يكي از اصلي ترين كشورهاي منطقه خليج فارس محسوب مي شود.

ساختار اجتماعي- فرهنگي

جامعه عربستان بر پايه روابط قبيله اي استوار است. وجود تعصب و علقه نيرومند قبيله اي به علاوه مذهب، شكل دهنده كلي فرهنگ جامعه مي باشد. با اين كه دين اسلام در اين سرزمين ظهور نمود و مدت زماني اين سرزمين مركزيت جهان اسلام را به عهده داشت، اما از آن جا كه در سرزمين فوق قبيله هاي زيادي زندگي مي كنند و هر كدام آداب و رسوم خاص خود را به عنوان يك ميراث نگهداري مي كنند، نتوانستند با بهره گيري از آيين اسلام به تمدني بزرگ دست يابند.

جامعه عربستان يك جامعه سنتي است و از خصايص ويژه آن به مانند ديگر جوامع جهان سوم، تبعيض شديد طبقاتي مي باشد. اختلاط مردم بومي كشور با مهاجران يك بافت اجتماعي ناهماهنگ را

ص: 76

تشكيل داده است. اين طبقه به وجود آمده به همراه كسبه، كارگران و كشاورزان در مقابل طبقه مرفه و اشرافي و وابستگان دولتي كمتر مورد حمايت قرار مي گيرند. به طور كلي آداب و رسوم مردم عربستان تحت تأثير فرهنگ اسلامي قرار دارد. در كنار آداب و رسوم به جا مانده از فرهنگ اسلامي، فرهنگ قبيله اي و بياباني نيز در ميان مردم ديده مي شود.

دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساس ايفا مي كند. اين كشور براساس ظواهر شريعت اسلامي اداره مي شود و قوانيني چون قصاص و تعزيرات در آن اجرا مي شوند. هيچ ديني غير از اسلام پذيرفته نيست و اماكن مذهبي غيراسلامي همچون كليسا، كنيسه و … در آن وجود ندارد. رسانه هاي عمومي، احكام اسلامي را تبليغ و ترويج نموده، از نشر و پخش هرگونه سخن و برنامه خلاف شئون ديني جلوگيري مي شود. جناح مذهبي و سنت گرايان از قدرت و نقش بسيار زيادي در حكومت وجامعه عربستان برخوردار هستند.

اكثر مردم عربستان از اهل تسنن مي باشند و اين كشور براساس مذهب وهابيت اداره مي شود؛ بيشتر مردم نجد پيرو مذهب حنبلي و منطقه حجاز بيشتر مالكي مذهب اند و شايد به همين دليل بود كه آيين محمدبن عبدالوهاب كه بيشتر بر اصول اعتقادات و آراي فقهي حنبلي تكيه مي كرد، ابتدا در ميان مردم نجد انتشار يافت. در شهر مدينه منوره، منطقه الشرقيه تعداد نسبتاً قابل توجهي از شيعيان اماميه زندگي مي كنند و در

ص: 77

عسير و نجران نيز گروهي از اسماعيليه وجود دارند. بخشي از يمني هاي مقيم عربستان نيز زيدي مذهب هستند.

نظام سياسي عربستان

ماهيت رژيم سياسي عربستان پادشاهي مطلقه و موروثي بوده، قدرت به طور انحصاري در اختيار خاندان سعودي است. در اين كشور به ظاهر سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه از يكديگر متمايز و مجزا شده اند، اما نوع رژيم به شيوه اختلاط قوا بوده، همه امور قائم به ذات پادشاه است. عربستان به استان (ايالت) تقسيم مي شود كه مسؤولان هر يك از اين استان ها با عنوان «امير» از ميان خاندان آل سعود برگزيده مي شود.

در عربستان هيچ گونه حزب سياسي و انتخاباتي وجود ندارد و مي توان گفت كه اعمال حاكميت در اين كشور به صورت ديكتاتوري پدرسالاري است. در كشور عربستان پادشاه، رئيس حكومت، نخست وزير و رئيس قوه مجريه بوده، افزون بر آن، متولي خانه خدا و مسجد مدينه به حساب مي آيد. وي مرجع تمامي قواي سه گانه است و تمامي عزل و نصب ها با دستور او صورت مي گيرد.

مجلس شورا، نهاد قانون گذاري و تصميم گيري كشور است. تمامي حقوق اعضا و وظايف آنان در تمامي زمينه ها به دستور پادشاه تعيين مي شود. همچنين عزل و نصب رئيس مجلس شورا و معاون و دبيركل مجلس به فرمان شاه صورت مي گيرد و حقوق و وظايف آن ها با فرمان پادشاه تعيين مي شود.

در بخش قوه مجريه كه شاه رياست آن را بر عهده دارد، تمامي

ص: 78

وزراي كابينه از جانب او عزل يا نصب مي شوند و در برابر شاه مسؤول هستند. از سوي ديگر، چنانچه بين تصميمات مجلس شورا و رئيس مجلس وزرا اتفاق نظر به وجود نيايد، تصميم گيرنده نهايي، پادشاه خواهد بود.

در عربستان قوه قضائيه نيز مانند دو قوه ديگر به طور مستقيم زيرنظر شاه قرار دارد. اعضاي شوراي مالي قضايي از قاضي ارشد تشكيل شده و به طور كلي تمامي قضات اين قوه از جانب پادشاه تعيين و يا عزل مي شوند. عزل و نصب وزير دادگستري نيز از سوي شاه صورت مي گيرد.

تصميم گيري هاي استراتژيك در عربستان عمدتاً از جانب شاه صورت مي گيرد، زيرا شاه از طريق هيأت وزيران در كشور حكومت مي كند كه رياست آن را خود بر عهده دارد و اغلب هيأت وزيران و مجلس نقش مشورتي دارند. گاه قدرت و سياستگذاري شاه به دليل رعايت قوانين اسلامي (شريعت)، سنن و آداب و رسوم آل سعود محدود مي شود، به اين معنا كه وي بايد موافقت خانواده سلطنتي و علما را جلب كند. در حال حاضر ملك عبدالله، پادشاه عربستان سعودي است.

ساختار و شرايط اقتصادي

ساختار اقتصادي عربستان سعودي براساس توليد و فروش نفت قرار دارد؛ در حدود درصد درآمدهاي بودجه اي و درصد درآمد صادراتي اين كشور از صنعت نفت است. صنعت نفت در حدود

ص: 79

درصد توليد ناخالص داخلي عربستان را تشكيل مي دهد. عربستان سعودي به طور رسمي ميليارد بشكه منابع نفتي دارد كه درصد منابع نفتي ثابت شده جهاني را تشكيل مي دهد.

كاهش شديد قيمت نفت در سال، ضربه شديدي بر اقتصاد عربستان بود كه سبب شد محصولات عمده داخلي به ميزان درصد كاهش يابد و كسري بودجه به/ ميليارد دلار برسد. از توليدات عمده داخلي اين كشور، درصد به بخش كشاورزي، درصد به بخش صنعت و درصد به بخش خدمات تعلق دارد. نيروي كار عربستان در حدود ميليون نفر بوده و از اين ميزان درصد در بخش دولتي، درصد در بخش صنعت، ساختمان و نفت، درصد در بخش خدمات و درصد در بخش كشاورزي اشتغال دارند. صنايع عمده اين كشور شامل توليد نفت، پالايش نفت و پتروشيمي ابتدايي، كارخانه فولاد و سيمان ساختمان و پلاستيك مي باشد. محصولات كشاورزي اصلي آن نيز شامل گندم، جو، گوجه فرنگي، هندوانه، ليمو، گوسفند، مرغ، تخم مرغ و شير مي باشد.

افزايش هاي اخير قيمت نفت باعث رونق نفتي دوم اين كشور شده است وبودجه عربستان سعودي را به بالاي ميليارد دلار در سال رساند.

يكي از مشكلات اساسي اقتصاد عربستان سعودي، تكنولوژي و سرمايه است، زيرا اكثر صنايع موجود با سرمايه گذاري خارجي شكل گرفته و دليل حمايت عربستان از صنايعي كه هزينه هاي آن سالانه به

ص: 80

ميلياردها دلار سوبسيد مي رسد و كارآيي لازم را ندارند، تنها مي تواند كسب پرستيژ در سطح داخلي و بين المللي باشد. از مشكلات ديگر، فقدان نيروي كار بومي و اتكاي به بيگانگان است. هم اكنون بيش از يك سوم جمعيت ساكن در عربستان خارجي هستند و تمامي امور توليدي، مديريتي و خدماتي به وسيله اين افراد انجام مي شود. هزينه هاي بسيار زياد بودجه دفاعي، گسترش سيستم هاي پيچيده و پرهزينه الكترونيكي و خريد سرسام آور و حيرت انگيز تسليحات نظامي نيز از ديگر مشكلات و عارضه اي داخلي در اقتصاد عربستان است.

جريان ها و گروه هاي سياسي عربستان سعودي

در عربستان سعودي تفاوت چنداني بين سياست و حكومت وجود ندارد، از اين رو خانواده سلطنتي هسته مركزي نظام حكومتي- سياسي سعودي را تشكيل مي دهد. گروه ها و جريان هاي سياسي مستقل از حاكميت در عربستان سعودي وجود ندارد و رقابت ها در قالب جريان هاي دروني آل سعود در جريان است.

در حال حاضر سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد كه هريك درصدد قبضه كردن قدرت است. گروه اول خاندان فهد است كه از دهه، به صورت گروه غالب در خانواده سعودي بوده است و از نايف بن عبدالعزيز، سلطان بن عبدالعزيز، سلمان بن عبدالعزيز و … تشكيل شده و همگي از يك مادر بوده و به قبيله سديد وابسته اند. گروه دوم كه ملك عبدالله از آن خاندان در حال حاضر پادشاه عربستان است، از مادر

ص: 81

ديگري هستند كه به قبيله شمر وابسته اند. سعود بن فيصل، وزير امور خارجه نيز از اين گروه است. گروه سوم، فرزندان فيصل هستند كه فاقد تشكيلات گروهي هستند و افرادي چون خالد بن فيصل و تركي فيصل به آن تعلق دارند.

در كنار اين گروه و جريان هاي سياسي حاكم برخي گروه هاي سياسي ديگر از جمله گروه هاي ليبرال و مذهبي نيز در عربستان سعودي فعاليت مي كنند، اما هنوز به سطح قابل توجهي از تأثيرگذاري نرسيده اند.

سياست خارجي ايران در قبال عربستان سعودي

روابط ايران با عربستان سعودي بعد از انقلاب اسلامي داراي فراز و نشيب ها و مراحل مختلفي بوده است. در ابتدا روابط دو كشور عادي بود، اما به تدريج اين روابط تيره شد. مراسم حج در سال و حمله پليس سعودي به حجاج ايراني و كشتار تن از حجاج به قطع كامل روابط دو كشور منجر شد. در اين دوره برگزاري گردهمايي جنبش هاي آزاديبخش و حمايت سعودي ها از صدام در جنگ با ايران از عوامل ديگر تيرگي روابط بود.

با پايان جنگ ايران و عراق به تدريج روابط دو كشور بهبود يافت و در سال بار ديگر روابط بين دو كشور برقرار شد. از سال شروع مجدد روابط دو كشور تا سال كه شروع كار دولت خاتمي بود (دوره رياست جمهوري هاشمي رفنسجاني)، مرحله تنش زدايي و

ص: 82

بسترسازي روابط دو كشور محسوب مي شود. در دوره هاي بعدي روابط دو كشور به صورتي مؤثرتر بهبود يافت.

روابط ايران و عربستان سعودي پس از حضور اميرعبدالله بن عبدالعزيز، وليعهد عربستان در اجلاس سران كشورهاي اسلامي در تهران و در پي آن، ديدار آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام و متعاقب آن سفر وزير دفاع و ساير وزراي دو كشور رو به گسترش نهاد. سياست تنش زدايي آقاي خاتمي با همسايگان عربي در افزايش پيوندها و تعاملات بين ايران و عربستان سعودي مؤثر بود و بعد از آن نيز دولت ايران سياست تعامل و افزايش پيوندها و همكاري ها با اين كشور را دنبال مي كند.

ايران و عربستان سعودي در سطح منطقه به عنوان دو بازيگر اصلي، رقيب و تأثيرگذار محسوب مي شوند و در تعيين روند امور و تحولات خاورميانه نقش عمده اي دارند. با اين حال برخي اختلافات از جمله درخصوص نحوه حضور قدرت هاي فرامنطقه اي در خليج فارس و حل و فصل بحران ها و مسايل منطقه اي چون مسايل عراق، فلسطين و لبنان در ميان دو كشور وجود دارد.

ايران به رغم برخي اختلاف نظرها با عربستان سعودي در خصوص مسايل منطقه اي، خواستار تداوم همكاري ها و تعاملات دو جانبه است و عربستان در سياست خارجي ايران همواره نقش بالايي دارد. اين كشور به لحاظ جايگاه برتر در جهان عرب، منطقه خليج فارس و حتي جهان اسلام تأثيرگذاري بالايي در تحولات پيراموني ايران دارد و اين مسأله

ص: 83

هم فكري ها و تعاملات دو سويه را گريزناپذير مي سازد.

خلاصه درس

سرزمين عربستان داراي پيشينه تاريخي كهني است كه به روزگار حضرت ابراهيم باز مي گردد. بعد از ظهور اسلام، عربستان كنوني مركز جهان اسلام بود.

جامعه عربستان بر پايه روابط قبيله اي استوار است. وجود تعصب و علقه نيرومند قبيله اي به علاوه مذهب، شكل دهنده كلي فرهنگ جامعه مي باشد.

دين در ميان مردم عربستان نفوذ زيادي داشته، در اوضاع فرهنگي، سياسي و اجتماعي آن نقش اساس ايفا مي كند. اكثر مردم عربستان از اهل تسنن مي باشند و اين كشور براساس مذهب وهابيت اداره مي شود.

ماهيت رژيم سياسي عربستان پادشاهي مطلقه و موروثي بوده، قدرت به طور انحصاري در اختيار خاندان سعودي است. در اين كشور به ظاهر سه قوه مجريه، مقننه و قضائيه از يكديگر متمايز و مجزا شده اند. مجلس شورا، نهاد قانون گذاري و تصميم گيري كشور است. تمامي حقوق اعضا و وظايف آنان در تمامي زمينه ها به دستور پادشاه تعيين مي شود.

ساختار اقتصادي عربستان سعودي براساس توليد و فروش نفت قرار دارد. يكي از مشكلات اساسي اقتصاد عربستان سعودي، تكنولوژي و سرمايه است.

از مشكلات ديگر، فقدان نيروي كار بومي و اتكاء به بيگانگان است.

ص: 84

هزينه هاي بسيار زياد بودجه دفاعي، گسترش سيستم هاي پيچيده و پرهزينه الكترونيكي و خريد سرسام آور و حيرت انگيز تسليحات نظامي از ديگر مشكلات مي باشد.

در حال حاضر سه جناح عمده در داخل آل سعود وجود دارد: گروه اول خاندان فهد، گروه دوم ملك عبدالله و گروه سوم، فرزندان فيصل هستند.

خود آزمايي

1. نقش دين را در جامعه عربستان توضيح دهيد.

2. نحوه اداره كشور را در سرزمين عربستان شرح دهيد.

3. مشكلات اقتصادي سرزمين عربستان را تشريح نماييد.

4. روابط ايران با عربستان صعودي چگونه است، توضيح دهيد.

ص:85

ص: 86

درس چهارم عراق مشخصات و شرايط عمومي عراق

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- پيش زمينه تاريخي سرزمين عراق را بدانيم.

- ساختار اجتماعي- فرهنگي جامعه عراق را بشناسيم.

- با نظام سياسي عراق آشنا شويم.

- با ساختار اقتصادي و مشكلات اقتصادي عراق آشنا شويم.

- گروه هاي سياسي موجود در سرزمين عراق را بشناسيم.

- سياست خارجي ايران در قبال عراق را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي عراق، جمعيت، ساختار اجتماعي- فرهنگي، نظام سياسي، ساختار و شرايط اقتصادي، جريان ها

ص: 87

و گروه هاي سياسي و روابط خارجي ايران و عراق توضيح داده مي شود.

موقعيت جغرافيايي

عراق كشوري است كه در مركز خاورميانه قرار دارد. كل مساحت عراق/ كيلومتر مربع است كه/ كيلومتر مربع آن را خشكي و/ كيلومتر مربع آن را آب هاي داخلي تشكيل مي دهد. عراق داراي/ كيلومتر مرز خشكي است كه/ كيلومتر آن با ايران، كيلومتر با اردن، كيلومتر با كويت، كيلومتر با عربستان سعودي، كيلومتر با سوريه و كيلومتر آن با تركيه است. علاوه بر اين عراق داراي كيلومتر مرز آبي در حاشيه خليج فارس است.

جمعيت

بر اساس آخرين آمار مربوط به جولاي، جمعيت عراق// نفر است. از اين ميزان/ درصد زير سال،/ درصد بين تا سال و درصد نيز بالاي سال هستند. نرخ رشد جمعيت در اين كشور در حال حاضر/ درصد و نرخ مرگ و مير/ مورد در هر هزار نفر جمعيت مي باشد. با وجود اين آمارهاي ديگري نيز وجود دارد كه نرخ مرگ و مير در عراق را به دليل شرايطي جنگي تا/ مورد در هزار نفر نيز ذكر مي كند. اميد به زندگي در

ص: 88

عراق نيز/ سال است. از جمعيت عراق بين تا درصد عرب، تا درصد كرد و درصد بقيه را تركمن ها، آشوري ها، يزيدي ها و ساير اقليت هاي قومي تشكيل مي دهند. از نظر تركيب مذهبي نيز درصد جمعيت عراق را مسلمانان تشكيل مي دهند كه بين تا درصد آن شيعه و تا درصد سني مذهب هستند. درصد باقي مانده را نيز مسيحيان و ساير فرقه هاي مذهبي تشكيل مي دهند.

پيش زمينه تاريخي

كشور كنوني عراق تا قبل از جنگ جهاني اول بخشي از امپراتوري عثماني محسوب مي شد. با آغاز جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني، سرزمين كنوني عراق تحت اشغال انگلستان درآمد و با تصويب جامعه ملل، عراق تحت قيومت انگلستان قرار گرفت. در سال، عراق به استقلال رسيد و رژيم پادشاهي اداره امور اين كشور را بر عهده گرفت. در سال، كودتاي عبدالكريم قاسم به رژيم پادشاهي در اين كشور پايان داد و نظام جمهوري در عراق آغاز شد. در سال با كودتايي ديگر عبدالسلام عارف و سپس عبدالرحمان عارف به قدرت رسيدند. سرانجام در سال با كودتاي حزب بعث، سران بعثي كنترل اين كشور را تا سال در دست گرفتند.

اشغال عراق توسط آمريكا در مارس، به فروپاشي رژيم بعث انجاميد. در ژوئن، دولت موقت اداره امور عراق را به دست گرفت و با برگزاري انتخابات و تشكيل مجمع ملي انتقالي در ژانويه،

ص: 89

دولت انتقالي عراق شكل گرفت. اين دولت با تدوين پيش نويس قانون اساسي آن را در اكتبر به همه پرسي گذاشت و قانون اساسي به تصويب مردم رسيد. با برگزاري انتخابات، اعضاي مجلس نمايندگان با عضو از سوي مردم عراق انتخاب شدند و سپس اولين دولت دايمي عراق به نخست وزيري نوري المالكي شيعي مذهب آغاز به كار كرد.

ساختار اجتماعي- فرهنگي

كشور عراق از نظر ساختار اجتماعي- فرهنگي به سه حوزه كاملًا متفاوت قابل تقسيم است. در حوزه مركزي عراق اعراب سني، در شمال كردها و در جنوب شيعيان سكونت دارند و هر كدام از اين گروه ها داراي شاخصه هاي فرهنگي و اجتماعي خاص خود هستند. البته در كنار اين سه گروه اصلي، هويت هاي فرهنگي- اجتماعي كوچك تري نظير تركمن ها، آشوري ها و يزيدي ها نيز وجود دارند كه داراي فرهنگ و عقايد متمايزي مي باشند.

كردها عموماً در مناطق بلند شمالي، دره هاي مجاور آن و در چهار استان سليمانيه، اربيل، دهوك و كركوك (تميم) زندگي مي كنند. به غير از اين مناطق كه اكثريت قريب به اتفاق كرد هستند، كردها در مناطق مجاور نيز پراكنده اند و جمعيت انبوهي از آنان تا حدود خانقين هم پخش شده اند. اصولًا پيوند و همبستگي كردها، قبيله اي است.

قبايلي چون هركي، سورچي و زيباري توانسته اند هنوز پيوستگي بدوي- سنتي خود را حفظ كنند.

ص: 90

اكثر كردها سني مذهب هستند و تنها بخشي از آن ها تحت عنوان كردهاي فيلي، كه در اطراف خانقين سكونت دارند، شيعي مذهب هستند. كردها از ابتداي تشكيل عراق در جهت خودمختاري با دولت مركزي اين كشور مبارزه كرده اند و اين مسأله باعث تشديد گرايشات قومي در آن ها شده است؛ در مجموع، عنصر قوميت نسبت به مذهب در هويت كردها پررنگ تر است؛ كردهاي عراق كه از نظر قومي به ايراني ها نزديك هستند، بر فرهنگ، زبان و قوميت كردي خود بسيار تأكيد دارند و همواره سعي كرده اند تا خود را از اكثريت اعراب عراق متمايز سازند.

بعد از فروپاشي رژيم بعث در سال، كردها با تشكيل ايالات فدرال نيمه خودمختار در شمال عراق، از نظر اجتماعي داراي آزادي و خودمختاري زيادي شده اند؛ تا آن جا كه در اين دوره زبان كردي در كنار زبان عربي به عنوان زبان رسمي عراق در قانون اساسي به رسميت شناخته شده است.

شيعيان كه اكثريت جمعيت عراق را تشكيل مي دهند، بيشتر در مناطق جنوبي و مركزي عراق سكونت دارند. نسبت به مبدأ و آغاز گرايش مردم عراق به تشيع اختلاف نظر وجود دارد. برخلاف استنادات تاريخي نسبت به تشكيل خلافت حضرت علي (ع) در كوفه و مباني حمايتي كوفه و بصره از قيام حضرت امام حسين (ع)، پژوهشگران غيراسلامي، عمده قدرت شيعيان عراق امروزي را به بخش هاي تازه مسلمان شده استناد مي دهند و حتي برخي پيدايش جامعه شيعي در عراق را در پي تحولات قرن نوزدهم مي دانند.

ص: 91

شيعيان عراق از نظر فرهنگي نشانگر تركيب فرهنگ خاصي هستند كه از دو مجموعه فرهنگي قوي عربي و مذهب شيعي تشكيل مي شود. قوميت عربي شيعيان عراق آن ها را به اعراب سني پيوند مي دهد و آن ها از نظر آداب و رسوم و پيوندهاي قبيله اي با اعراب اشتراكات زيادي دارند، اما مذهب شيعي باعث تمايز فرهنگي آن ها از جهان عرب اهل سنت مي شود. وجود مقبره امامان شيعي در شهرهاي مقدس عراق همچون كربلا و نجف، و همچنين وجود حوزه علميه نجف و در نتيجه حضور دايمي علماي شيعي در اين شهرها باعث تقويت فرهنگ شيعي شده است و اين امر شيعيان عراق را از نظر فرهنگي به ايرانيان شيعي مذهب نزديك ساخته است. به رغم حاكميت رژيم هاي سكولار و غيرديني در عراق طي سال هاي گذشته، هنوز فرهنگ شيعي و رفتارهاي مبتني بر آن در اين كشور قوي است و تحولات عراق بعد از صدام اين مسأله را به خوبي نشان مي دهد.

اعراب سني بخش ديگري از ساختار فرهنگي- اجتماعي عراق را تشكيل مي دهند. اين بخش از ساختار فرهنگي عراق بر اساس قوميت عربي و مذهب سني ايجاد شده و به دليل حاكميت اقليت اعراب سني در طول دهه هاي گذشته در عراق تقويت شده است. گرايشات و عصبيت عربي اين بخش از فرهنگ عراق بسيار قدرتمند بوده و پان عربيسم به عنوان يك ايدئولوژي سياسي فعال در عراق و حتي جهان عرب در اين فرهنگ ريشه داشته است. اين بخش از ساختار فرهنگي عراق به دليل حمايت هاي نظام سياسي در پي تسلط بر ساير بخش ها و همسان سازي فرهنگي بوده است.

ص: 92

نظام سياسي عراق

با اشغال عراق توسط نيروهاي آمريكا در سال، رژيم بعث اين كشور فروپاشيد و به تدريج با برگزاري دو انتخابات پارلماني و يك انتخابات همه پرسي قانون اساسي، نظام سياسي جديد عراق شكل گرفت. براساس قانون اساسي دايمي جديد عراق، اين كشور داراي نظام جمهوري دموكراتيك فدرال است و نظام حكومتي آن پارلماني است.

اعضاي پارلمان به واسطه انتخابات به صورت مستقيم از سوي مردم تعيين مي شوند و پارلمان نيز شوراي رياست جمهوري، متشكل از رئيس جمهور و دو معاونش را انتخاب مي كند. رئيس جمهور نيز نخست وزير را مسؤول تشكيل كابينه مي كند. به دليل تنوع قومي و مذهبي و مشاركت نمايندگان تمام گروه ها در پارلمان، پست هاي سياسي حكومت و هيأت دولت بين احزاب و گروه هاي مختلف متناسب با ميزان نمايندگان آن ها تقسيم مي شود. در حال حاضر نخست وزير شيعه، رئيس جمهور كرد و رئيس مجلس در عراق سني مذهب است.

دولت عراق فدرال و متشكل از يك دولت مركزي در بغداد و ايالت ها و واحدهاي فدرال خواهد بود، اما اكنون تنها يك دولت فدرال كردي در شمال عراق حاكميت دارد. وظايف و حاكميت دولت بين دولت مركزي و واحدهاي فدرال تقسيم مي شود و تشكيل واحدهاي فدرال براساس نظرات اعمالي مردم استان ها و از طريق انتخابات صورت خواهد گرفت.

قواي حكومتي شامل قوه قضائيه، مجريه و مقننه مي باشد و در حال

ص: 93

حاضر از نماينده پارلمان حدود كرسي در اختيار شيعيان است و ائتلاف عراق يكپارچه كه عمدتاً متشكل از احزاب و گروه هاي اسلامي شيعي چون حزب الدعوه، مجلس اعلي و گروه صدر است، بر پارلمان عراق مسلط مي باشند. نخست وزير كنوني شيعي مذهب عراق، نوري مالكي نيز از اعضاي ارشد حزب الدعوه مي باشد.

ساختار و شرايط اقتصادي

ساختار اقتصادي عراق همانند تمامي كشورهاي حاشيه خليج فارس براساس توليد و فروش نفت قرار دارد. عراق سومين كشور دارنده نفت در دنيا است و هزينه توليد نفت در آن كشور، كم ترين حد هزينه هاي توليد نفت در دنياست. در سال، درآمدهاي حاصل از صادرات نفت خام درصد توليد ناخالص داخلي و درصد درآمدهاي دولت را تشكيل داد. در اين سال به دليل جنگ و ضربات ناشي از اشغال اين كشور از سال و همچنين تبعات تحريم هاي بين المللي و جنگ هاي زمان رژيم بعث، عراق جايگاه پانزدهمين توليد كننده نفت دنيا را به خود اختصاص داد.

براساس گزارش ناظران ويژه بازسازي عراق، بخش نفت عراق با چالش هاي فني در توليد، حمل و نقل و ذخيره سازي نفت خام و فرآورده هاي نفتي روبه رو است. اين بخش همچنين با مشكلاتي از قبيل مديريت قيمت و واردات، مبارزه با قاچاق و فساد مالي، بهبود بخشيدن تخصيص بودجه و اجراي آن و حفظ عمليات هاي نفتي مواجه است.

ص: 94

توليد نفت در عراق هنوز به سطح قبل از حمله آمريكا نرسيده است. ذخاير اثبات شده نفت عراق ميليارد بشكه است.

اقتصاد عراق با پشت سرگذاشتن بيش از يك دهه تحريم هاي اقتصادي و جنگ از دهه، به شدت تضعيف شده است و به سرمايه گذاري و نوسازي نياز دارد. براساس گزارش ها، بازسازي طولاني مدت و اساسي عراق بيش از ميليارد دلار هزينه در برخواهد داشت كه حداقل يك سوم اين مبلغ به بخش نفت، گاز و برق اختصاص مي يابد.

در شرايط كنوني مردم عراق در وضعيت بسيار نامناسب اقتصادي به سر مي برند و دولت عراق قادر به تأمين نيازهاي اساسي و ايجاد اشتغال براي آن ها نيست و اكنون نرخ بيكاري در عراق به طور رسمي/ درصد است. در عين حال وزير بازرگاني عراق اعلام كرده است كه نرخ بيكاري ملي و كم كاري در اين كشور بين تا درصد مي باشد و وزير كار و امور اجتماعي عراق نيز اين آمار را بيش از درصد اعلام مي كند. شرايط جنگي و منازعات فرقه اي به آوارگي بيش از چهار ميليون عراقي انجاميده و اين امر وضعيت اقتصادي را بحراني تر كرده است.

جريان ها و گروه هاي سياسي عراق

جريان ها، احزاب و گروه هاي سياسي عراق عمدتاً در راستاي تقسيم بندي ها و شكاف هاي قومي- فرقه اي عراق تشكيل شده اند و در اين چارچوب فعاليت مي كنند. در زمان حكومت صدام حسين، حزب بعث تنها حزب رسمي فعال در عراق بود و ساير احزاب و گروه ها به

ص: 95

ويژه جريان هاي شيعي و كرد به صورت مخفي و عمدتاً در مقابل رژيم بعث فعاليت مي كردند. با فروپاشي رژيم بعث احزاب وگروه هاي سياسي مختلفي تشكيل شد و فعاليت گروه هاي موجود در عرصه سياسي به شدت افزايش يافت. اين احزاب شامل گروه هاي مختلفي از قوميت هاي و فرقه هاي مختلف عراق و با گرايش هاي متفاوت اسلامي، سكولار، ملي گرا و كمونيستي است.

در انتخابات سال هاي گذشته در عراق، گروه هاي موجود در قالب اتحادها و ائتلاف هايي سازماندهي شدند و در عرصه رقابت هاي سياسي مشاركت كردند. از جمله مهم ترين ائتلاف ها مي توان به ائتلاف كردستان، ائتلاف عراق يكپارچه، فهرست هاي عراق (العراقيه)، جبهه توافق عراق و جبهه گفت وگوي ملي عراق اشاره كرد.

ائتلاف كردستان از دو حزب اصلي كردهاي عراق يعني اتحاديه ميهني و حزب دموكرات و اتحاديه اسلامي كردستان تشكيل مي شود. اتحاديه ميهني توسط جلال طالباني كه هم اكنون رئيس جمهور عراق است رهبري مي شود و در سليمانيه متمركز است. حزب دموكرات كردستان توسط مسعود طالباني رئيس دولت كردستان در شمال عراق رهبري مي شود و نيچروان بارزاني از اعضاي ارشد اين حزب نيز پست نخست وزير دولت كردستان عراق را در اختيار دارد. احزاب كرد با در دست داشتن بخشي از كرسي هاي مجلس عراق، قسمتي از قدرت مركزي به ويژه پست رياست جمهوري را در اختيار دارند و مهمتر از آن با تشكيل دولت نيمه خودمختار كردي در شمال عراق در پي تحكيم

ص: 96

فدراليسم كردي هستند.

ائتلاف عراق يكپارچه كه در برگيرنده بخش عمده اي از احزاب شيعي اسلامي و برخي احزاب كوچك تر ديگر است، بزرگ ترين ائتلاف سياسي عراق را در حال حاضر تشكيل مي دهد و بيشترين كرسي ها را در مجلس اين كشور در اختيار دارد. اصلي ترين احزاب و گروه هاي اين ائتلاف سياسي شامل حزب الدعوه اسلامي، مجلس اعلي اسلامي عراق (مجلس اعلاي انقلاب اسلامي سابق)، گروه صدر و حزب فضيلت مي باشد.

حزب الدعوه اسلامي از قديمي ترين احزاب اسلامي شيعي عراق است و رهبري آن را ابراهيم جعفري (نخست وزير انتقالي عراق) بر عهده دارد. نوري مالكي نخست وزير كنوني عراق از اعضاي ارشد اين حزب است. مجلس اعلاي اسلامي عراق در دهه در ايران و در جهت سازماندهي گروه هاي شيعي مخالف صدام تشكيل شد و بعد از فروپاشي رژيم بعث با رهبري آيت الله محمدباقر حيكم به عراق منتقل شد. بعد از شهادت آيت الله حكيم، عبدالعزيز حكيم رهبري اين گروه را بر عهده گرفت. وي در عين حال رهبري ائتلاف عراق يكپارچه را نيز عهده داشت و با فوت ايشان، عمار حكيم عهده دار اين سمت ها گرديد.

گروه صدر، ديگر گروه شيعي اين ائتلاف است كه از هواداران و پيروان مرحوم آيت الله محمدصادق صدر، پدر مقتدا، رهبر كنوني اين گروه تشكيل مي شود. اين گروه برخلاف حزب الدعوه و مجلس اعلي

ص: 97

فاقد سابقه تاريخي است و بلافاصله بعد از فروپاشي رژيم بعث تشكيل و گسترش يافت. اكنون اين گروه داراي پايگاه اجتماعي قابل توجهي در ميان شيعيان عراق و به ويژه گروه فقير و پايين دستي شيعي است. شهرك صدر بغداد يكي از كانون هاي اصلي فعاليت اين گروه محسوب مي شود، اما علاوه بر اين، گروه مذكور در شهرهايي چون نجف نيز فعاليت هاي قابل توجهي دارد. گروه صدر در مقايسه با ديگر گروه ها راديكال تر و داراي گرايشات ضد آمريكايي قوي تري است و همين امر منجر به بروز اختلافاتي در ميان اين گروه و ساير گروه هاي ائتلاف يكپارچه عراق شده است. حزب فضيلت نسبت به سه گروه مذكور كوچك تر است و توسط محمدعلي يعقوبي رهبري مي شود و بيشتر در مناطق جنوبي عراق چون بصره هواداراني دارد.

فهرست العراقيه يا فهرست ملي عراق از برخي گروه هاي ملي گراي عراقي تشكيل مي شود و حزب توافق ملي عراق به رهبري اياد علاوي اصلي ترين حزب اين فهرست است كه به رغم حمايت هاي غرب در انتخابات عراق، موفقيت عمده اي كسب نكرد.

در ميان گروه هاي سني عراق، جبهه توافق عراق و جبهه گفت وگوي ملي عراق كه متشكل از احزاب مختلف هستند، برجستگي بيشتري دارند و بخشي از كرسي هاي محلي عراق و رياست آن را به خود اختصاص داده اند. جبهه توافق عراق متشكل از سه حزب عمده سني است و رياست آن را عدنان الدليمي برعهده دارد و رهبري جبهه گفت وگوي ملي عراق نيز بر عهده صالح مطلق مي باشد.

ص: 98

علاوه برائتلاف و گروه هاي مذكور، احزاب و شخصيت هاي سياسي ديگري نيز در عراق فعاليت مي كنند كه برجستگي و نقش كمتري در صحنه سياسي عراق دارند. كنگره ملي عراق به رهبري احمد صليبي و سازمان عمل اسلامي به رهبري آيت الله مدرسي از جمله گروه هاي شيعي كوچك تر محسوب مي شوند.

آيت الله سيستاني نيز از شخصيت هاي مذهبي شيعي تأثيرگذار در عرصه سياسي عراق در دوره جديد و حامي اصلي ائتلاف عراق يكپارچه به شمار مي روند.

سياست خارجي ايران در قبال عراق پس از صدام

اشاره

عراق در دوره بعث به عنوان تهديد امنيتي عمده اي براي ايران به حساب مي آمد و جنگ تحميلي هشت ساله به عنوان نمونه عيني چنين تهديدي تلقي مي شود. با فروپاشي رژيم بعث و مشاركت تمامي گروه هاي عراق در عرصه سياسي اين كشور، رويكرد سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران در قبال اين كشور نيز وارد مرحله جديدي شده است كه در پي گسترش و تعميق روابط دوستانه دو جانبه است. محورهاي اصلي رويكرد سياست خارجي ايران در دوره جديد را مي توان در موارد زير خلاصه كرد:

1. حمايت از دموكراسي سازي در عراق

در دهه هاي گذشته، اقليت اعراب سني و به ويژه بعثي ها بر ساختار سياسي عراق مسلط بودند و شيعيان و كردها مشاركت چنداني در

ص: 99

حكومت مركزي نداشتند. با تأكيد بر روندهاي دموكراتيك در دولت سازي جديد درعراق، تمام گروه هاي قومي- فرقه اي عراق در ساختار سياسي اين كشور مشاركت دارند و جمهوري اسلامي ايران نيز در جهت ايجاد ثبات و كاهش تهديدات امنيتي، از روند دموكراسي سازي در اين كشور حمايت مي كند. در اين راستا ايران از ابتدا به شدت از دولت جديد عراق حمايت كرد و دولتي فراگير و متشكل از تمام گروه هاي قومي- فرقه اي را در جهت ثبات سازي و كاهش تهديدات امنيتي عراق، براي منطقه مهم دانست.

2. بهبود تصوير ايران در افكار عمومي عراق

با توجه به حاكميت حزب بعث بر عراق و تبليغات ضد ايراني آن و در نتيجه گسترش ديدگاه هاي منفي در قبال ايران در دهه هاي گذشته، جمهوري اسلامي ايران طي چند سال گذشته تلاش كرده است تا تصوير ايران در افكار عمومي عراق را بهبود بخشد و در اين راستا فعاليت هاي تبليغي و حمايتي متعددي در حال انجام است.

3. حمايت از گروه هاي شيعي

ايران از مشاركت تمام گروه هاي عراقي در ساختار قدرت بر اساس قواعد دموكراتيك حمايت مي كند، اما گروه هاي شيعي با توجه به روابط مذهبي و فرهنگي با مردم ايران و فقدان حمايت هاي منطقه اي و جهاني از آن ها، حائز اهميت بيشتري هستند و جمهوري اسلامي ايران سعي دارد تا

ص: 100

از آن ها در دستيابي به حقوق سياسي و اجتماعي خود حمايت بيشتري به عمل آورد.

4. تلاش براي برقراري رابطه استراتژيك

ايران و عراق طي دهه هاي گذشته فاقد روابطي دوستانه و پايدار بوده اند و در روابط دو جانبه خصومت بر دوستي غلبه داشته است.

در دوره جديد، جمهوري اسلامي ايران سعي دارد تا با گسترش تعاملات خود با عراق در ابعاد و حوزه هاي مختلف، روابط خود با اين كشور را به سطح استراتژيك ارتقاء دهد تا دو كشور بتوانند با استفاده از ظرفيت ها و توانمندي هاي يكديگر به سطح بالاتري از قدرت و توسعه دست يابند.

5. كمك به بازسازي عراق

با توجه به تخريب زيرساخت هاي اقتصادي عراق و نيازمندي هاي اقتصادي وسيع مردم اين كشور، جمهوري اسلامي ايران در راستاي كمك به بهبود شرايط اقتصادي مردم عراق به افزايش تعاملات تجاري خود، برق رساني، مشاركت در بازسازي، سوخت رساني و انوع فعاليت هاي ديگر در اين حوزه تلاش كرده است.

خلاصه درس

عراق كشوري است كه در مركز خاورميانه قرار دارد. كشور كنوني عراق تا قبل از جنگ جهاني اول بخشي از امپراتوري عثماني محسوب

ص: 101

مي شد. با آغاز جنگ جهاني عراق تحت قيوميت انگلستان قرار گرفت. در سال، نظام جمهوري در عراق آغاز شد.

اشغال عراق توسط آمريكا در مارس، به فروپاشي رژيم بعث انجاميد. در ژوئن، دولت موقت اداره امور عراق را به دست گرفت و با برگزاري انتخابات و تشكيل مجمع ملي انتقالي در ژانويه، دولت انتقالي عراق شكل گرفت.

پس از آن با برگزاري انتخابات اولين دولت دايمي آغاز به كار كرد.

كشور عراق از نظر ساختار اجتماعي- فرهنگي به سه حوزه كاملًا متفاوت قابل تقسيم است. در حوزه مركزي عراق اعراب سني، در شمال كردها و در جنوب شيعيان سكونت دارند. اكثر كردها سني مذهب هستند.

عنصر قوميت نسبت به مذهب در هويت كردها پررنگ تر است. شيعيان عراق از نظر فرهنگي نشانگر تركيب فرهنگ خاصي هستند كه از دو مجموعه فرهنگي قوي عربي و مذهب شيعي تشكيل مي شود.

بر اساس قانون اساسي دايمي جديد عراق، اين كشور داراي نظام جمهوري دموكراتيك فدرال است و نظام حكومتي آن پارلماني است.

ساختار اقتصادي عراق براساس توليد و فروش نفت قرار دارد.

بخش نفت عراق با چالش هاي فني در توليد، حمل و نقل و ذخيره سازي نفت خام و فرآورده هاي نفتي روبه رو است. اقتصاد عراق به شدت تضعيف شده است.

ص: 102

جريان ها، احزاب و گروه هاي سياسي عراق عمدتاً در راستاي تقسيم بندي ها و شكاف هاي قومي- فرقه اي عراق تشكيل شده اند و در اين چارچوب فعاليت مي كنند.

از جمله مهم ترين ائتلاف ها مي توان به ائتلاف كردستان، ائتلاف عراق يكپارچه، فهرست هاي عراق (العراقيه)، جبهه توافق عراق و جبهه گفت وگوي ملي عراق اشاره كرد.

محورهاي اصلي رويكرد سياست خارجي ايران در دوره جديد در قبال عراق را مي توان در موارد زير خلاصه كرد:

حمايت از دموكراسي سازي در عراق، بهبود تصوير ايران در افكار عمومي عراق، حمايت از گروه هاي شيعي، تلاش براي برقراري رابطه استراتژيك، كمك به بازسازي عراق.

خود آزمايي

1. سير تاريخي تشكيك كشور كنوني عراق را توضيح دهيد.

2. چالش ها و مشكلات اقتصادي عراق را شرح دهيد.

3. رويكرد سياست خارجي ايران در دوره جديد در قبال عراق چيست، توضيح دهيد.

ص:103

ص: 104

درس پنجم شيخ نشين هاي حاشيه جنوبي خليج فارس

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با شيخ نشين هاي حاشيه جنوبي خليج فارس آشنا شويم.

- ساختار حكومتي امارت متحده عربي را بدانيم.

- سياست خارجي ايران را در قبال كشور كويت بدانيم.

- با ساختار حكومتي اميرنشين قطر آشنا شويم.

- روابط خارجي اميرنشين قطر با ساير كشورها را بدانيم.

- پيش زمينه تاريخي مجمع الجزاير بحرين را بدانيم.

- سياست خارجي بحرين را در ارتباط با ساير كشورها بشناسيم.

در اين درس اطلاعات مربوط به كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس از قبيل امارات متحده عربي، كويت، قطر و بحرين بيان شده است.

خليج فارس از دير باز تا زمان ظهور اسلام، تحت تصرف امپراتوري هاي ايران قرار داشت و ايرانيان از اين آبراه براي دسترسي به هند، مصر و ديگر نواحي بهره مي بردند. اعراب پس از ظهور اسلام و

ص: 105

تصرف ايران به دست سپاهيان مسلمان، به خليج فارس دسترسي پيدا كردند، اما پس از تشكيل مجدد سلسله هاي ايراني، اعراب به تدريج از سواحل شمالي خليج فارس رانده شدند اما سواحل جنوبي را كماكان در اختيار داشتند.

با آغاز عصر استعمار، برخي از اروپائيان براي دسترسي به مناطق و منابع جديد به نقاط مختلف جهان هجوم بردند و خليج فارس يكي از وسوسه انگيزترين اين مناطق بود. با قطع شدن راه ابريشم، راه هاي دريايي اهميت زيادي يافتند و لذا ابتدا پرتغالي ها و سپس دولت عثماني و آنگاه انگليسي ها () و هلندي ها () در اين منطقه حضور و سلطه يافتند و پس از بروز رقابت هاي شديد ميان استعمارگران، سرانجام انگليسي ها بر اين منطقه تسلط كامل يافتند. يكي از انگيزه هاي مهم انگليسي ها براي تسلط بر خليج فارس، تسلط بر هندوستان بود.

انگلستان براي تثبيت قدرت خود، بسياري از شيوخ منطقه را تحت حمايت و حاكميت خود در آورد و با هدف تضعيف دولت هاي ايران و عثماني كه رقباي منطقه اي او محسوب مي شدند، به تقويت اين شيخ نشين ها و تقويت حس جدايي در آنان پرداخت. با وقوع دو جنگ جهاني و كشانيده شدن منطقه به اين دو جنگ، قدرت انگلستان به تدريج تضعيف گرديد تا جايي كه انگلستان در سال ناچار شد نيروهاي نظامي و پايگاه هاي خود را از شرق سوئز خارج كند. اما انگلستان قبل از خروج از منطقه، با هدف حفظ دوستان قديمي و پايگاه هاي خود، سعي در استقلال اين سرزمين ها و تشكيل كشورهاي كوچك در منطقه نمود.

ص: 106

تشكيل چهار كشور امارات متحده عربي، كويت، قطر و بحرين در همين راستا انجام شد. ما در نوشتار حاضر به بررسي اجمالي وضعيت و شرايط اين چهار كشور خواهيم پرداخت. اما پيش از آن به وجوه مشترك ساختاري اين كشورها اشاره خواهيم كرد:

منافع مشترك؛

زبان و مذهب مشترك؛

ساختارهاي اجتماعي و نظام هاي حكومتي مشابه؛

شرايط نسبتاً يكسان توسعه اقتصادي؛

موقعيت و شرايط تقريباً مشابه اقليمي و جغرافيايي.

1 امارات متحده عربي

امارات متحده عربي كه در سال به استقلال دست يافت داراي جمعيتي حدود/ ميليون نفر است كه بيش از/ ميليون نفر از آنان غير اماراتي هستند. دين رسمي آن اسلام، پايتخت اين كشور ابوظبي، زبان رسمي آن عربي و پول رايج آن درهم اماراتي است. مساحت كشور كيلومتر مربع و همسايه جنوبي ايران در خليج فارس است. اين كشور از هفت اميرنشين (ابوظبي، دبي، شارجه، ام القوين، رأس الخيمه، عجمان و فجيره) تشكيل شده است و از نظر استراتژيك در يكي از حساس ترين مناطق جهان واقع شده است. اين كشور داراي يكي از غني ترين معادن نفت جهان بوده و با ذخايري معادل/ ميليارد بشكه، تقريباً ده درصد كل ذخاير نفتي جهان را در خود جاي داده است. ميزان

ص: 107

توليد روزانه نفت اين كشور حدود/ ميليون بشكه در روز است. خاندان آل نهيان كه در عين حال حاكمان ابوظبي نيز هستند، بر اين كشور حكومت مي رانند و اميرنشين دبي به عنوان قطب و مركز تجاري اين كشور محسوب مي شود كه با برنامه ريزي هاي مناسب توانسته است شبكه هاي عظيمي از هتل ها و مراكز گردشگري و تجارت خانه هاي بين المللي را در آن جا داير و دفاتر و نمايندگي شركت هاي بزرگ توليدي و تجاري را در اين شهر مستقر نمايد.

اين امارت هاي هفت گانه تا پيش از سال تحت الحمايه انگلستان بودند اما با اعلام انگلستان مبني بر خروج از منطقه، شيخ نشين هاي منطقه به تكاپو افتادند و سرانجام انگلستان از ادغام آن ها در يكديگر، اين كشور را به وجود آورد. شوراي عالي رهبري (فدرال) متشكل از حكام هفت اميرنشين، بالاترين مقام در عزل و نصب مقامات كشوري است و يك نفر را از ميان خود به عنوان رئيس حكومت انتخاب مي كند. رئيس حكومت بالاترين قدرت اجرايي كشور است كه بر فعاليت قواي سه گانه نظارت و اشراف دارد. رئيس حكومت و شوراي عالي فدرال نقشي ديكتاتورگونه دارند و تمام امور كشور زير نظر و مطابق ميل آنان انجام مي شود و قواي سه گانه، استقلال چنداني از خود ندارند، خصوصاً از آن جهت كه تمامي چهل عضو «مجلس الأتحادالوطني» و نيز نخست وزير و اعضاي كابينه و هر پنج قاضي دادگاه عالي فدرال را شوراي عالي فدرال انتخاب مي كند.

كشور امارات داراي روابط بسيار صميمانه با قدرت هاي بزرگ

ص: 108

آمريكا، اتحاديه اروپايي، چين و نيز برخي از كشورهاي مهم منطقه همانند پاكستان و هندوستان است. در مورد روابط اين كشور با ايران اين نكته حائز اهميت است كه دو كشور روابط تجاري وا قتصادي مناسبي دارند اما مسأله جزاير سه گانه بر اين روابط سايه افكنده است.

نگاهي به پيشينه اين جزاير نشان مي دهد كه اين جزاير از زمان هخامنشيان به بعد طبق اسناد و نقشه ها و واقعيات مسلم تاريخي جزء امپراتوري ايران بوده اند. تنها در اواخر دوره زنديه برخي از اعضاي قبيله «جواسم» كه در شارجه و رأس الخيمه اقامت داشتند، به بندر لنگه در ايران مهاجرت كرده و تابعيت ايران را پذيرفتند. پس از مدتي اداره بندر لنگه و جزاير تابعه آن يعني همين جزاير سه گانه از طرف دولت ايران به آنان واگذار و پس از مدتي نيز (در سال شمسي) از آنان باز پس گرفته شد. با حضور انگلستان در منطقه، دولت ايران بارها براي اعمال حاكميت خود بر جزاير اقدام كرد اما با تهديد انگليس مبني بر توسل به زور روبرو شد و بالأخره انگلستان به نيابت از شيوخ امارات متصالحه، اين جزاير را تصرف كرد. اين اشغال همواره با اعتراض دولت ايران مواجه بود تا نهايتاً با اعلام خروج انگلستان از خليج فارس در سال ايران نيروهاي نظامي خود را در اين جزاير پياده كرده و آن را به تصرف خود در آورد.

از آن پس كشور تازه تأسيس امارات به اين امر اعتراض كرده و مدعي حاكميت خود بر اين جزاير شده است. اين امر به يك روند فرسايشي در روابط ميان كشورهاي عربي منطقه و ايران تبديل شده است

ص: 109

زيرا ادعاي امارات با حمايت ساير كشورهاي عربي منطقه كه بعدها در قالب شوراي همكاري خليج فارس متشكل شده اند همراه بوده است. امارات متحده گام به گام بر شدت ادعاهاي خود افزوده است به طوري كه اينك در هر يك از مجامع عربي، منطقه اي يا بين المللي كه امارات حضور داشته باشد تلاش بسياري را مبذول مي دارد تا يك بند از بيانيه پاياني آن اجلاس به موضوع جزاير سه گانه و درخواست از ايران براي رفع اشغال آن ها اختصاص يابد. كشمكش ايران و امارات بر سر اين جزاير، يكي از مهم ترين موانع موجود در بهبود روابط و همكاري هاي دو كشور به حساب مي آيد.

ايران اين سه جزيره را جزء لاينفك خاك خود مي داند و درخواست امارات براي ارجاع پرونده به ديوان داوري بين المللي را رد كرده است. اگر چه در اين كشمكش، امارات متحده عربي از سوي شوراي همكاري خليج فارس، اتحاديه عرب و برخي از كشورهاي منطقه و خارج از منطقه حمايت مي شود اما ايران سعي كرده است هم چنان روابط رسمي خود را با اين كشور حفظ كند. به طوري كه شمار زيادي از ايرانيان در امارات مشغول به كار هستند و ايران يكي از بزرگ ترين شركاي تجاري دبي است.

2. كويت

كشور كويت كه در سال ميلادي از بريتانيا كسب استقلال كرد، در جنوب غربي ايران و در نقطه تلاقي سه قدرت مهم و اصلي منطقه اي يعني ايران، عراق، عربستان سعودي و خليج فارس واقع شده

ص: 110

است. اين كشور داراي حدود/ ميليون نفر جمعيت است كه حدود/ ميليون نفر از آنان غيركويتي هستند. از اين ميان بيش از درصد جمعيت مسلمان (درصد سني و درصد شيعه) بوده و داراي وسعتي معادل كيلومتر مربع است و بدين لحاظ كشور كوچكي محسوب مي شود. براي مثال وسعت عربستان برابر وسعت كويت است و به همين دليل كويت فاقد عمق استراتژيك بوده و بدين ترتيب يكي از كشورهاي آسيب پذير منطقه به شمار مي آيد.

عراق همواره نسبت به اين كشور داراي ادعاهاي حاكميتي بوده و يك بار نيز در سال با تجاوز رژيم بعثي عراق و اشغال كويت مواجه بوده است. خاندان صباح كه از اخلاف قبيله «عنيزه» در عربستان هستند به صورت موروثي بر اين كشور حكمراني مي كنند. كويت در طول تاريخ توسط قدرت هاي مختلف منطقه اداره مي شده است و در سال، انگليسي ها بر اين سرزمين تسلط پيدا كردند و در سال، شيخ مبارك، امير وقت كويت طي قراردادي با انگليسي ها به تحت الحمايگي اين كشور تن داد. كويت در از انگلستان استقلال يافت تا اين كه در سال توسط رژيم بعثي عراق اشغال شد و در همان سال نيز توسط نيروهاي سازمان ملل به رهبري آمريكا از اشغال عراق خارج گرديد.

كويت نيز همانند امارات متحده عربي داراي ده درصد ذخاير شناخته شده نفت در جهان بوده و بدين لحاظ از نظر ژئواكونوميكي موقعيت بسيار ارزشمندي دارد. همين ثروت سرشار، كويت را نه تنها مورد طمع

ص: 111

همسايگاني چون صدام معدوم، بلكه ديگر كشورهاي قدرتمند قرار داده است. در واقع لشكركشي متحدين به رهبري آمريكا به كويت و اخراج عراق از اين كشور، نه براي خود كويت، بلكه به علت وجود ذخاير نفتي آن بود و لذا برخي، جنگ خليج فارس را «جنگ نفت» ناميدند.

نظام حكومتي كويت متشكل از سه قوه مقننه، قضائيه و مجريه است و طبق قانون اساسي نظام تفكيك قوا بر آن حاكم است. اما در عمل امير كويت بر هر سه قوه اعمال نفوذ مي كند. زيرا علاوه بر آن كه رياست قوه مجريه را بر عهده دارد، رياست مجلس امت را نيز داراست و احكام قضايي نيز با نام وي صادر مي شود. آل صباح متشكل از دو خاندان «السالم» و «الجابر» است كه عموزاده يكديگرند و به نوبت يكي از اعضاء اين دو خاندان به عنوان امير كويت انتخاب مي شود. لذا وليعهد و امير كويت همواره پسر عمو هستند. وليعهد سمت نخست وزيري را نيز بر عهده دارد. در ميان كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، كويت از دموكراسي بيشتري برخوردار است زيرا نمايندگان مجلس امت با رأي مردم انتخاب مي شوند و زنان از حق رأي برخوردار هستند. در عين حال مجلس در امور كشور و تصميم گيري ها نقش مهمي ايفا مي كند. به عنوان مثال مجلس مي تواند قوانين و لوايح را بررسي و تصويب كند، فرمان هاي صادر شده از سوي امير را رد كند، وزيران دولت را استيضاح نموده و در صورت لزوم رأي عدم اعتماد به وزيران بدهد. نهادهاي مدني و گروه ها در كويت از آزادي بيان نسبي برخوردار هستند اما حزب سياسي قانوني در اين كشور وجود ندارد و به همين دليل و به دليل

ص: 112

حكومت موروثي و نيز تقيد به چارچوب هاي سنتي و بسته، كشوري نيمه ديكتاتوري محسوب مي شود. اگر چه پس از آزادسازي كويت از اشغال عراق و حضور كشورهاي غربي در اين كشور، تعدادي از گروه هاي سياسي در قالب جنبش، اتحاد، ائتلاف و غيره در اين كشور به وجود آمده اند.

كويت داراي روابط حسنه با قدرت هاي بزرگ خصوصاً انگلستان (به دليل سابقه تاريخي) و آمريكا (خصوصاً پس از آزادسازي كويت از اشغال عراق) مي باشد. هم چنين روابط خوبي با فرانسه، روسيه و چين دارد. اگر چه اختلافات مرزي با ايران، عراق و عربستان دارد اما در مجموع با كشورهاي منطقه روابط مناسبي دارد. پس از استقلال كويت در، ايران از نخستين كشورهايي بود كه آن را به رسميت شناخت. در سال، سفارت ايران در كويت افتتاح شد و روابط دو كشور رو به بهبود نهاد. اما باز پس گيري جزاير سه گانه توسط ايران كه به واكنش منفي برخي از كشورهاي عربي- از جمله كويت- به سود امارات منتهي شد، سبب سردي روابط دو كشور شد. وقوع انقلاب اسلامي ايران نوعي وحشت و اضطراب در ميان شيخ نشين هاي منطقه به وجود آورد و اگر چه كويت حكومت جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت، اما حوادث پس از آن خصوصاً حمايت هاي بي دريغ و همه جانبه كويت از رژيم عراق در تجاوز هشت ساله عليه ايران و رفتارهاي غيردوستانه اين كشور در حمايت از ادعاهاي امارات متحده عربي در قبال جزاير سه گانه، سبب سردي هر چه بيشتر روابط ايران و كويت شد. علي رغم

ص: 113

همه اين ها، ايران پس از تجاوز عراق به كويت، بلافاصله آن را محكوم كرد و از كويت حمايت نمود. آوارگان كويتي را پناه داد و پس از رفع اشغال نيز همكاري بسياري در مهار آتش سوزي چاه هاي نفت كويت ارائه نمود. اگر چه پس از آن روابط دو كشور رو به بهبود نهاد و دو كشور مبادلات اقتصادي، تجاري، فرهنگي و سياسي بسياري با يكديگر دارند، اما حمايت هاي كويت از ادعاهاي امارات كه در قالب اجلاس هاي شوراي همكاري خليج فارس انجام مي شود، به عنوان يك لكه سياه كماكان بردامان ديپلماسي كويت در قبال ايران وجود دارد.

3 قطر

اميرنشين قطر شبه جزيره اي است كه از سمت جنوب به خاك اصلي شبه جزيره عربستان متصل بوده و از سمت شمال در داخل خليج فارس پيش روي كرده است. مساحت اين كشور معادل كيلومتر مربع و جمعيت آن حدود نهصدهزار نفر است. پايتخت آن شهر دوحه و واحد پول آن، ريال قطري است.

قطر به سبب جمعيت و وسعت كم از عمق استراتژيك برخوردار نيست اما به دلايلي چون برخورداري از ذخاير قابل توجه گاز، قرار گرفتن در قلب منطقه خليج فارس و امكان دسترسي آسان به دو طرف خليج فارس، همسايگي با عربستان و نزديكي با ايران و به دليل قرار گرفتن در مركز خليج فارس كه اين كشور را به مكان مناسبي جهت استقرار نيروهاي نظامي خارجي و نيروهاي نظامي مشترك شوراي

ص: 114

همكاري خليج فارس تبديل كرده است، از اهميت استراتژيك برخوردار است.

در حال حاضر خاندان «آل ثاني» بر اين كشور حكمراني مي كنند و پيش از آنان خاندان «آل خليفه» حكمرانان قطر بودند. قطر در سال به قلمرو امپراتوري عثماني ضميمه شد اما در سال ميلادي كه خاندان آل ثاني در اين سرزمين روي كار آمدند، انگليسي ها بر اين سرزمين تسلط يافتند. خاندان آل ثاني در سال قراردادي را با انگليسي ها امضاء كردند كه اين سرزمين را كاملًا در سلطه انگليسي ها قرار داد. با تصميم انگلستان در سال مبني بر خارج كردن نيروهاي خود از خليج فارس و شرق كانال سوئز، قطر خواستار اتحاد با بحرين و امارات عربي متحده شد. اما اين مذاكرات به جايي نرسيد و سرانجام قطر در سال اعلام استقلال كرد.

رژيم سياسي اين كشور سنتي و موروثي است و امير با تصميم و اجماع بزرگان خاندان سلطنتي انتخاب مي شود. امير، رئيس كشور و حكومت است و بر تمامي قوا رياست و نظارت دارد. از سوي ديگر، شوراي مشورتي (مجلس) بر هيأت وزيران نظارت مي كند و هيأت وزيران در برابر امير مسؤول و پاسخگو است. امير بر ساختار قضايي كشور نيز نظارت كامل دارد. انتخاب نخست وزير، عزل و نصب تمامي عضو شوراي مشورتي و اعضاي هيأت وزيران، عزل و نصب فرماندهان عالي نظامي و مقامات عالي قضايي، صدور فرمان ها و امضاء تمام معاهدات نيز به عهده امير است. بدين ترتيب به نظر مي رسد ساختار

ص: 115

حكومتي قطر بر پايه اختلاط قوا استوار باشد.

تا پيش از روي كار آمدن اميرفعلي در سال، در قطر انتخابات عمومي وجود نداشت و تشكيل احزاب سياسي و اتحاديه هاي كارگري نيز ممنوع بود. بدين ترتيب در كنار اختلاط قوا مي توان از نوعي ديكتاتوري قبيلگي و سنتي نيز نام برد. اگر چه با روي كار آمدن امير فعلي «شيخ حمدبن خليفه آل ثاني» فارغ التحصيل دانشكده نظامي انگلستان كه با كودتاي آرام، پدرش را بر كنار كرده و خود به قدرت رسيده است، برخي اقدامات محدود براي ايجاد اصلاحات ساختاري در قطر انجام گرفته است. به عنوان مثال مي توان از تدوين قانون اساسي جديد نام برد كه در آن برگزاري انتخابات شوراي مركزي شهرداري ها، دادن حق رأي به زنان، ايجاد شوراي مشورتي (مجلس) انتصابي توسط امير و كاهش سانسور در رسانه ها تأكيد شده است.

قطر همانند ساير شيخ نشين هاي خليج فارس كه پيش از استقلال تحت سلطه انگلستان بودند، پس از استقلال نيز روابط خود را كماكان حفظ كرد. روابط نزديكي با قدرت هاي بزرگ به ويژه آمريكا دارد. خصوصاً پس از حمله عراق به كويت، قطر به آمريكا بسيار نزديك شد تا جايي كه با امضاء موافقت نامه همكاري دفاعي ميان دو كشور، آمريكا امكان دسترسي به پايگاه هاي نظامي قطر را پيدا كرد. در اين توافق نامه هم چنين موضوع استقرار نيروهاي نظامي آمريكا و اجراي مانورهاي مشترك نظامي مطرح شده است. سرانجام پس از حمله آمريكا به عراق در سال و درخواست عربستان از آمريكا براي خارج كردن نيروها و

ص: 116

پايگاه هاي نظامي اش از خاك اين كشور، قطر به مركز اصلي فرماندهي و استقرار نيروهاي نظامي آمريكا در منطقه تبديل شد.

قطر با عربستان داراي اختلافات مرزي شديد هستند و قطر همواره نگران رفتارهاي خصمانه عربستان نسبت به تماميت ارضي خويش است. در جديدترين مورد، عربستان در سال منطقه وسيعي را در جنوب شرقي قطر به تصرف خود در آورده است و بدين ترتيب ضمن دست يابي به سواحل خليج فارس در شرق قطر، موفق شده است ارتباط زميني قطر را با امارات عربي متحده قطع و اين كشور را در محاصره خود آورد.

روابط سياسي ايران و قطر به سال هاي پيش از استقلال اين كشور باز مي گردد. يك ماه پس از اعلام استقلال قطر، ايران اين كشور را به رسميت شناخت و سفارت دو كشور افتتاح شد. قطر پس از پيروزي انقلاب اسلامي، ضمن ارسال پيام تبريكي براي امام خميني/، جمهوري اسلامي را به رسميت شناخت.

اما رفتارهاي بعدي قطر از جمله اعطاي كمك هاي مالي به عراق در زمان جنگ عليه ايران در قالب شورا ي همكاري خليج فارس و تحت فشار عربستان (علي رغم موضع سياسي تقريباً بي طرفانه قطر) و هم چنين حمايت از ادعاهاي امارات در قبال جزاير سه گانه ايراني، رشته هاي اعتماد ميان ايران و قطر را سست نمود. با حمله عراق به كويت، قطر دوباره به سمت ايران متمايل شد و نخستين دولت منطقه بود كه خواستار اجراي مجدد قرار دارد الجزاير ميان ايران و عراق شد. ايران و قطر

ص: 117

هم چنين داراي منابع مشترك گاز در خليج فارس خصوصاً در حوزه پارس جنوبي هستند و در اين ميان قطر پيش تر و بيش تر از ايران به برداشت و صدور گاز اين منابع مشترك اقدام نموده است.

5 بحرين

مجمع الجزاير بحرين با جمعيتي حدود يك ميليون و پنجاه هزار نفر كشوري كوچك در جنوب خليج فارس است كه حدود يك سوم از جمعيت آن غير بحريني هستند. اين جزاير با مركزيت شهر منامه و با مساحتي معادل كيلومتر مربع همانند ساير شيخ نشين هاي خليج فارس در سال از استعمار انگلستان جدا شده و به استقلال دست يافت. واحد پول اين كشور دينار بحريني است.

جزاير بحرين از دير باز به عنوان پل ارتباطي ميان اروپا و خاور دور، اروپا و هند، اروپا و خليج فارس اهميت ويژه اي داشت و مركز پر رونقي براي تجارت و تبادلات فرهنگي محسوب مي شد.

بحرين تا پايان عصر ساساني در قلمرو امپراتوري ايران (كه بر سراسر شبه جزيره عربستان تسلط داشت)، قرار داشت. پس از ورود اسلام به ايران نيز از زمان ديلميان (آل بويه) به اين سو بحرين جزء خاك ايران محسوب مي شد. اگر چه در مقاطعي ابتدا زنگيان و سپس قرمطيان (اسماعيليان) بر بحرين و برخي نواحي خليج فارس مسلط شدند. بحرين در سال به تصرف استعمارگران پرتغالي درآمد اما در سال مجدداً و اين بار توسط صفويان به خاك ايران منضم شد. با كوچ قبيله

ص: 118

«آل خليفه» به بحرين، اين جزيره در سال ميلادي و در زمان كريم خان زند از ايران جدا شد و در از سوي انگليسي ها اشغال شد و طي قرارداد ميان انگليسي ها و خاندان آل خليفه به تحت الحمايگي انگلستان درآمد. ايران همواره در پي اعاده حاكميت خود بر بحرين بود اما در سال و پس از مجادلات بسيار و تحت فشار اعراب و انگلستان و سازمان ملل، طي يك رأي گيري به جدايي از ايران رأي داد و به استقلال دست يافت.

بدين ترتيب دو تفاوت اصلي بحرين با ساير شيخ نشين ها اين است كه اولًا اين جزيره اگر چه مدت ها تحت سلطه انگلستان بود اما تا پيش از استقلال رسماً جزء قلمرو خاك ايران محسوب مي شد و ثانياً اكثريت (بيش از درصد) جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل مي دهند. اگر چه اقليت سني قدرت مطلق را در اين كشور در دست دارند.

بحرين اگر چه از نظر وسعت كوچك ترين كشور حوزه خليج فارس محسوب مي شود اما اولًا داراي نقش مهمي در تبادلات تجاري و تبادلات پولي و بانكي منطقه بوده و ثانياً مركز مهمي براي جذابيت هاي سرمايه گذاري خارجي تلقي مي شود.

موقعيت استراتژيك بحرين با ايجاد ارتباط زميني با خاك عربستان از طريق احداث پلي به طول كيلومتر كه در سال افتتاح شد، تقويت شده است و علاوه بر آن احداث اين پل نقش مهمي در ابعاد سياسي، امنيتي، اقتصادي و توريسم ايفا كرده است.

ماهيت رژيم سياسي اين كشور پادشاهي مشروطه است و طبق قانون

ص: 119

اساسي، ظاهراً نظام استقلال قواي سه گانه در اين كشور وجود دارد. اما در عمل هر سه قوه زير نظر امير قرار دارند. امير داراي اختيار تعيين و عزل وليعهد، نخست وزير، اعضاي كابينه، عزل و نصب هر مقام مملكتي، مقامات عالي قضايي و نظامي و استانداران بوده و تمامي تصميمات مهم مملكتي توسط وي انجام مي گيرد. البته طبق قانون اساسي نمايندگان مجلس با رأي مردم و براي يك دوره چهار ساله برگزيده مي شوند. نظام قضايي بحرين همانند قطر، داراي دو دادگاه «مدني» و «شرعي» است. نظام قضايي اين كشور بر اساس قوانين اسلامي و حقوق قضايي انگلستان تدوين شده است.

در اين كشور فعاليت احزاب سياسي ممنوع شده است و حزب قانوني وجود ندارد. اما برخي از گروه هاي بنيادگراي شيعه و گروه هاي كمونيست و چپ به صورت مخفيانه و غيرقانوني در اين كشور فعاليت مي كنند.

بحرين در سياست خارجي همواره كشوري ميانه رو بوده و سعي در هم زيستي مسالمت آميز و دوري از مناقشه با همسايگان دارد. بحرين در سياست هاي منطقه اي تابع شوراي همكاري خليج فارس خصوصاً عربستان و در سياست هاي بين العربي و موضوع فلسطين تابع اتحاديه عرب است. نزديكي جغرافيايي بحرين به عربستان و نگراني بحرين از مناقشات و رقابت هاي دو كشور قدرتمند همسايه يعني ايران و عراق و وجود اكثريت شيعه در بحرين سبب شده است تا دولت بحرين به دامان ديگر كشور قدرتمند منطقه يعني پادشاهي عربستان پناه برده و به آن

ص: 120

نزديك شود. چهارمين عاملي كه سبب نزديكي هر چه بيشتر بحرين به عربستان شده اين است كه برخلاف ايران پس از انقلاب اسلامي و عراق كه داراي نظام جمهوري راديكال بوده اند، عربستان داراي ساختار سلطنتي موروثي مشابه بحرين است.

بحرين هم چنين داراي روابط بسيار نزديكي با قدرت هاي فرامنطقه اي خصوصاً انگلستان و آمريكاست. به طوري كه از سال ميلادي به اين سو مقر اصلي فرماندهي ناوگان پنجم دريايي آمريكا همواره در بحرين واقع است و در سال، بوش، رئيس جمهور آمريكا بحرين را به عنوان يكي از متحدان اصلي آمريكا در منطقه معرفي كرد.

پس از استقلال بحرين از ايران در زمان رژيم پادشاهي ايران، ايران و بحرين به تدريج روابط ديپلماتيك برقرار كردند اما وقوع انقلاب اسلامي، نگراني شديد بحرين را برانگيخت. شيعيان بحرين در دهه ميلادي تحت تأثير معنوي انقلاب اسلامي ايران دست به اعتراضات وسيع زده و خواستار احقاق حقوق پايمال شده تاريخي خود و سهم خود از حاكميت به تناسب درصد اكثريت جمعيتي خود شدند. اما دولت بحرين با حمايت كشورهاي منطقه و قدرت هاي خارجي، اين حركت ها را به شدت سركوب كرد و ايران را به همكاري در طرح هاي براندازي رژيم پادشاهي بحرين متهم كرد. اين امر سبب تيرگي روابط دو كشور شد.

ايران و بحرين روابط ديپلماتيك خود را مجدداً در سال از سر گرفتند اما به هر حال عواملي چون حمايت هاي پي در پي بحرين از ادعاهاي امارات در قبال جزاير سه گانه ايراني كه در قالب بيانيه هاي

ص: 121

شوراي همكاري خليج فارس انجام مي گيرد، دادن رأي ممتنع در مجامع بين المللي از جمله كميسيون حقوق بشر سازمان ملل و درخواست بحرين از شوراي همكاري خليج فارس براي صدور قطعنامه شديد عليه ايران، روابط دو كشور را در سطح پايين نگاه داشته است. اگر چه در سال هاي اخير بحرين تلاش هايي براي تنش زدايي و ارتقاء سطح روابط خود با ايران انجام داده است.

خلاصه درس

خليج فارس از دير باز تا زمان ظهور اسلام، تحت تصرف امپراتوري هاي ايران قرار داشت.

با آغاز عصر استعمار، برخي از اروپائيان براي دسترسي به مناطق و منابع جديد به نقاط مختلف جهان هجوم بردند و خليج فارس يكي از وسوسه انگيزترين اين مناطق بود. انگلستان براي تثبيت قدرت خود، بسياري از شيوخ منطقه را تحت حمايت و حاكميت خود درآورد.

اما قدرت انگلستان به تدريج تضعيف گرديد، و انگلستان قبل از خروج از منطقه، با هدف حفظ دوستان قديمي و پايگاه هاي خود، سعي در استقلال اين سرزمين ها و تشكيل كشورهاي كوچك در منطقه نمود. تشكيل چهار كشور امارات متحده عربي، كويت، قطر و بحرين در همين راستا انجام شد.

دين رسمي در امارات متحده عربي اسلام، پايتخت اين كشور ابوظبي، زبان رسمي آن عربي و پول رايج آن درهم اماراتي است. اين

ص: 122

كشور از هفت اميرنشين تشكيل شده است و داراي يكي از غني ترين معادن نفت جهان است.

شوراي عالي رهبري (فدرال) كه بالاترين مقام در عزل و نصب مقامات كشوري است بر فعاليت قواي سه گانه نظارت و اشراف دارد.

كشور كويت نقطه تلاقي سه قدرت مهم و اصلي منطقه اي يعني ايران، عراق، عربستان سعودي و خليج فارس واقع شده است. خاندان صباح به صورت موروثي بر اين كشور حكمراني مي كنند.

نظام حكومتي كويت متشكل از سه قوه مقننه، قضائيه و مجريه است و طبق قانون اساسي نظام تفكيك قوا بر آن حاكم است.

درسنامه آشنايي با كشورهاي اسلامي؛؛ ص122

ميان كشورهاي عربي حاشيه خليج فارس، كويت از دموكراسي بيشتري برخوردار است زيرا نمايندگان مجلس امت با رأي مردم انتخاب مي شوند و زنان از حق رأي برخوردار هستند.

اميرنشين قطر شبه جزيره اي است كه از سمت جنوب به خاك اصلي شبه جزيره عربستان متصل بوده و از سمت شمال در داخل خليج فارس پيش روي كرده است.

رژيم سياسي اين كشور سنتي و موروثي است و امير با تصميم و اجماع بزرگان خاندان سلطنتي انتخاب مي شود. امير، رئيس كشور و حكومت است و بر تمامي قوا رياست و نظارت دارد.

قطر همانند ساير شيخ نشين هاي خليج فارس كه پس از استقلال تحت سلطه انگلستان بودند، پس از استقلال نيز روابط نزديكي با قدرت هاي بزرگ به ويژه آمريكا دارد.

ص: 123

مجمع الجزاير بحرين كشوري كوچك در جنوب خليج فارس است. دو تفاوت اصلي بحرين با ساير شيخ نشين ها اين است كه اولًا اين جزيره اگر چه مدت ها تحت سلطه انگلستان بود اما تا پيش از استقلال رسماً جزء قلمرو خاك ايران محسوب مي شد و ثانياً اكثريت (بيش از درصد) جمعيت اين كشور را شيعيان تشكيل مي دهند.

بحرين داراي نقش مهمي در تبادلات تجاري و تبادلات پولي و بانكي منطقه بوده و مركز مهمي براي جذابيت هاي سرمايه گذاري خارجي تلقي مي شود.

ماهيت رژيم سياسي اين كشور پادشاهي مشروطه است. بحرين در سياست خارجي همواره كشوري ميانه رو بوده و سعي در هم زيستي مسالمت آميز و دوري از مناقشه با همسايگان دارد.

خود آزمايي

1. چه عاملي مانع گسترش روابط ايران و امارات متحده عربي است، شرح دهيد.

2. روابط خارجي كويت باكشورهاي ديگر چگونه است، توضيح دهيد.

3. توضيح دهيد روابط سياسي ايران و قطر چگونه است؟

4. سياست خارجي بحرين با كشورهاي منطقه و ساير كشورها چگونه است؟ توضيح دهيد.

ص: 124

درس ششم عمان مشخصات و شرايط عمومي عمان

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- پيش زمينه تاريخي سرزمين عمان را بدانيم.

- با ساختار اجتماعي- فرهنگي جامعه عمان آشنا شويم.

- نظام سياسي عمان را بشناسيم.

- ساختار اقتصادي سرزمين عمان را واقف شويم.

- چگونگي روابط عمان با ايران را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي عمان، جمعيت، پيش زمينه تاريخي، ساختار اجتماعي- فرهنگي، نظام سياسي، ساختار و شرايط اقتصادي، و روابط ايران و عمان توضيح داده مي شود.

ص: 125

موقعيت جغرافيايي

طول و عرض جغرافيايي كشور عمان 21 درجه شمالي و 57 درجه شرقي است. همسايگان آن شامل عربستان سعودي، امارات متحده عربي و يمن است. مساحت عمان 460/ 212 كيلومتر مربع، طول مرزهاي خاكي آن 374/ 1 كيلومتر و طول مرزهاي آبي آن 092/ 2 كيلومتر مي باشد.

طول مرزهاي اين كشور به تفكيك همسايگان شامل عربستان سعودي: كيلومتر، امارات متحده عربي: كيلومتر و يمن: كيلومتر است.

جمعيت

جمعيت كشور عمان در حدود 640/ 311/ 3 نفر مي باشد. از اين جمعيت در حدود درصد جمعيت در مسقط پايتخت اين كشور و باطنه؛ در حدود هزار نفر در منطقه ظفار و حدود 000/ 30 نفر در شبه جزيره مسندام زندگي مي كنند. حدود 000/ 60 نفر مهاجر در عمان وجود دارد كه غلب آن ها كارگران خارجي از پاكستان، بنگلادش، مصر، اردن، هند و فيليپين هستند.

حدود 55 درصد كل جمعيت اين كشور از فرقه اباضيه هستند. سني ها حدود درصد و شيعيان جعفري درصد و درصد باقي مانده جمعيت اين كشور را هندوها، مسيحي ها و ساير اقليت ها تشكيل مي دهند كه اغلب آن ها مهاجر هستند.

ص: 126

پيش زمينه تاريخي

عمان كشوري است كه تاريخ آن با فراز و نشيب هاي بسياري همراه بوده است. اين كشور در قرن نهم ميلادي به اوج رونق خود رسيد و با گذشت زمان اين عظمت را از دست داد.

با آغاز قرن شانزدهم ميلادي پرتغالي ها به عمان حمله كرده و اين كشور را به تصرف خود درآوردند. قواي ايراني دو بار وارد عمان شده و در سال بخش هاي مهمي از آن را به تصرف خود درآوردند، اما با قتل نادرشاه و به هم ريختن اوضاع داخلي ايران، اين سرزمين از دست نيروهاي ايراني خارج شد. پس از اين سال ها، احمد بن سعيد با شكست رقبا به سلطنت عمان رسيد و سلسله آل سعيد را بنيان گذاري كرد. با مرگ وي و بالا گرفتن اختلاف بر سر جانشيني اش، بار ديگر دوران سقوط اين سرزمين آغاز شد. با از دست دادن قدرت مركزي، سلطه انگليسي ها بر اين كشور روز به روز افزايش يافت، به گونه اي كه با امضاي قراردادهايي ميان دو كشور، عمان به صورت كشور تحت الحمايه انگلستان در آمد. اين كشور در بيست دسامبر به استقلال كامل خود از انگلستان دست يافت.

در اين سال ها، سلطان سعيد بين تيمور، بر عمان حكمراني مي كرد.

او در سال جانشين پدر خود شد و تا سال، كشور را مبتني بر روش هاي بسيار محافظه كارانه اداره كرد، به طوري كه در زمان سلطنت او هيچ گونه وسايل ارتباط جمعي در عمان وجود نداشت. در سال فرزند وي سلطان قابوس با كودتايي بدون خونريزي

ص: 127

پدر را سرنگون كرد و خود به قدرت رسيد. سلطان قابوس برخلاف پدر سعي دارد تا عمان را از انزوا خارج ساخته، زمينه هاي توسعه آن را فراهم سازد.

ساختار اجتماعي- فرهنگي

پيروان فرقه اباضيه اكثريت جمعيت عمان را تشكيل مي دهند. اين گروه از مسلمانان پيرو عبدالله بن عباد بوده و در سراسر عمان سكونت گزيده اند. اهل سنت عمان در استان جنوبي ظفار و سور و نواحي اطراف آن حضور دارند. شيعيان به عنوان سومين گروه مذهبي عمان خود به سه گروه عجم ها و لوايتا و بحارنه تقسيم شده اند و بيشتر در امتداد ساحل باطنه و منطقه مسقط- مطرح زندگي مي كنند. مسيحيان نيز در شهرهاي مسقط و سلاله سكني دارند.

با توجه به اين كه دين رسمي عمان اسلام است، ساير اديان نقشي در ساختار سياسي كشور ندارند. در اين ميان اكثريت مردم عمان پيرو مذهب اباضي بوده و قدرت در دست آن هاست. با توجه به اين كه از صدر اسلام تاكنون حكومت در عمان در دست رهبران مذهبي بوده، امروزه نيز نفوذ مذهب در اين كشور زياد است و كشور طبق اصول شرعي فرقه اباضي اداره مي شود. سلطان قابوس با وجود تلاش براي اداره مملكت به شكلي غير مذهبي هنوز نتوانسته است در اين زمينه به موفقيت دست يابد.

ص: 128

نظام سياسي عمان

ماهيت حكومت عمان سلطنت مطلقه است و همه امور در شخص سلطان خلاصه مي شود. با توجه به اين كه در عمان قانون اساسي وجود ندارد، قواي سه گانه از يكديگر تفكيك و مجزا نمي شوند و سلطان بر هر سه قوه تسلط داشته و وظايف آن ها را مشخص مي كند.

سلطنت در عمان موروثي است و جانشين سلطان، سه روز پس از مرگ يا كناره گيري وي از جانب خاندان سلطنتي انتخاب مي شود و اداره كشور را در دست مي گيرد. سلطان افزون بر مقام سلطنت، رياست حكومت، مقام نخست وزيري و فرماندهي كل نيروهاي مسلح را بر عهده دارد. وزراي كابينه به دست سلطان منصوب مي شوند. اعضاي مجلس دولت نيز از سوي شاه انتخاب مي شوند؛ همچنين رئيس مجلس شورا، رؤساي قوه قضائيه و قضات دادگاه ها از سوي شاه تعيين مي شوند.

در حكومت پادشاهي و سلطنتي عمان، همه چيز قائم به ذات سلطان است. تمام قوانين و تصميم گيري هاي مهم با فرمان سلطان صادر مي شود و تمامي آن ها لازم الاجرا است. قوانين، احكام و فرمان ها از جانب شخص سلطان به تصويب مي رسند. همچنين پيمان ها، قراردادها و منشورهاي بين المللي پس از تأييد و امضاي سلطان به طور رسمي اعلام مي شوند. سلطان در تصميم گيري هاي خود از مشورت با وزراء و نمايندگان مجالس نيز بهره مي برد. در عمان تشكيل هرگونه حزب سياسي و انجمن ممنوع است.

ص: 129

ساختار و شرايط اقتصادي

شكل گيري تحولات نظام اقتصادي عمان را مي توان به سه دوره تقسيم كرد:

تا: دوران توسعه اقتصادي؛

تا: كاهش هزينه ها و بهينه سازي به دليل سقوط بهاي نفت در سال و؛

تاكنون: رشد و توسعه پايدار.

اقتصاد عمان در طول مجموعه اي از برنامه هاي توسعه تحول پيدا كرد كه با برنامه پنج ساله اول (-) آغاز شد. به دستور سلطان قابوس، چشم انداز اقتصادي عمان تا سال در پايان نخستين مرحله از توسعه كشور- تدوين شد. چشم انداز اهداف اقتصادي و اجتماعي كشور در طول سال مرحله دوم روند اقتصادي (-) را طراحي مي كند.

صادرات تجاري نفت عمان در سال آغاز شد و از آن زمان ميدان هاي نفتي بسيار بيشتري اكتشاف و توسعه يافته اند. در ماه ژوئن سال، ميدان نفتي جديدي در جنوب عمان كشف شد كه تداوم حيات تجاري منابع نفتي را نشان داد. ميزان ذخاير نفت عمان/ ميليارد بشكه است و ميزان ذخاير گاز اين كشور نيز/ تريليون فوت مكعب مي باشد. كالاهاي صادراتي مهم عمان شامل نفت، صادرات مجدد كالا، ماهي، فلزات و منسوجات است و كالاهاي وارداتي مهم آن نيز شامل ماشين آلات و تجهيزات حمل و نقل، كالاهاي صنعتي مواد غذايي و

ص: 130

روغن هاي صنعتي است.

مهم ترين منبع در آمد كشور عمان در حال حاضر صادرات نفت است كه حدود درصد از درآمد صادرات و درصد از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص داده است. پس از نفت بخشي از درآمد كشور از طريق گاز مايع تأمين مي شود كه/ درصد از توليد ناخالص داخلي را به خود اختصاص مي دهد و صادرات مجدد كالا منبع ديگري براي تأمين درآمد كشور به شمار مي آيد. همچنين صادرات محصولات كشاورزي و دريايي درصد از صادرات غيرنفتي كشور عمان را تشكيل مي دهند و نقش مهمي را در تأمين درآمد كشور ايفا مي كنند.

روابط عمان و ايران

در سال برقراري روابط رسمي بين ايران و عمان اعلام شد. به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي، آخرين نيروهاي ارتش ايران كه پس از سركوبي جنبش ظفار همچنان در عمان باقي مانده بودند، اندكي پس از انقلاب به كشور بازگشتند. با آغاز جنگ ايران و عراق، دولت عمان بي طرفي خود را اعلام كرد، اما رسانه هاي اين كشور به طرفداري و حمايت از مواضع رژيم عراق مي پرداختند. با اين همه پس از فتح خرمشهر دولت عمان مواضع خود را تعديل كرده، تبليغات خود را كاهش داد و با حفظ بي طرفي سعي در جلب نظر مجدد ايران كرد. روابط اقتصادي ايران و عمان از دهه به تدريج آغاز شد و گسترش

ص: 131

يافت و مقامات دو كشور با يكديگر ديدار و گفت و گو كردند. بدين سان حجم مبادلات بازرگاني ميان ايران و عمان افزايش يافت.

در سال هاي اخير روابط بازرگاني و اقتصادي ميان دو كشور از جمله همكاري هاي فني در زمينه هاي كشاورزي، ماهي گيري و دامداري و تسهيل روند واردات دام زنده از ايران و همچنين همكاري در زمينه نفت و گاز و فلزات (مس) افزايش يافته است. روابط ايران با عمان بيشتر در چارچوب روابط ايران با ساير كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس قرار مي گيرد. ولي عمان جهت گيري مثبت تري در سياست خارجي خود نسبت به ايران دارد و تنش زدايي و تعاملات دو سويه را ترجيح مي دهد. با اين حال دو كشور در برخي موارد چون حضور نيروهاي خارجي در منطقه و مسايل منطقه اي اختلاف نظرهايي نيز دارند.

خلاصه درس

عمان كشوري است كه تاريخ آن با فراز و نشيب هاي بسياري همراه بوده است.

پيروان فرقه اباضيه اكثريت جمعيت عمان را تشكيل مي دهند. اهل سنت عمان و شيعيان از ديگر گروه مذهبي عمان هستند.

دين رسمي عمان اسلام است، ماهيت حكومت عمان سلطنت مطلقه است و همه امور در شخص سلطان خلاصه مي شود. سلطنت در عمان موروثي است، سلطان افزون بر مقام سلطنت، رياست حكومت، مقام نخست وزيري و فرماندهي كل نيروهاي مسلح را بر عهده دارد. در عمان

ص: 132

تشكيل هرگونه حزب سياسي و انجمن ممنوع است.

شكل گيري و تحولات نظام اقتصادي عمان را مي توان به سه دوره تقسيم كرد:

تا: دوران توسعه اقتصادي، تا: كاهش هزينه ها و بهينه سازي به دليل سقوط بهاي نفت در سال و. تاكنون: رشد و توسعه پايدار.

عمان جهت گيري مثبت تري در سياست خارجي خود نسبت به ايران دارد و تنش زدايي و تعاملات دو سويه را ترجيح مي دهد.

خود آزمايي

1. دوره هاي شكل گيري و تحولات نظام اقتصادي عمان را نام برده و توضيح دهيد.

2. موضع كشور عمان در برابر ايران چگونه است، شرح دهيد.

ص:133

ص: 134

درس هفتم تركيه

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با موقعيت استراتژيك كشور تركيه آشنا شويم.

- روند سير حكومتي كشور تركيه را بدانيم.

- پيروان اديان مختلف در تركيه را بشناسيم.

- با نظام سياسي حاكم بر كشور تركيه آشنا شويم.

- چگونگي روابط خارجي تركيه با ساير كشورها را بدانيم.

- به مشكلات كشور تركيه با كشورهاي همجوار واقف شويم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي، ساختار جمعيتي و مذهبي، پيش زمينه تاريخي، موقعيت استراتژيك، نظام سياسي تركيه، روابط خارجي تركيه و مشكلات آن كشور با كشورهاي همجوار و دانستني هايي در مورد تركيه بيان مي گردد.

ص: 135

موقعيت جغرافيايي

تركيه در غرب قاره آسيا قرار گرفته است. منطقه جغرافيائي كه تركيه در آن قرار دارد آناتولي و آسياي كوچك (آسياي صغير) نيز ناميده مي شود. تركيه، سرزميني در غرب آسيا و جنوب شرق اروپا، در نيمكره شمالي (تا درجه عرض شمالي و تا درجه طول شرقي) با وسعتي معادل/ كيلومتر مربع (/ كيلومتر مربع در قاره اروپا)، از دو شبه جزيره آناتولي (درصد خاك تركيه و بخش آسيايي) و تراس شرقي (درصد خاك تركيه و بخش اروپايي) تشكيل يافته است. تركيه از سه طرف به دريا راه دارد و دو همسايه اروپايي و شش همسايه آسيايي دارد، از شمال شرق كيلومتر مرز با كشورهاي مشترك المنافع، از شرق كيلومتر مرز با ايران، از جنوب با عراق و سوريه (و كيلومتر) و از غرب با يونان و بلغارستان (و كيلومتر) مرز مشترك دارد و درياهاي سياه (شمال تركيه)، مرمره و اژه (شمال غرب و غرب)، مديترانه (جنوب) و از طريق دو تنگه بسفر و داردانل به درياهاي آزاد مرتبط مي شود و از لحاظ جغرافيايي موقعيت مناسب بحري به اين كشور مي دهند. منطقه آناتولي شرقي مرتفع ترين و بلندترين منطقه تركيه است.

زبان، ساختار جمعيتي و مذهبي

اشاره

زبان اكثر اهالي تركيه، تركي استانبولي است اما در كنار آن زبان هاي كردي، عربي و ارمني نيز در ميان گروه هاي قومي استفاده مي شود.

ص: 136

كردهاي تركيه بيشتر در جنوب شرقي و شرق اين كشور زندگي مي كنند. گروهاي قومي كوچك تر در تركيه عبارت اند از:

آذري ها (شمال شرق)، لازها (شمال)، عرب ها (جنوب) و ارمني ها (استانبول).

ترك هاي تركيه از اقوام ترك سلجوقي هستند كه از آسياي ميانه به فلات آناتولي كوچ كردند و پس از غلبه بر امپراتوري بيزانس (روم شرقي)، امپراتوري عثماني را در آن جا بنا نهادند.

ص: 137

نخستين قانون اساسي جمهوري تركيه كه در سال 1924 ميلادي تهيه شده است، دين رسمي جامعه را اسلام تعيين نموده است. ليكن در اصلاحات قانوني سال 1928، اين ماده قانوني حذف و با تأكيد بر جدايي دين از سياست، تركيه كشوري با دولت و حكومت لائيك (تفكيك دين از سياست) معرفي گرديده است. بنابر آخرين آمار موجود در تركيه، حدود 98 درصد جمعيت اين كشور را مسلمانان و 2 درصد را مسيحيان و كليميان و ديگر اديان تشكيل مي دهند.

مسلمانان تركيه اكثراً تابع مذهب تسنن مي باشند كه از ميان آن ها حنفي ها بزرگ ترين گروه محسوب مي گردند و عمدتاً در مركز و غرب تركيه ساكن هستند. شافعي ها با جمعيتي كمتر در مناطق شرقي تركيه مستقر و اكثراً كرد هستند. علويان و شيعيان نيز جمعيت قابل توجهي را تشكيل مي دهند. شمار پيراوان مذاهب ديگر بسيار كم مي باشد. روي هم رفته پيروان اديان در تركيه به دو قسمت تقسيم مي شوند:

ص: 138

الف) پيروان اسلام

كه خود به چندين فرقه و مذهب تقسيم مي شوند و اهم آن ها عبارتند از:

- حنفي ها، جمعيت قابل ملاحظه اي از اهل سنت تركيه را تشكيل مي دهند.

- شافعي ها، شاخه اي از اهل سنت كه پيروان آن را بيشتر كردها تشكيل مي دهند.

- پيراوان ساير فرق اهل سنت و طريقت ها.

- علويان (به چهار دسته با نام هاي رافضي، باطني، حروفي و بكتاشي تقسيم و بنابر آمار رسمي دولت تركيه حدود 12 ميليون نفر پيرو دارد).

- شيعيان، پيرو مذهب جعفري بوده و نزديك به يك ميليون و دويست هزار نفر هستند.

ب) پيروان ساير اديان

- مسيحيان شامل فرق پروتستان، كاتوليك، ارامنه و …

- يهوديان (حدود 30 هزار نفر در اين كشور سكونت دارند).

پيش زمينه تاريخي

دولت عثماني به دليل شكست در جنگ جهاني اول از هم پاشيد. در اين جنگ، عثماني مورد تهاجم بريتانيا و متحدانش واقع شد. پس از سقوط عثماني، مصطفي كمال پاشا به دليل سازماندهي مقاومت ملي عليه دول خارجي، قهرمان ملي تركيه گرديد و توانست جمهوري تركيه را بر

ص: 139

پايه اصل جدايي دين از سياست بنا كند و ملقب به آتاتورك شد. تركيه فعلي در سال 1922، به رهبري مصطفي كمال پاشا (آتاتورك)، جانشين امپراتوري عثماني شد.

بعد از يك دوران تك حزبي و حكومتي نسبتاً غير دموكراتيك، در سال، حزب دموكرات از گروه سياسي مخالف، قدرت را به دست گرفت، به تعداد احزاب اضافه شد و تعدد احزاب سياسي پذيرفته شد. مهم ترين احزاب در صحنه سياسي فعلي تركيه عبارتند از: حزب عدالت و توسعه، حزب مام ميهن، حزب جمهوري خواه خلق، حزب راه راست، حزب ملي گراي حركت، حزب دموكراتيك چپ، حزب سعادت، حزب تركيه نوين و …

آزادي هاي سياسي در دوره هايي با كودتاهاي نظاميان در سال هاي، و شكسته شد. در حال حاضر تركيه يكي از دموكرات ترين كشورهاي اسلامي مي باشد كه ارزش هاي مردم سالارانه در آن در حال نهادينه شدن هستند. با اين حال هنوز نظاميان در صحنه سياسي تركيه بازيگري قدرتمند شناخته مي شوند و هرگاه لازم بدانند دست به اقداماتي غير متعارف مي زنند.

در سال، تركيه با دخالت نظامي خود عليه كودتاي يونانيان در قبرس، مانع از الحاق قبرس به يونان شد.

در سال، نيروهاي نظامي، دولت اربكان را كه با برنامه هاي اسلامي روي كار آمده بود، ساقط كرد.

از سال تاكنون، حزب كارگران كردستان و حكومت تركيه

ص: 140

درگيري هاي نظامي بسياري داشته اند كه باعث مرگ بيش از/ نفر شده است.

ص: 141

موقعيت استراتژيك

موقعيت خاص جغرافيايي تركيه موجب شده است كه اين كشور از موقعيت استراتژيكي برخوردار باشد. اين سرزمين همانند پلي دو منطقه مهم و استراتژيكي بالكان و خاورميانه را به يكديگر متصل مي كند. وجود نفت در خاورميانه و بحران هاي متعدد در اين منطقه باعث افزايش اهميت تركيه شده است. همچنين نزديكي اين كشور به درياي سياه، اژه، مديترانه و وجود دو تنگه مهم بسفر و داردانل، باعث شده است كالاهاي مصرفي اروپا از طريق تركيه به خاورميانه ارسال شود. تركيه پيوندگاه دو قاره مهم آسيا و اروپا است. از ديدگاه وسعت، تركيه با/ كيلومتر مربع مساحت (كمتر از نصف مساحت ايران)، سي و پنجمين كشور جهان به شمار مي آيد.

اين كشور از نظر استراتژيكي اهميت به سزايي دارد، زيرا حلقه رابط بين اروپا و آسيا مي باشد. سواحل شمال، جنوب و غرب تركيه، داراي آب و هواي مديترانه با زمستان هاي كوتاه ومعتدل و تابستان هاي گرم و طولاني است. قسمت هاي مركزي تركيه، خشك و لم يزرع بوده است و محصولات عمده آن عبارتند از: گندم، جو، تنباكو، زيتون، نيشكر، چاي وميوه. تركيه از لحاظ توليد آهن، فولاد، كروم، زغال سنگ و ليگنيت در خاورميانه، موقعيت بالايي دارد.

ص: 142

نظام سياسي تركيه

نظام سياسي تركيه، نظام دموكراسي پارلماني است و مسؤليت سياسي و اجرايي بر عهده نخست وزير است كه خود توسط پارلمان انتخاب مي شود. اين نظام سياسي جمهوري و سكولار است. پارلمان تركيه متشكل از نماينده است كه براي يك دوره پنج ساله توسط مردم به صورت مستقيم انتخاب مي شوند. پارلمان تنها ركن قانونگذاري در تركيه مي باشد. هر حزبي كه اكثريت را در انتخابات پارلماني كسب كند مجاز است كابينه را تشكيل دهد، در غير اين صورت حكومت ائتلافي تشكيل مي شود. رئيس جمهور تركيه توسط نمايندگان پارلمان براي يك دوره هفت ساله انتخاب مي شود. مطابق قانون اساسي تركيه، رئيس جمهوري با رأي دست كم دو سوم از 550 نماينده مجلس ملي براي دوره اي هفت ساله انتخاب مي شود و در صورتي كه هيچ يك از نامزدهاي احراز اين سمت نتواند در دور اول و دوم رأي گيري به اين حد نصاب دست يابد، رأي گيري به دور سوم كشيده مي شود و فقط دو نامزد واجد بيشترين آرا به مرحله سوم رقابت راه پيدا مي كنند. نامزدي كه اكثريت مطلق آرا را كسب كند برنده انتخابات اعلام مي شود. در صورتي كه رأي گيري دور سوم هم به گزينش رئيس جمهوري منجر نشود، پارلمان منحل مي شود و انتخابات زود هنگام برگزار مي شود.

پارلمان بعدي موظف به انتخاب رئيس جمهور خواهد بود. طبق قانون اساسي، رئيس جمهور تركيه مي تواند مصوبات پارلمان را براي يك بار رد كند و در صورت تصويب مجدد طرح در پارلمان يا بايد طرح

ص: 143

پارلمان را تأييد كند و يا آن را به رفراندوم بگذارد. قوه قضائيه تركيه مستقل مي باشد؛ قضات بر اساس اصول قانون اساسي، رويه هاي قضايي و تجربيات فردي قضاوت مي كنند و مقامات اجرايي و دولتي حق دخالت، اعمال نظر و ارائه توصيه به دادگاه را ندارند و مكلف به پيروي از رأي دادگاه مي باشند. طبق قانون اساسي، تمام شهروندان تركيه حق دارند رأي دهند، كانديدا شوند و در فعاليت هاي سياسي و حزبي شركت نمايند. حداقل سن رأي دهي در تركيه سال مي باشد و رأي دادن بايد به صورت مخفي باشد.

روابط خارجي تركيه

در دوران جنگ سرد، تركيه به عنوان جزئي از بلوك غرب شناخته مي شد. تركيه در اوايل دوره جنگ سرد (م)، به علت وحشتي كه از حمله شوروي سابق داشت، به عنوان بازوي شرقي بلوك غرب به پيمان نظامي ناتو پيوست و پس از فروپاشي شوروي احتمال مي رفت كه از اهميت نقش تركيه كاسته شود اما به علت همجوار شدن اين كشور با كشورهاي مشترك المنافع (جمهوري آذربايجان، ارمنستان و گرجستان) و وجود منابع نفت و گاز در اين منطقه، دوباره مورد توجه غرب قرار گرفت. تركيه در دوره اشغال كويت به دست نيروهاي عراق و در جنگ خليج فارس ()، به موازات جبهه سعودي، جبهه اي در شمال عراق گشود و فعالانه عليه حضور نظامي عراق در كويت به نيروهاي متحدين كمك كرد. پس از وقوع انقلاب اسلامي در ايران ()، كشورهاي

ص: 144

غربي سعي كردند از طريق نفوذ تركيه در آسياي مركزي و قفقاز و انحصاري ساختن بازارهاي اين مناطق، از نفوذ ايران بكاهند و حضور خود را از اين طريق افزايش دهند.

تركيه در سال به عضويت سازمان ملل در آمد و در سال به ناتو پيوست. تركيه عضو جنبي جامعه اروپا است و اكنون با اجراي اصلاحاتي سعي در تحكيم و تقويت اقتصاد و مردم سالاري دارد تا بتواند مذاكرات براي عضويت كامل و نهايي در اتحاديه اروپا را آغاز نمايد.

تركيه با تمام كشورهاي جهان رابطه سياسي دارد و دستگاه سياست خارجي اين كشور يكي از فعال ترين نهادهاي اين كشور مي باشد. در سال هاي اخير تركيه توجه خاصي به مسايل خاورميانه و مناطق پيراموني خود نشان داده است. با ايران هم روابط مناسبي چه به صورت دو جانبه و چه شركت در نهادهاي منطقه اي از قبيل دي اسلامي، سازمان اكو و سازمان كنفرانس اسلامي دارد.

مشكلات تركيه با كشورهاي همجوار

تركيه از ديرباز با برخي همسايگان خود مرزهايي ناآرام داشته است. از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره كرد:

دشمني ديرينه با ارمنستان (همسايه شرقي)؛

مرزهاي ناآرام با عراق، تجاوز به خاك اين كشور در بخش هاي شمالي و اجراي طرح هاي تحت پوشش (GAP) كه از طريق آن تركيه

ص: 145

كنترل مصب هاي دجله و فرات و بهره برداري يك جانبه و پركردن مخازن آب را انجام مي دهد و انقطاع جريان آب اين دو رودخانه همواره موجب نگراني دو كشور سوريه و عراق است؛

مسأله كردها و تنش با ايران، جمعيت كردهاي تركيه و فعاليت هاي مرزي آن ها گاه مسائلي را به وجود آورده كه بر روابط دو كشور تأثير داشته است؛

- مشكلات تركيه در خارج از قلمروي ملي به سه كشور يونان، مقدونيه و قبرس مرتبط است. تركيه همواره با يونان بر سر حوزه درياي اژه، محدوده پرواز، حوزه فلات قاره و حقوق اقليت ترك اختلاف دارد؛

- تركيه مشكلاتي هم با سوريه بر سرمسائلي مانند نحوه استفاده از آب رودهاي دجله و فرات و كردها دارد.

اطلاعات تكميلي

استانبول تنها شهري در دنياست كه بين 2 قاره آسيا و اروپا واقع شده و طي هزاران سال پايتخت 3 امپراتوري بزرگ روم، بيزانس و عثماني بوده است.

اولين منطقه مسكوني كه قدمت آن به 6500 سال قبل از ميلاد مي رسد، در چاتال هويوك (Chatalhoyuk) واقع در كشور تركيه، قرار گرفته اند. همچنين مقبره (هالي كارناس)Halicarnassus در بدروم و معبد (آرتميس)Artemis الهه ماه و شكار در شهر افِس، كه دو اثر از عجايب هفتگانه دنيا مي باشد، در تركيه قرار گرفته است.

ص: 146

اروپايي ها به وسيله ترك ها قهوه را شناختند.

اولين نقاشي روي ديوار كه نمايشگر انفجار آتشفشان نزديك كوه حسن داغ (Hasandag) مي باشد، بر روي ديوار خانه چاتال هويوك در تركيه ترسيم شده است.

اولين سكه در سارديس تركيه كه پايتخت باستاني پادشاه ليديا در اواخر قرن 17 قبل از ميلاد بوده، ضرب شده است.

گل هاي زيباي لاله كه امروزه مركز پرورش آن در هلند است براي اولين بار در سال هاي 1500 ميلادي از استانبول به وين و از آن جا به هلند برده شده است.

با ارزش ترين فرش ابريشم دنيا در موزه مولانا در قونيه تركيه قرار دارد و در سفري كه ماركوپولو در قرن 13 به قونيه داشته است، از اين فرش به عنوان بهترين و زيباترين فرش دنيا ياد كرده است.

آخرين روزهاي زندگي حضرت مريم در خانه سنگي كوچكي در شهر افس تركيه سپري گشته و آن خانه امروزه زيارتگاه هزاران مسيحي از سراسر دنيا مي باشد.

بر اساس نوشته هاي كتاب مقدس و همچنين نظر باستان شناسان، كشتي نوح بر فراز كوه آغري در كشور تركيه فرود آمده است.

هفت كليساي

Philadelphia Sardis، Thyatira، Pergamum، Smyrna، Ephesus

وLaodicea كه از آن ها در كتاب وحي (انجيل) نام برده شده است، در تركيه واقع شده اند.

كليساي St.Peter در آنتاليا در جنوب تركيه اولين محل عبادت

ص: 147

مسيحيان، غاري بوده است كه Peter روحاني در آن جا موعظه مي كرده و در سال 1963، پاپ اين محل را به عنوان اولين كليساي جامع به دنيا معرفي كرد. هر ساله در 29 ژوِئن، مسيحيان از سراسر جهان براي زيارت به اين مكان سفر مي كنند. اين مكان ميزبان زيارت گران مسيحي از سراسر دنيا مي باشد.

آناتولي، محل تولد تعداد زيادي از شخصيت هاي افسانه اي چون هومر شاعر، پادشاه ميداس، هرودوت وSt.Paul روحاني بوده است.

St. Nicholas

كه امروزه به بابا نوئل معروف است، در منطقه Demre (سواحل دريايي مديترانه) به دنيا آمده و در آن جا زندگي خود را سپري كرده است. مردم معتقدند تابوتي كه در كليساي St.Nicholas قرار دارد متعلق به بابا نوئل مي باشد. احمد چلبي، از اهالي تركيه، اولين شخصي بود كه در قرن 17 توسط دو بال از برج گالاتا در استانبول پرواز كرد و در منطقه اوسكودار فرود آمد.

خلاصه درس

تركيه در غرب قاره آسيا قرار گرفته است.

زبان اكثر اهالي تركيه، تركي استانبولي است اما در كنار آن زبان هاي كردي، عربي و ارمني نيز در ميان گروه هاي قومي استفاده مي شود.

پيروان اديان در تركيه به دو قسمت تقسيم مي شوند: الف) پيرامون اسلام كه خود به چندين فرقه و مذهب تقسيم مي شوند و اهم آن ها

ص: 148

عبارتند از: حنفي ها، شافعي ها، علويان و شيعيان؛ ب) پيروان ساير اديان: مسيحيان و يهوديان.

پس از سقوط عثماني، مصطفي كمال پاشا به دليل سازماندهي مقاومت ملي عليه دول خارجي، قهرمان ملي تركيه گرديد و توانست جمهوري تركيه را بر پايه اصل جدايي دين از سياست بنا كند و ملقب به آتاتورك شد.

بعد از يك دوران تك حزبي، حزب دموكرات قدرت را به دست گرفت.

در حال حاضر تركيه يكي از دموكرات ترين كشورهاي اسلامي محسوب مي شود.

موقعيت خاص جغرافيايي تركيه موجب شده است كه اين كشور از موقعيت استراتژيكي برخوردار باشد، زيرا حلقه رابط بين اروپا و آسيا مي باشد.

نظام سياسي تركيه، نظام دموكراسي پارلماني است و مسؤليت سياسي و اجرايي بر عهده نخست وزير است كه خود توسط پارلمان انتخاب مي شود. اين نظام سياسي جمهوري و سكولار است.

تركيه با تمام كشورهاي جهان رابطه سياسي دارد و دستگاه سياست خارجي اين كشور يكي از فعال ترين نهادهاي اين كشور مي باشد. در سال هاي اخير تركيه توجه خاصي به مسايل خاورميانه و مناطق پيراموني خود نشان داده است. با ايران هم روابط مناسبي دارد.

مشكلات تركيه با كشورهاي همجوار عبارتند از:

ص: 149

دشمني ديرينه با ارمنستان، مرزهاي ناآرام با عراق، مشكلات تركيه در خارج از قلمروي ملي به سه كشور يونان، مقدونيه و قبرس مرتبط است. تركيه مشكلاتي هم با سوريه دارد.

خود آزمايي

1. ساختار مذهبي كشور تركيه را شرح دهيد.

2. كشور تركيه چه سير تاريخي را پشت سر گذاشته است، توضيح دهيد.

3. مشكلات تركيه با كشورهاي همجوار را بيان نماييد.

ص: 150

درس هشتم فلسطين

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با سير تاريخي- سياسي سرزمين فلسطين اشغالي آشنا شويم.

- گروه ها و نيروهاي اصلي در فلسطين را بشناسيم.

- موضع جمهوري اسلامي ايران را در قبال سرزمين فلسطين اشغالي بدانيم.

مقدمه

در اين درس شما با موقعيت جغرافيايي، پيش زمينه تاريخي فلسطين، گروه ها و نيروهاي فعال در اين سرزمين و موضع جمهوري اسلامي ايران در قبال مردم فلسطين آشنا مي شويد.

ص: 151

موقعيت جغرافيايي

فلسطين مهد اديان توحيدي بزرگ تاريخ و محل تلاقي تمدن هاست. سرزمين پربركت و زيبايي كه از لحاظ سوق الجيشي، سياحتي و ديني يكي از مهم ترين نقاط دنيا است. فلسطين در منتهي اليه غرب قاره آسيا و در شرق مديترانه واقع شده است. فلسطين علاوه بر جايگاه ديني كه مهد انبياء و اديان آسماني است، به دليل قرار گرفتن در خاورميانه از اهميت ويژه اي برخوردار است. قرار گرفتن فلسطين در ميان تمدن هاي متخاصم كهن از يكسو و تشديد درگيري نيروهاي مهاجم براي تسلط و تصرف آن از سوي ديگر اهميت و حساسيت موقعيت آن را دوچندان كرده است.

فلسطين از شرق به اردن، از غرب به درياي مديترانه، از شمال و شمال شرقي به سوريه و لبنان و از جنوب به شبه جزيره مصر (سينا) و خليج عقبه محدود مي شود.

پيش زمينه تاريخي فلسطين

انسان هاي اوليه دوازده هزار سال قبل از ميلاد مسيح در فلسطين زندگي مي كردند. باستان شناسان در برخي از اين مناطق استخوان هاي انسان هاي اوليه را يافته اند. شهرهاي اريحا، مجد و غزه از كهن ترين شهرهاي جهان به حساب مي آيند. به دليل وضعيت جغرافيايي، رونق كسب و كار و كشاورزي، مهاجرت به اين سرزمين از چند هزار سال قبل از ميلاد آغاز شد. نخستين گروه مهاجر، كنعاني ها بودند. كنعاني ها از تبار

ص: 152

كنعان بن سام بن نوح (ع) مي باشند. اين گروه ساكنان اصلي فلسطين محسوب مي شوند و سرزمين فلسطين به واسطه نام آن ها «ارض كنعان» لقب گرفت. كنعاني ها ساكنان اصلي فلسطين شدند و با اشتغال به كشاورزي، دامپروري و تجارت، در پي ريزي اين تمدن كهن تلاش نمودند. كنعاني ها قريب به 200 شهر از جمله شهرهاي معروف قدس و نابلس را بنا كردند. در قرن سيزدهم پيش از ميلاد قبايل جنگجويي از جزيره كرت و درياي اژه وارد فلسطين شدند كه نام اصلي آنان pelest بود. پلست ها، دشت ساحلي از غزه تا حيفا را به تصرف خود درآوردند. پلست ها يا همان فلسطيني ها پس از زماني جذب آيين كنعاني شدند و الهه آن ها (دايگون، بعل و عشتار) را مي پرستيدند.

فنيقي ها در حدود 2500 سال پيش از ميلاد به فلسطين مهاجرت نمودند و شهر اورسالم را بنا نهادند.

پس از آن نبطي ها كه فرقه اي عرب تبار بودند به فلسطين مهاجرت نمودند. اين قوم قرن ششم پيش از ميلاد از جزيره العرب به اين منطقه آمدند.

حضرت ابراهيم (ع) متعاقب شروع دعوت توحيدي اش، حوالي سال 2000 قبل از ميلاد به منظور صيانت از دين خود به همراه برادرزاده اش حضرت لوط به فلسطين مهاجرت نمود. حضرت ابراهيم در شهر الخليل (هبرون) اقامت گزيد. حضرت ابراهيم از همسر اول خود سارا صاحب فرزندي به نام حضرت اسحاق شد و قبل از آن نيز از همسر دوم وي- هاجر- حضرت اسماعيل متولد شده بود.

ص: 153

حضرت يعقوب فرزند حضرت اسحاق بود، از حضرت يعقوب فرزنداني متولد مي شوند كه يكي از آنان حضرت يوسف بود. حضرت يعقوب و فرزندانش در دوره پادشاهي حضرت يوسف به مصر عزيمت مي كنند. فرزندان حضرت يعقوب در مصر باقي ماندند و سال ها بعد به همراه حضرت موسي (ع)، پيامبر برگزيده خدا به فلسطين رجعت نمودند.

پيامبران بني اسرائيل در سرزمين فلسطين به ارشاد و هدايت مردمان آن بلاد مشغول مي گردند. در زمان حضرت داود (ع) و حضرت سليمان (ع)، قوم بني اسرائيل به شوكت مي رسند.

پس از فوت حضرت سليمان بين يهوديان و ساكنان آن ديار درگيري هايي رخ مي دهد و دو حكومت يكي در شمال به نام اسرائيل و به پايتختي سامريا و ديگري در جنوب به نام يهودا به پايتختي اورشليم تشكيل مي گردد. جنگ و خونريزي ميان اين دو حكومت بالا مي گيرد و ماجرا با تسلط آشوريان بر حكومت اسرائيل پايان مي پذيرد. حكومت يهودا نيز توسط بخت النصر پادشاه كلداني (بابل) سرنگون شد و يهوديان به بردگي و اسارت درآمدند.

با سرنگوني حكومت بابل توسط كوروش هخامنشي، پادشاه ايران، فلسطين تحت فرمانروايي كوروش درآمد و وي به يهوديان اجازه بازگشت به فلسطين را داد. يوناني ها در سال 479 قبل از ميلاد، در نبرد دريايي «سلامين» در جنگ با جانشينان داريوش هخامنشي به پيروزي رسيدند و اسكندر مقدوني توانست حكومت ايراني ها در آن ديار را پايان بخشد؛ از آن زمان قدس و فلسطين كاملًا به اشغال يوناني ها درآمد. پس

ص: 154

از يوناني ها، سلوكيان و پس از آن رومي ها فلسطين را به اشغال خود درآوردند. در دوره تسلط رومي ها حضرت مسيح (ع) در شهر بيت اللحم ديده به جهان گشود. يهوديان در دربار حكام رومي عليه مسيح و حواريونش توطئه مي كردند و در نهايت حضرت مسيح (ع) به ظاهر به صليب كشيده شد. پس از پيوستن رومي ها به دين مسيح و تجزيه امپراتوري روم، قسطنطنيه، پايتخت امپراتوري روم شرقي شد و بيزانس نام گرفت. ملكه هلينا مادر امپراتور قسطنطنيه در سال 326 ميلادي از فلسطين ديدار و كليساي قيامت را در قدس و كليساي المهد را در بيت اللحم بنا نهاد.

در دوره رسالت حضرت محمد (ص)، فلسطين تحت حاكميت دولت بيزانس بود. فلسطين يا همان مسير مسافرت هاي تجار مكه به شام تداعي بخش خاطراتي براي رسول اكرم بود. همچنين جد پيامبر، هاشم بن عبدمناف در شهر غزه مدفون مي باشد و پدر حضرت محمد (ص) نيز در يكي از شهرهاي تجاري در شام فوت نمود. حضرت محمد (ص) مدت ها به سمت بيت المقدس نماز مي خواند ولي در سال دوم هجري به دستور پروردگار رو به كعبه آورد.

پس از نبرد موته و غزوه تبوك در زمان حيات پيامبر اسلام، فلسطين در سال 15 هجري و در زمان خليفه دوم عمر بن خطاب در نبرد برموك توسط سپاه تحت رهبري خالد بن وليد به تصرف مسلمانان درآمد. عمر، اولين خليفه مسلمانان بود كه شخصاً راهي فلسطين شد.

پس از آن عبدالملك مروان، خليفه پنجم اموي مسجد بزرگي درآن

ص: 155

ديار ساخت كه به مسجد الصخره معروف است. فرزند وي وليد بن عبدالملك، مسجدالاقصي را بازسازي نمود و از آن زمان منطقه پيرامون مسجد، حرم شريف نام گرفت. پس از اموي ها، عباسيون نيز به قدس اهميت ويژه اي مي دادند. سلسله فاطميون مصر، فلسطين را از سيطره عباسي ها خارج ساخت كه اين باعث تحليل قواي مسلمانان شد.

صليبي ها به فلسطين حمله نمودند و فاطميون را شكست دادند. اما در سال 583 هجري، صلاح الدين ايوبي، سردار سپاه اسلام بر صليبي ها فاتح گرديد. مملوكيان (جانشينان ايوبي ها) بر تاتارها پيروز گرديدند. عثماني ها در اوت 1516 ميلادي با پيروزي بر مملوكيان وارد فلسطين شدند و 400 سال بر سرزمين فلسطين حكومت نمودند.

پس از وقوع انقلاب فرانسه در 17، ناپلئون به منظور مقابله امپراتوري فرانسه با عثماني و اشغال مصر و شام به فلسطين حمله كرد. احمد پاشا، سردار عثماني در عكا موفق شد سربازان فرانسوي را شكست دهد. حكومت عثماني ها بر فلسطين تا پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني ادامه داشت.

يهوديان قرن ها سرگشته و تحت فشار حكام كشورهاي مختلف قرار داشتند؛ عده اي از يهوديان طرفدار بازگشت به آنچه «سرزمين موعود» مي خواندند، بودند. شخصي كه اولين بار واژه صهيونيسم را به كار برد «ناتال پيرناوم»، خبرنگار يهودي اتريشي در سال 1893 بود. با نقش آفريني تئودور هرتزل، رهبر صهيونيستي يهوديان، جنبش صهيونيستي متحول گرديد. وي در سال 1896 در كتابي تحت عنوان «دولت يهود»،

ص: 156

ديدگاه هاي خود را درخصوص مسأله يهوديان و لزوم كوچ يهوديان و اسكان آن ها مطرح نمود. هرتزل در تاريخ 29 اوت 1897، نخستين كنگره صهيونيستي در شهر بال سوئيس را پايه ريزي نمود كه مي توان گفت صهيونيسم سياسي در آن كنگره تولد يافت.

پس از مرگ هرتزل (1904)، حيم وايزمن رياست سياسي ها را برعهده گرفت. وايزمن در طول جنگ جهاني اول با انگليس و فرانسه روابط نزديكي برقرار نمود. از سوي ديگر بريتانيا نيز دست به كار شد و با اعزام «لورنس»، افسر سرشناس خود و ملاقات او با شريف حسين (شريف مكه)، موفق شد وي را عليه دولت عثماني و ترك ها بشوراند. بريتانيا وعده هاي دروغيني به شريف مكه داد كه مناطق آزاد شده عربي را به وي واگذار نمايد. سپاهيان عرب كه از سوي فيصل و عبدالله (فرزندان شريف حسين) فرماندهي مي شدند، نقش مهمي در شكست دولت عثماني داشتند.

بريتانيا به شريف حسين و عرب ها خيانت نمود و طي مذاكراتي پنهاني با فرانسه كه به توافق سايكس- پيكو مشهور گرديد، مصر، اردن، عراق و فلسطين در اختيار بريتانيا و سوريه و لبنان در اختيار فرانسه قرار گرفت. در اعلاميه بالفور در 1917، كه توسط لرد آرتور بالفور وزير خارجه بريتانيا به روچيلد، سرمايه دار معروف يهودي نگاشته شد، تشكيل كشور مستقل براي يهوديان وعده داده شد و بريتانيا به منظور كسب قيموميت بر فلسطين سعي و تلاش نمود تا كار برپايي موطني براي قوم يهود در اين مكان را تحصيل كند. اين مسأله در كنفرانس سان ريمو در

ص: 157

1920 صورت عملي به خود گرفت و در ژوئن 1922، از سوي جامعه ملل به تصويب رسيد.

در طي دهه هاي 20، 30 و 40 ميلادي، سران يهودي در ارتباط نزديك با دولت بريتانيا مقدمات مهاجرت يهوديان و خريد زمين هاي اعراب محلي را به وجود آوردند. وقايع جنگ دوم جهاني و آزار بخشي از يهوديان توسط آلمان نازي سبب گرديد كه يهوديان با بزرگ نمايي و مظلوم نمايي در سطح جهان زمينه را براي تشكيل دولت مستقل يهودي بيش از گذشته آماده سازند.

در 29 نوامبر 1947، جامعه ملل با اكثريت آرا، رأي به تقسيم فلسطين داد و سرزمين تاريخي فلسطين را به دو كشور جداگانه يهودي و عربي تقسيم نمود و بيت المقدس را نيز تحت كنترل بين المللي درآورد (قطعنامه 181 مجمع عمومي). اين طرح (طرح جدايي) را رهبران يهودي پذيرفتند (شامل آژانس هاي بين المللي يهود)، اما رهبران فلسطيني و اعراب آن را رد نمودند. در 15 مي 1948، دولت يهودي اسرائيل اعلام موجوديت نمود و حيم وايزمن اولين رئيس جمهور و ديويد بن گوريون، اولين نخست وزير اسرائيل معرفي شدند. ارتش آزادي بخش عربي (لبنان، سوريه، عراق، مصر و اردن) به همراه اعراب محلي به اسرائيل حمله نمودند و جنگ اول اعراب و اسرائيل آغاز گرديد. پس از جنگ 1948 تا قبل از جنگ 1967 (شش روزه)، نوار غزه در كنترل مصر و كرانه غربي رود اردن و قسمت شرقي و بيت المقدس در اختيار اردن قرار گرفت (قسمت هاي غربي در اختيار اسرائيل بود). اسرائيل در جنگ

ص: 158

ژوئن 1967، سرزمين هاي عربي كرانه غربي رود اردن، نوار غزه، صحراي سينا و بلندي هاي جولان را به تصرف خود درآورد. براساس قطعنامه هاي 338 و 242 شوراي امنيت سازمان ملل متحد، اسرائيل بايستي به مرزهاي پيش از جنگ (1967) بازمي گشت.

در سال 1988، براي اولين بار سازمان آزادي بخش فلسطين كه نمايندگي فلسطيني ها را برعهده داشت، با پذيرش قطعنامه هاي 242 و 338 اصل زمين در برابر صلح را پذيرفت.

ياسر عرفات، رهبر جنبش فتح و رئيس سازمان آزادي بخش فلسطين با شركت در كنفرانس صلح مادريد (1991) و اسلو (1993)، موجوديت دولت يهودي اسرائيل را پذيرفت و در ازاي آن اسرائيل حكومت خودگردان فلسطين را در اراضي كرانه غربي رود اردن و نوار غزه به رسميت شناخت.

در حال حاضر حدود 000. 400. 1 نفر فلسطيني در نوار غزه ساكن مي باشند و حدود 5/ 2 ميليون نفر در محدوده كرانه غربي رود اردن و نزديك به 2/ 1 ميليون نفر عرب فلسطيني در سرزمين هاي سال 1948 (اسرائيل) زندگي مي كنند. سرزمين فلسطين همچنان در اشغال به سر مي برد اما هويت فلسطيني همچنان پويا، زنده و مقاوم است. يك دوره دو ساله مذاكرات سازش در سال 2000 و پس از گفت وگوهاي صلح كمپ ديويد به دليل زياده خواهي هاي طرف اسرائيلي و چشم پوشي از حقوق اصلي فلسطيني ها از جمله بازگشت كامل آوارگان و پايتختي بيت المقدس براي دولت فلسطيني و لزوم عقب نشيني كامل اسرائيل از

ص: 159

اراضي اشغال سال 1967، به شكست انجاميد كه به دنبال آن دومين انتفاضه مردم فلسطين معروف به انتفاضه الاقصي آغاز شد و 4 سال به طول انجاميد. متأسفانه طي چند دهه اخير بين نيروها و جريانات فلسطيني اختلافات و تفاوت نظرهايي مشاهده گرديده است كه به آرمان آزادي فلسطين لطمه زده است. جدال هاي فرسايشي جنبش فتح، به عنوان قديمي ترين نيروي سياسي و اجتماعي فلسطيني، با جنبش مقاومت اسلامي حماس در مورد نوع نگاه به اسرائيل و تسلط بر حكومت خودگردان همچنان ادامه دارد.

فتح و حماس هر دو ادعاي حمايت از آرمان فلسطين را دارند و طرف ديگر را به عدول از اين آرمان متهم مي نمايند.

آنچه پس از دهه ها اشغالگري و تجاوز و ترور مشخص گرديده است آن است كه اسرائيل محكوم و مجبور به پايان اشغال و تجاوز است.

رژيم اسرائيل كه از بدو تشكيل خود تاكنون همواره دغدغه بقا و نابودي داشته است، براي حفظ يك كشور يهودي بر آن است تا با واگذاري بخش هايي از اراضي اشغالي 1967، و تحميل خواست هاي خود به فلسطيني ها، از تشكيل يك كشور مستقل فلسطيني ممانعت كند.

مسائل كليدي و لاينحل همچنان باقي مانده است: مسأله آواراگان، تعيين مرزها و سرنوشت بيت المقدس مسائلي مي باشند كه باعث استمرار مناقشه فلسطيني- اسرائيلي شده اند.

گروه ها و نيروهاي اصلي در فلسطين

اشاره

ص: 160

1. حركه التحرير الوطني الفلسطينيه (جنبش فتح)

به رهبري محمود عباس، رياست دولت خودگردان، قديمي ترين و ريشه دارترين نيرو و جنبش سياسي فلسطين كه در سال 1965 پايه ريزي گرديد.

اعضاي كميته مركزي جنبش فتح، رده هاي بالاي سازمان آزادي بخش فلسطين و اعضاي ارشد دولت خودگردان طي دو دهه اخير بوده اند. مواضع و رويكرد فتح با ساير نيروهاي مبارز جهادي يكسان نيست. شاخه نظامي جنبش فتح گروه هاي الاقصي برخلاف كادر سياسي جنبش، حملاتي را عليه اسرائيل طراحي و اجرا نموده است. از اعضاي شاخص فتح، محمود عباس، احمد قريع، صائب عريقات و مروان برغوثي مي باشند.

2. حركه المقاومه الاسلاميه (جنبش مقاومت اسلامي- حماس-)

در سال 1987، توسط شيخ احمد ياسين رهبر فقيد جنبش، پايه ريزي گرديد. نامشروع دانستن اسرائيل و لزوم مبارزه با آن تا آزادي تمام سرزمين فلسطين از اصول اساسي جنبش حماس مي باشد. جنبش حماس پس از سال ها دوري از فرايندهاي سياسي در سال 2005، با شركت در انتخابات شوراهاي محلي و در سال 2006 با شركت در انتخابات پارلماني توانست پيروزي چشم گيري كسب نمايد.

در طول انتفاضه اول و دوم، حماس به عنوان مهم ترين گروه مبارز شناخته شد. رهبران فعلي جنبش، خالد مشعل، اسماعيل هنيه، محمود

ص: 161

الزهار و موسي ابومرزوق مي باشند.

3. جنبش جهاد اسلامي

اين جنبش نيز ديدگاه ها و مباني نظري نزديك به حماس دارد. دكتر فتحي شقاقي دبير كل سابق جهاد اسلامي در سال 1995، توسط عوامل اطلاعاتي اسرائيل به شهادت رسيد.

هم اينك دكتر رمضان عبدالله، دبير كل جهاد اسلامي است. جهاد اسلامي برخلاف حماس در انتخابات پارلماني و شوراهاي محلي شركت نكرد.

4. جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) به دبير كلي احمد جبرئل
5. جبهه آزاديبخش فلسطين PLF
6. جبهه دموكراتيك براي آزادي فلسطين
7. جبهه مقاومت مردمي فلسطين

موضع جمهوري اسلامي ايران

جمهوري اسلامي از بدو تشكيل تاكنون همواره از موضع حمايت از مستضعفين جهان و با توجه خاص به سرنوشت فلسطين و مسجدالاقصي به عنوان اولين قبله گاه مسلمانان جهان موضع كاملًا مشخص و نماياني داشته است. جمهوري اسلامي، رژيم اسرائيل را رژيمي مجعول و نامشروع مي داند كه ناقض حقوق ساكنان اصلي سرزمين تاريخي فلسطين شده است. در دوران پس از قرارداد صلح كمپ ديويد كه توسط

ص: 162

انورسادات، رئيس جمهور پيشين مصر، گمان بر آن بود كه انسجام اسلامي و وحدت ملت هاي مسلمان در برابر رژيم اسرائيل كمرنگ شده است. امّا امام خميني با اعلام آخرين جمعه ماه رمضان به عنوان روز جهاني قدس، توطئه دشمنان را براي تضعيف اهميت و نقش فلسطين در جهان اسلام، نقش بر آب نمود. ايران از حركت مقاومت مردم فلسطين در طول انتفاضه اول و دوم حمايت كامل نموده است و حمايت هاي مادي و معنوي خود را از مردم فلسطين دريغ نكرده است.

ايران نسبت به روند صلح خاورميانه به دليل آن كه به حقوق اوليه فلسطيني ها توجهي نشان نمي داد و بستري براي استمرار سياست هاي اشغالگرانه اسرائيل بود، رويكردي اعتراضي نشان داد و با انتقاد از روند مذاكرات در طول دهه 90 ميلادي، حل بحران خاورميانه و پايان مناقشه خونين فلسطيني و اسرائيلي را در گرو انجام رفراندوم براي تعيين سرنوشت ساكنان اصلي، اعم از مسلمانان، يهوديان و مسيحيان مي داند.

ايران به دليل آن كه سازمان آزادي بخش فلسطين، دولت اسرائيل را به رسميت شناخت، نسبت به اين جنبش و رهبران آن موضع انتقادي داشته است، اما حمايت كامل خود را از جنبش حركت اسلامي حماس و جهاد اسلامي و ساير نيروهاي مقاوم و مبارز نشان داده است و پس از پيروزي قابل توجه و چشمگير حماس در انتخابات اوايل سال 2006 ميلادي هم، جمهوري اسلامي حمايت هاي سياسي و معنوي خود را از اين جنبش ادامه داده است.

در شرايط فعلي موضع رسمي جمهوري اسلامي حمايت از برگزاري

ص: 163

يك رفراندوم با حضور و مشاركت تمامي ساكنان سرزمين تاريخي فلسطين براي تعيين سرنوشت خود، بازگشت آوارگان فلسطيني و تشكيل دولت مستقل فلسطيني به پايتختي بيت المقدس مي باشد كه به طور صريح در مواضع رهبران و سياست مداران جمهوري اسلامي ايران به چشم مي خورد. ايران همواره از موضع انفعالي و همراه با رخوت و سستي برخي از سران كشورهاي عربي انتقاد نموده است و به همين خاطر روابط سياسي خود را طي دو دهه گذشته با مصر به حالت تعليق درآورده است.

موضع مدبرانه جمهوري اسلامي مبني بر تعيين سرنوشت سياسي فلسطين توسط ساكنان آن، رژيم اسرائيل را در حالتي انفعالي قرار داده است. ايران به دليل حمايت خود از جنبش هاي مبارز و آزادي بخش حماس و جهاد اسلامي از سوي رژيم اسرائيل و حامي اصلي آن آمريكا متهم به حمايت از تروريسم گرديده است.

خلاصه درس

فلسطين در منتهي اليه غرب قاره آسيا و در شرق مديترانه واقع شده است. فلسطين علاوه بر جايگاه ديني كه مهد انبياء و اديان آسماني است، به دليل قرار گرفتن در خاورميانه از اهميت ويژه اي برخوردار است.

در دوره رسالت حضرت محمد (ص)، فلسطين تحت حاكميت دولت بيزانس بود.

فلسطين در سال 15 هجري، به تصرف مسلمانان درآمد.

پس از وقوع انقلاب فرانسه در 17، ناپلئون به فلسطين حمله كرد.

ص: 164

احمد پاشا، سردار عثماني در عكا موفق شد سربازان فرانسوي را شكست دهد. حكومت عثماني ها بر فلسطين تا پايان جنگ جهاني اول و فروپاشي امپراتوري عثماني ادامه داشت.

با نقش آفريني تئودور هرتزل، رهبر صهيونيستي يهوديان، جنبش صهيونيستي متحول گرديد.

در طي دهه هاي 20، 30 و 40 ميلادي، سران يهودي در ارتباط نزديك با دولت بريتانيا مقدمات مهاجرت يهوديان و خريد زمين هاي اعراب محلي را به وجود آوردند.

در 29 نوامبر 1947، جامعه ملل با اكثريت آرا، رأي به تقسيم فلسطين داد و سرزمين تاريخي فلسطين را به دو كشور جداگانه يهودي و عربي تقسيم نمود و بيت المقدس را نيز تحت كنترل بين المللي درآورد.

در سال 1948، ارتش آزادي بخش عربي (لبنان، سوريه، عراق، مصر و اردن) به همراه اعراب محلي به اسرائيل حمله نمودند و جنگ اول اعراب و اسرائيل آغاز گرديد.

در حال حاضر سرزمين فلسطين همچنان در اشغال به سر مي برد اما هويت فلسطيني همچنان پويا، زنده و مقاوم است.

گروه ها و نيروهاي اصلي در فلسطين كه فعال هستند عبارتند از: جنبش فتح، جنبش مقاومت اسلامي- حماس-، جنبش جهاد اسلامي، جبهه خلق براي آزادي فلسطين (فرماندهي كل) به دبير كلي احمد جبرئل جبهه آزاديبخش فلسطين PLF، جبهه دموكراتيك براي آزادي فلسطين و جبهه مقاومت مردمي فلسطين.

ص: 165

جمهوري اسلامي، رژيم اسرائيل را رژيمي مجعول و نامشروع مي داند كه ناقض حقوق ساكنان اصلي سرزمين تاريخي فلسطين شده است.

ايران نسبت به روند صلح خاورميانه به دليل آن كه به حقوق اوليه فلسطيني ها توجهي نشان نمي داد و بستري براي استمرار سياست هاي اشغالگرانه اسرائيل بود، رويكردي اعتراضي نشان داد.

در شرايط فعلي موضع رسمي جمهوري اسلامي حمايت از برگزاري يك رفراندوم با حضور و مشاركت تمامي ساكنان سرزمين تاريخي فلسطين براي تعيين سرنوشت خود، مي باشد.

خودآزمايي

1. سير تسخير سرزمين فلسطين توسط يهوديان را شرح دهيد.

2. گروه هاي فعال در فلسطين را نام برده و توضيح دهيد.

3. موضع جمهوري اسلامي ايران را در قبال مردم فلسطين بيان كنيد.

ص: 166

درس نهم لبنان

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با پيش زمينه تاريخي سرزمين لبنان آشنا شويم.

- با فرهنگ و زبان مردم لبنان آشنايي پيدا كنيم.

- نظام سياسي موجود در لبنان را بشناسيم.

- تحولات جاري لبنان را بدانيم.

- احزاب سياسي موجود در لبنان را بشناسيم.

- علت شكل گيري جنگ 33 روزه لبنان را بدانيم.

- احزاب سياسي موجود در لبنان را بشناسيم.

- موضع جمهوري اسلامي را در برابر كشور لبنان بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي لبنان، ساختار جمعيتي و مذهبي، پيش زمينه تاريخي آن، فرهنگ و زبان، سيستم سياسي، تحولات جاري لبنان، احزاب سياسي و موضع جمهوري اسلامي در برابر مردم لبنان توضيح داده مي شود.

ص: 167

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

جمهوري لبنان (الجمهوريه اللبنانيه) كشوري كوچك، زيبا و كوهستاني در خاورميانه و در سمت شرقي درياي مديترانه است. لبنان از سمت شمال و شرق با سوريه و از جنوب با اسرائيل هم مرز مي باشد.

اين كشور در منطقه جنوب غربي آسيا واقع است و ساحلي به طول 225 كيلومتر با درياي مديترانه دارد. لبنان 375 كيلومتر با سوريه و 79 كيلومتر با اسرائيل مرز مشترك دارد. قسمتي از مرز جنوبي لبنان كه همچنان تحت اشغال اسرائيل است مزارع شبعا نام دارد.

وسعت لبنان 10452 كيلومترمربع مي باشد و از لحاظ بزرگي، رده 166 را در بين كشورهاي جهان داراست. لبنان داراي آب و هواي معتدل مديترانه اي با زمستان هاي سرد و باراني و تابستان هاي گرم و شرجي است.

ميزان بارش باران و برف در لبنان بالاست. قسمت هاي شرقي و شمالي در قياس با كوه هاي غربي لبنان به دليل مسافت دورتر از دريا ميزان بارش كمتري دارد. لبنان داراي جنگل هاي وسيع درختان سدر مي باشد كه سدر به نماد ملي لبنان نيز تبديل شده است. لبنان شامل 6 استان و 25 ناحيه است. نواحي، خود به چندين منطقه تقسيم مي شوند و شامل چندين شهر و روستا مي باشند. استان هاي لبنان شامل استان بيروت (كه تنها محدود به شهر بيروت مي گردد)، استان بقاع (كه شامل نواحي هرمل، بعلبك، زهله، بقاع غربي و رايشه مي گردد)، استان نبطيه (جبل عامل) كه شامل نبطيه، حصبيه، مرجعيون وبنت جبيل مي گردد، استان

ص: 168

شمالي (الشمال) شامل 7 ناحيه عكار، طرابلس، زغرتا، بشري، البترون، الكوره و المينيه دانيه مي گردد، استان جنوبي (الجنوب) شامل صيدا، صور و جزين و استان جبل لبنان (جبل اللبنانيه) شامل جميل، كسروان، المتن، بعبدا، عاليه، و الشموف مي باشد.

پرچم لبنان به شكل يك درخت سدر سبزرنگ با پس زمينه سفيد در وسط با دو حاشيه قرمز در بالا و پايين مي باشد. بنا به ساختار خاص قومي و اجتماعي، لبنان ساختار و نظام سياسي ويژه اي دارد و قدرت سياسي در بين قوميت ها و مذاهب مختلف تقسيم گرديده است.

تا پيش از جنگ هاي داخلي در لبنان (1990- 1975)، لبنان كشور آرام و زيبايي بود و بيروت پايتخت آن به عروس خاورميانه شهرت داشت و درآمد كشور از بابت توريسم، كشاورزي و بانكداري، مطلوب ارزيابي مي گرديد. بيروت به نوعي پايتخت بانكي جهان عرب محسوب مي گرديد و «سوئيس خاورميانه» نيز از آن نام برده مي شد. زيبايي هاي طبيعي و امنيت مطلوب، موجبات جذب سرمايه هاي خارجي را تا پيش از جنگ هاي داخلي در لبنان فراهم آورده بود و بيروت از سوي برخي به پاريس خاورميانه نيز مشهور بود.

ساختار جمعيتي و مذهبي

به خاطر حساسيت هاي سياسي و مذهبي هيچ سرشماري رسمي تا سال 1932 در لبنان صورت نپذيرفته بود. برطبق آخرين آمار (ژوئيه 2006)، جمعيت لبنان 000/ 874/ 3 برآورد شده است. 60 درصد از

ص: 169

جمعيت لبنان مسلمان (سني، شيعه، دروزي و علوي) و 40 درصد مسيحي هستند (غالباً ماروني، ارتدوكس يوناني، كاتوليك يوناني، كليساي آشوري و ارضي) مي باشند.

لبنان داراي جمعيت كوچكي از كردها نيز مي باشد كه از مناطق شمالي سوريه و جنوب شرق تركيه مهاجرت نموده اند و بين 75 تا 100 هزار نفر تخمين زده مي شوند كه در مناطق سني نشين زندگي مي كنند. كردها طي سال هاي اخير توانسته اند شهروندي دولت لبنان را كسب نمايند. شيعيان (به تنهايي) بزرگ ترين فرقه در لبنان مي باشند.

حدود 16 ميليون نفر با نسب و اصالت لبناني در سراسر دنيا زندگي مي كنند. برزيل داراي بزرگ ترين جوامع لبناني است. آرژانتين، استراليا، كانادا، كلمبيا، فرانسه، انگليس، مكزيك، ونزوئلا و آمريكا داراي جوامع لبناني بزرگي هستند.

حدود 400 هزار نفر آواره فلسطيني نيز از سال 1948 در لبنان زندگي مي كنند.

پيش زمينه تاريخي لبنان

تاريخ لبنان به 5000 سال قبل از ميلاد باز مي گردد. لبنان كنوني در سرزمين بابل واقع شده بود كه از قديمي ترين اجتماعات انساني محسوب مي گردد. لبنان ميزبان فنيقي هايي بود كه در ساحل مديترانه زندگي مي كردند. پس از آن كه بابل به تصرف كوروش، پادشاه ايران درآمد، آن سرزمين تا دو سده تحت حكمراني ايراني ها قرار گرفت، اما اسكندر

ص: 170

مقدوني در جنگ با سپاهيان ايراني توانست پيروز گردد و شهر صور را پايتخت فنيقي ها قرار دهد. لبنان براي سده هاي متمادي تحت حاكميت ايراني ها، مقدوني ها، رومي ها، بيزانس، اعراب، صليبي ها و عثماني ها بود.

لبنان براي 400 سال در منطقه اي كه سوريه بزرگ ناميده مي شد، در قلمرو عثماني قرار داشت و پس از آن در طول جنگ جهاني اول تحت حاكميت فرانسه قرار گرفت.

در اول سپتامبر 1926، فرانسه، جمهوري لبنان را تشكيل داد. اين جمهوري قسمتي مجزا از سوريه بود و تحت تسلط فرانسوي ها قرار گرفت. در طول جنگ جهاني دوم، انگليس براي مقابله با آلمان نازي، نيروهايي به سوريه و لبنان اعزام نمود. در 26 نوامبر 1941، ژنرال چارلز دوژاله فرانسوي تحت فشارهاي داخلي و خارجي، استقلال لبنان از فرانسه را مورد شناسايي قرار داد و دو سال بعد در نوامبر 1943، پس از برگزاري انتخابات، دولت جديد لبنان آغاز به كار نمود و رسماً در 22 نوامبر 194، استقلال لبنان اعلام گرديد. آخرين نيروهاي فرانسوي در سال 1946، لبنان را ترك كردند. طبق يك توافق ملي نانوشته از سال 1943، رئيس جمهور از بين مسيحي ها و نخست وزير از ميان مسلمانان برگزيده مي شد.

در سال 1975، جنگ داخلي در لبنان آغاز گرديد و 15 سال به طول انجاميد و خسارات فراوان جاني، اقتصادي و سياسي برجاي گذاشت و لبنان را از يك كشور پيشرفته و غني به كشوري نيازمند و فقير مبدل

ص: 171

ساخت. آمار كشته شدگان در جنگ داخلي بين 150 تا 200 هزار نفر برآورد شده است. جنگ در سال 1990، با امضاي قرارداد صلح طائف پايان پذيرفت.

در طول جنگ، مبارزان و اعضاي سازمان آزادي بخش فلسطين (كه پس از جمعه سياه در سپتامبر 1972، از اردن خارج و در لبنان مقيم بودند)، از لبنان براي حمله به اسرائيل استفاده مي نمودند. لبنان دو بار طي سال هاي 1978 و 1982 مورد تجاوز و اشغال اسرائيل قرار گرفت. اسرائيل تا سال 2000، قسمت هاي بزرگي از جنوب لبنان را در اختيار داشت و پس از آن مجبور به خروج از لبنان گرديد.

عقب نشيني نيروهاي اسرائيلي محصول مقاومت جنبش مقاومت اسلامي حزب الله لبنان بود كه به عنوان نيروي نظامي، سياسي و اجتماعي مهم و تأثيرگذار در سال 1982 تأسيس گرديده بود. اسرائيل براساس قطعنامه 425 شوراي امنيت مي بايست از لبنان خارج گردد اما 18 سال اشغالگري را ادامه داد. مزارع شعبا همچنان در اشغال اسرائيل است.

فرهنگ و زبان

لبنان به دليل ساختار اجتماعي خاص خود و وجود قوميت ها و مذاهب گوناگون داراي فرهنگ هاي متنوع و متفاوتي است. مسيحي ها غالباً خود را غيرعرب مي دانند. بافت جمعيتي در لبنان موزائيكي است و فرهنگ مردم برخاسته از اين تفاوت ها و تمايزات است. لبنان را مي توان يك تقاطع و چهارراه بين دو فرهنگ غرب و شرق دانست. اين تصوير

ص: 172

واضحي است از فرهنگ جاري در لبنان: آميزه اي از فرهنگ مسلمانان، مسيحي ها، اعراب و ارمني ها.

اما غيراعراب در لبنان در محيطي متولد و رشد مي كنند كه يك محيط ديالكتيك كاملًا عربي است. زبان، موسيقي، هنر و ديگر مسائل مربوط به حوزه فرهنگ اگرچه متفاوت اما در كنار هم و با تسامح در حال تعامل هستند. جوان امروز لبناني اگرچه ظاهري غربي و مدرن دارد و با سنت هاي خاورميانه اي متفاوت مي باشد؛ اما به لبنان متحد همچنان وفادار است. فرهنگ جاري در لبنان تبلوري از فرهنگ چند هزار ساله فينيقي ها، يوناني ها، آشوري ها، ايراني ها، رومي ها، اعراب و ترك هاي عثماني مي باشد و طي چند دهه اخير فرهنگ فرانسوي نيز به اين مجموعه اضافه گرديده است.

لبنان بزرگراهي است كه اروپا را به خاورميانه و جهان عرب را به دنياي غرب متصل مي نمايد و زبان رسمي لبنان عربي و فرانسوي است.

نظام سياسي لبنان

سيستم سياسي در لبنان پارلماني است. نظام پارلماني در لبنان متأثر از وضعيت فرقه اي، اجتماعي و مذهبي خاص اين كشور مي باشد. اين سيستم به گونه اي طراحي شده است كه تمامي اقوام و مذاهب در آن سهمي از قدرت سياسي داشته باشند. برطبق اين توافق، رئيس جمهور از ميان مسيحيان ماروني، نخست وزير از ميان مسلمانان سني مذهب، رئيس پارلمان از بين شيعيان و معاون نخست وزير از بين مسيحيان ارتدوكس

ص: 173

انتخاب مي شود. پارلمان لبنان داراي 128 كرسي است كه به طور مساوي بين مسيحيان و مسلمانان تقسيم شده است. اين توافق حاصل قرارداد طائف (1990) مي باشد كه به جنگ هاي داخلي در لبنان پايان داد. تا قبل از اين توافق سهم مسيحيان در قدرت سياسي بيشتر از مسلمانان بود.

انتخابات پارلماني هر چهار سال يك بار برگزار مي شود و فرد معرفي شده از جانب حزب يا ائتلاف پيروز نخست وزير خواهد شد. رئيس جمهور لبنان براي يك دوره 6 ساله توسط پارلمان برگزيده مي شود. اما اين مسأله با تمديد يك دوره 3 ساله رياست جمهوري الياس هراوي (1995) و اميل لحود (2004)، رعايت نگرديد.

تقسيم قضايي لبنان تابع قوانين ناپلئوني (نظام قضايي فرانسه) مي باشد، اما هر كدام از مذاهب مختلف دادگاه هاي خاص خود را در مورد قوانين مربوط به ازدواج، طلاق و … دارا مي باشند.

تحولات جاري

فضاي سياسي لبنان به دليل ساختار خاص اجتماعي، قومي و مذهبي آن همواره مستعد بحران و تنش است. تاريخ و جغرافياي لبنان شرايط خاصي را براي اين كشور زيبا و كوچك حكمفرما كرده است. با پايان يك دوره 15 ساله درگيري و خونريزي داخلي، با امضاي توافق طائف (1990)، لبنان وارد مرحله تازه اي گرديد و به خصوص در دوره نخست وزيري رفيق حريري، نخست وزير فقيد لبنان، بازسازي و احياي شرايط اقتصادي پس از جنگ سرلوحه برنامه هاي دولت قرار گرفت و

ص: 174

لبنان در اين دوره شاهد رشد و شكوفايي اقتصادي بود. طوفان سياسي بر لبنان در سپتامبر سال 2004، با تمديد دوره سه ساله رياست جمهوري اميل لحود توسط پارلمان لبنان آغاز گرديد. مخالفان تداوم رياست جمهوري وي، پارلمان را تحت نفوذ و هدايت سوريه مي پنداشتند و دمشق را در تصميم پارلمان دخيل مي دانستند.

با تصويب قطعنامه 1559 شوراي امنيت و مداخلات آشكار آمريكا و فرانسه و افزايش فشارهاي داخلي و خارجي به سوريه، تحولات به گونه اي ديگر در حال حركت بود. ترور رفيق حريري، نخست وزير، در 14 فوريه سال 2005، نقطه عطفي در درگيري ها و رويارويي هاي سياسي در لبنان بود. اگرچه دو گروه لبناني با دو ايده و نگرش سياسي متفاوت تا به حال از رويارويي هاي مستقيم نظامي و مسلحانه خودداري نموده اند اما شرايط در لبنان همچنان ملتهب و ناآرام است.

با آغاز اعتراضات خياباني هواداران گروهي كه به گروه 14 مارس معروف شده اند، ارتش سوريه پس از 29 سال حضور نظامي مجبور به ترك لبنان گرديد.

با انتخابات پارلماني در لبنان، گروه مخالفان حضور و نفوذ سياسي سوريه در ائتلاف گروه المستقبل به رياست سعد حريري (فرزند نخست وزير مقتول) و وليد جنبلاط (رهبر حزب سوسياليست ترقي خواه)، موفق شدند اكثريت (نه چندان محكم) را به دست آورند. گروه حريري- جنبلاط كه از حمايت بخشي از مسيحيان لبنان نيز برخوردار بود، نتوانست اكثريت را به دست آورد. در مقابل گروه مخالفان

ص: 175

ائتلاف حاكم، شامل جنبش حزب الله و امل و گروه ميشل عون (جريان ملي آزاد)، توانستند يك بلوك نسبتاً قوي و بزرگ را در پارلمان به دست آورند. جدال دو گروه در لبنان، فراتر از مجادلات روزمره طبيعي است و نشانگر رويارويي و تقابل دو ديدگاه، نگرش و طرز تفكر است.

شوراي امنيت با صدورقطعنامه اي پس از ترور حريري، كميسيون تحقيقي را مسؤول شناخت عوامل ترور وي نموده است. كميسيون مذكور در گزارش اوليه خود مقامات اطلاعاتي و امنيتي سوريه را مسبب ترور حريري دانست اما گزارش نهايي خود را منتشر نساخته است.

پس از ترور حريري اعتراضات مخالفان حضور نظامي سوريه تا چند هفته برگزار گرديد كه رسانه هاي غربي سعي نمودند با شبيه سازي انقلاب نارنجي در اوكراين اين تظاهرات را محلي براي نمايش مخالفت عموم مردم با حزب الله، سوريه و ايران قرار دهند كه البته در اين كار موفق نشدند.

گروه حاكم 14 مارس و حاميان خارجي اش (فرانسه، آمريكا و عربستان)، با اتهام ارتباط حزب الله با سوريه و ايران و به بهانه لزوم خلع سلاح گروه هاي شبه نظامي، به دنبال آن بودند كه حزب الله را به حاشيه ببرند. اشتباه گروه حاكم 14 مارس و حاميان اش نيز بر اين استوار بود كه به جايگاه نقش، توان تأثيرگذاري و سهم گروه حزب الله بي توجه بودند و از جريان ترور حريري به عنوان ابزاري براي به حاشيه بردن حزب الله سوء استفاده كردند.

حزب الله علاوه بر آن كه نمايندگي بخش عظيمي از شيعيان لبنان را

ص: 176

برعهده دارد، به دليل داشتن كارنامه درخشان در مقابله با اسرائيل كه منتهي به خروج ارتش اسرائيلي در مي 2000 شد؛ و اخيراً شكست دادن هيمنه و قدرت ارتش در جنگ 33 روزه، در بين افكار عمومي لبنان از مقبوليت بيشتري برخوردار است.

خلع سلاح جنبش مقاومت تا وقتي كه يك تكه از خاك لبنان همچنان در اشغال باشد و تهديدات اسرائيل وجود داشته باشد ميسر نخواهد بود. علاوه بر اين، دبيركل حزب الله، خلع سلاح جنبش را به تشكيل يك دولت و ارتش قوي، كارآمد و پاك منوط دانسته است.

حزب الله اينك داراي 14 كرسي در پارلمان لبنان است و دو وزير نيز در كابينه دارد.

احزاب سياسي

- گروه المستقبل به رهبري سعد حريري؛

- حزب سوسياليست ترقي خواه به رهبري وليد جنبلاط (نماينده دروزي ها)؛

- جنبش ميهني آزاد به رهبري ژنرال سابق ميشل عون (هوداران وي بيشتر در بين مسيحيان شمال و منطقه متن قرار دارند و از حمايت سليمان فرنجيه و شيل مور دو سياست مدار برجسته مسيحي برخوردار است)؛

- جنبش مقاومت اسلامي حزب الله در سال 1982 تشكيل گرديد و عمدتاً شامل شيعيان جنوب لبنان مي شود. دبير كل سابق جنبش سيدعباس موسوي در حمله تروريستي اسرائيل در 1992 به شهادت رسيد. از آن

ص: 177

زمان به بعد سيدحسن نصرالله دبيركل حزب الله شده است. مناطق نفوذ و حضور هواداران حزب الله بيشتر در مناطق جنوب و بقاع (مشرق لبنان) و عاليه (در استان جبل لبنان) مي باشد؛

- جنبش امل به دبيركلي نبيه بري كه سال هاست رياست مجلس لبنان را در اختيار دارد. جنبش امل نيز بخشي از بدنه شيعيان لبنان را نمايندگي مي كند. جنبش امل در ارتباط و نزديكي كاملي با حزب الله مي باشد.

جنگ 33 روزه

جنگ 33 روزه بين حزب الله و ارتش اسرائيل پس از آن آغاز گرديد كه نيروهاي حزب الله با حمله به يك پايگاه اسرائيلي در مرز لبنان و اسرائيل، سه سرباز اسرائيلي را كشته و دو سرباز ديگر را به گروگان گرفتند. پاسخ اسرائيل تهاجم وسيع و گسترده هوايي به لبنان بود. اسرائيل با تخريب گسترده مناطق غيرمسكوني و انهدام زيرساخت هاي لبنان سعي نمود كه معادله جنگ را به سود خود رقم بزند. اسرائيل در طول جنگ پل ها، فرودگاه بين المللي بيروت، كارخانه ها، جاده ها و بندر بيروت و مناطق مسكوني را در جنوب بيروت و نيز شهرها و روستاهاي جنوب و شرق را بمباران كرد. در اين جنگ نزديك به 1200 لبناني كشته، 4400 نفر مجروح و 000. 300 نفر بي خانمان شدند. با تصويب قطعنامه 1701، آتش بس اعلام گرديد و روز 14 اوت 2005، جنگ پايان پذيرفت.

مقاومت و استواري مبارزان حزب الله در جبهه هاي زميني و پرتاب بيش از 000. 40 موشك به مناطق شمالي اسرائيل، باعث شد كه حزب الله

ص: 178

به عنوان يك نيرو و جنبش عربي، شمال اسرائيل و به ويژه شهر مهم و اقتصادي حيفا را در ترس و ناامني فرو برد. نتيجه جنگ شكست هيمنه ارتشي بود كه تا پيش از اين عمليات ادعاي شكست ناپذيري داشت.

جدال هاي سياسي در لبنان كماكان در جريان است و تشكيل دادگاه ترور حريري و انتخاب رئيس جمهور تازه براي لبنان، صحنه سياسي را همچنان ملتهب نگه داشته است. به دليل التهاب سياسي موجود در لبنان و عدم اجماع نيروهاي سياسي بر سر موضوعات اختلافي، لبنان چند ماه بدون داشتن رئيس جمهور اداره مي گرديد.

موضع جمهوري اسلامي ايران

موضع رسمي جمهوري اسلامي همواره بر حفظ ثبات، تماميت ارضي و وحدت تمامي نيروهاي لبناني در قبال زياده طلبي هاي اسرائيل بوده است. وقوع انقلاب اسلامي، الهام بخش نيروها و جريانات اسلام گرا و مقاومي بود كه براي چند دهه در حاشيه جريانات پان عربيستي و چپ گرا و عمدتاً سكولار قرار داشتند. نخستين جرقه نيروهاي اسلام گرا و مبارز در سطح منطقه پس از پيروزي انقلاب، تشكيل جنبش مقاومت اسلامي حزب الله لبنان در سال 1982 بود. حزب الله امروز به نهاد مقاومت ملي مردم لبنان تبديل گرديده و كارنامه درخشان جنبش در مبارزه اشغالگري اسرائيل به سرمايه اي معنوي براي مبارزان حزب الله و بدنه شيعي لبنان تبديل شده است.

جمهوري اسلامي از بدو تشكيل حزب الله تاكنون حمايت هاي خود را

ص: 179

از جنبش مقاومت اعلام كرده است و علاوه بر حمايت مسلحانه نيروهاي مبارز حزب الله عليه اسرائيل، خواستار نقش آفريني بيشتر حزب الله در عرصه هاي اجتماعي و سياسي نيز گرديده است. جمهوري اسلامي تا به حال به دليل حمايت از جنبش مقاومت اسلامي از سوي آمريكا و صهيونيسم جهاني متهم به حمايت از تروريسم گرديده است.

پس از جنگ 33 روزه و موفقيت حزب الله و ناكام گذاشتن اسرائيل در دستيابي به اهداف اش و شكستن هيمنه و هيبت ارتشي كه تا پيش از اين داعيه شكست ناپذيري داشت، حزب الله به چهره اي مطلوب بين افكار عمومي لبنان و منطقه تبديل شده است. امروز حزب الله به عنوان يك نيروي اجتماعي- سياسي تأثيرگذار و نقش آفرين توانسته است منافع كلي جهان اسلام را ارتقاء بخشد.

روابط ايران با جنبش امل نيز طي چند دهه اخير روابط نزديك و خوبي بوده است.

خلاصه درس

جمهوري لبنان (الجمهوريه اللبنانيه) كشوري كوچك، زيبا و كوهستاني در خاورميانه و در سمت شرقي درياي مديترانه است. 60 درصد از جمعيت لبنان مسلمان و 40 درصد مسيحي هستند.

تاريخ لبنان به 5000 سال قبل از ميلاد بازمي گردد. لبنان براي 400 سال در قلمرو عثماني بود.

در اول سپتامبر 1926، فرانسه، جمهوري لبنان را تشكيل داد.

ص: 180

ژنرال چارلز دوژاله فرانسوي تحت فشارهاي داخلي و خارجي، در نوامبر 1943، پس از برگزاري انتخابات، رسماً استقلال لبنان اعلام گرديد.

لبنان دو بار طي سال هاي 1978 و 1982 مورد تجاوز و اشغال اسرائيل قرار گرفت.

عقب نشيني نيروهاي اسرائيلي محصول مقاومت جنبش مقاومت اسلامي حزب الله لبنان بود كه به عنوان نيروي نظامي، سياسي و اجتماعي مهم و تأثيرگذار در سال 1982 تأسيس گرديده بود.

لبنان را مي توان يك تقاطع و چهارراه بين دو فرهنگ غرب و شرق دانست. آميزه اي از فرهنگ مسلمانان، مسيحي ها، اعراب و ارمني ها.

سيستم سياسي در لبنان پارلماني است. نظام پارلماني در لبنان متأثر از وضعيت فرقه اي، اجتماعي و مذهبي خاص اين كشور مي باشد.

احزاب سياسي لبنان عبارتند از: گروه المستقبل؛ حزب سوسياليست ترقي خواه؛ جنبش ميهني آزاد؛ جنبش مقاومت اسلامي، حزب الله و جنبش امل.

جنگ 33 روزه بين حزب الله و ارتش اسرائيل با حمله نيروهاي حزب الله به يك پايگاه اسرائيلي در مرز لبنان و اسرائيل آغاز گرديد. با تصويب قطعنامه 1701، آتش بس اعلام گرديد و روز 14 اوت 2005، جنگ پايان پذيرفت.

موضع رسمي جمهوري اسلامي همواره بر حفظ ثبات، تماميت ارضي و وحدت تمامي نيروهاي لبناني بوده است. جمهوري اسلامي به دليل

ص: 181

حمايت از جنبش مقاومت اسلامي از سوي آمريكا و صهيونيسم جهاني متهم به حمايت از تروريسم گرديده است.

خودآزمايي

1. روند شكل گيري استقلال سرزمين لبنان را توضيح دهيد.

2. بحران ها و تنش هايي كه لبنان با آن روبرو بوده است را شرح دهيد.

3. علت وقوع جنگ 33 روزه لبنان چه بود و سرانجام چه شد؟

ص: 182

درس دهم سوريه

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- وجه تسميه شام و سوريه را بدانيم.

- با ساختار جمعيتي و مذهبي كشور سوريه آشنا شويم.

- با سير تاريخي كشور سوريه آشنا شويم.

- با فضاي سياسي سوريه در سال هاي اخير آشنا شويم.

مقدمه

در اين درس موقعيت جغرافيايي و وضعيت طبيعي كشور سوريه مطرح شده است، همين طور چگونگي نام گذاري اين كشور، ميزان جمعيت و نوع مذهب مردم اين كشور و زمينه تاريخي آن در قبل و بعد از اسلام آورده شده است.

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

سوريه با كيلومتر مربع وسعت، هشتاد و هفتمين كشور جهان است كه در جنوب غربي قاره آسيا، كنار درياي مديترانه و در همسايگي كشورهاي تركيه در شمال، عراق در شرق و جنوب شرقي، اردن در جنوب، فلسطين در جنوب غربي و لبنان در غرب واقع شده است. آب و

ص: 183

هواي آن در كناره ها و نواحي جنوب غربي معتدل و مرطوب (مديترانه اي)، و در ساير نقاط گرم و خشك است. بلندترين نقطه آن از دريا، جبل شيخ با متر ارتفاع است. از رودهاي مهم آن مي توان به فرات، خابور، عاصي، عفرين، قوين و دجله اشاره داشت كه رود فرات، با/ كيلومتر طولاني ترين آن ها و حدود نيمي از آن در تركيه و عراق جاري است. بندرهاي مهم سوريه عبارت اند از لاذقيه، طرطوس و بانياس كه در كنار درياي مديترانه واقع شده اند.

ص: 184

سوريه در قلب خاورميانه واقع شده و هم مرز با تركيه، عراق، اردن، فلسطين اشغالي و لبنان است. اكثر جمعيت، در سواحل درياي مديترانه كه حاصل خيزترين مناطق سوريه هستند، و نيز در نواحي شمال شرقي كه توسط رودهاي فرات و «اورونته» آبياري مي شوند، سكونت دارند. مناطق جنوبي كشور، كوهستاني و مناطق شرقي، صحرايي است. نواحي ساحلي داراي آب و هواي مديترانه اي با تابستان هاي گرم وخشك، و زمستان هاي معتدل و مرطوب مي باشد. ميانگين حرارت به 43 درجه سانتي گراد، و ميانگين بارش، به 40 سانتي متر در سال بالغ مي شود.

كشور سوريه داراي استان است. شهر دمشق نيز خود يك استان به شمار مي آيد. دمشق بزرگ ترين شهر و پايتخت سوريه است. حلب دومين شهر پرجمعيت سوريه است. ديگر شهرهاي مهم و پرجمعيت سوريه عبارت اند از: لاذقيه، حمص، حماه، دير الزور و معره النعمان. در نقشه هاي دولت سوريه استان ختاي نيز كه اكنون جزو خاك تركيه است از خاك سوريه به شمار مي آيد. بلندي هاي جولان كه جزو خاك سوريه مي باشد امروزه در تصرف كشور اسرائيل است.

ص: 185

وجه تسميه شام و سوريه

سوريه كنوني در گذشته بخش عمده اي از شام بوده است. سرزمين شام، كشورهاي كنوني سوريه، لبنان، فلسطين و اردن را در بر مي گرفته است و در حقيقت (الشام والشام) نامي بوده كه جغرافيدانان عرب بر منطقه اي كه از طرفي به درياي روم و بيابان ممتد- از ايله تا فرات- و از طرفي ديگر- از فرات تا مرز روم- محدود مي شود، نهاده اند؛ فضائل فراواني در مورد شام ذكر كرده اند و بعضي از مورخان نيز احاديثي از پيامبر اسلام در مورد فضائل آن ارائه كرده اند كه به نظر مي رسد اين احاديث را وابستگان و محدثان اموي ساخته اند تا به نحوي سرزمين شام را در مقابل شهر پيامبر اسلام يعني مدينه النبي، مطرح نمايند؛ زيرا اين سرزمين، مقر حكومتي بني اميه بوده است.

نام كنوني سوريه را فرانسويان پس از فروپاشي عثماني و مستعمره نمودن اين كشور از روي تاريخ كهن اين بخش از جهان و آشوريان باستاني بر اين سرزمين نهادند.

ص: 186

ساختار جمعيتي و مذهبي

سوريه كشوري است با ميليون نفر جمعيت (سرشماري سال سازمان ملل متحد) و متشكل از گروه هاي نژادي و قوميت هاي گوناگون. در اين كشور عرب هاحدود 0 درصد از جمعيت كشور را تشكيل مي دهند (اين تعداد شامل هزار پناهنده فلسطيني نيز هست). كردها كه 0 درصد باقيمانده جمعيت را تشكيل مي دهند، از تبار آريايي هستند

ص: 187

و بيشتر در نواحي شمال شرقي و شمالي كشور زندگي مي كنند. همچنين در اين كشور اقليت هاي زباني كوچك آرامي (آشوري) و ارمني نيز زندگي مي كنند.

در آمد سرانه اين كشور دلار آمريكا (حسب گزارش سال بانك جهاني) و اميد به زندگي در اين كشور سال براي مردان و سال براي زنان است.

وضعيت كردها در سوريه نسبت به ديگر كشورها ناگوارتر گزارش شده است. اين اتهام در مورد حكومت بعثي سوريه، كشوري كه محل سكونت اقوام و گروه هاي زباني متفاوت است، مطرح است كه تنها يك هويت مي شناخت و آن هويت عربي بود. موجوديت جامعه دو ميليوني كردها (و به قول منابع محلي الي ميليوني)، كه 0 درصد ساكنين سوريه را تشكيل مي دهند، همواره از جانب حكومت حافظ اسد انكار مي شد. اين گروه همانند تركيه و عراق در سوريه هم بزرگ ترين گروه اقليت نژادي به شمار مي روند. با ظهور بشاراسد برخي اقدامات اصلاحي در اين مسير صورت گرفته است.

عليرغم اين كه نواحي كردنشين آن فقيرترين قسمت هاي اين كشور است، در سال حكومت سوريه حق شهروندي صدها هزار تن از كردها را سلب نمود و حتي آنان را از آمار كشور نيز حذف كرد، كه البته اين تعداد، اكنون پس از گذشت بيش از سال افزايش يافته است. اين تعداد از كارت شناسايي ملي (ID) محرومند كه براي ضروري ترين، ابتدايي ترين و حياتي ترين نيازهاي خود همچون تحصيل، معالجه و

ص: 188

غيره … ضروري است. اصلاح اين امور در دوره بشاراسد مورد توجه قرار گرفت، چنان كه در ژانويه، برخي منابع اعلام داشتند كه سوريه قصد بازگرداني حق شهروندي به افراد نامبرده رادارد.

بعد از اين كه حافظ اسد، رهبر حزب بعث، در سال، به سمت رئيس جمهوري سوريه رسيد، سركوب و خفقان كردها و ديگر اقليت هاي اين كشور، به طور قابل ملاحظه اي تشديد يافت. بعثي هاي سوريه عملياتي مشابه و هم زمان با صدام حسين رهبر حزب بعث عراق و رئيس جمهور وقت اين كشور كه در كردستان عراق انجام مي داد و حملات يا عمليات تعريب (عربي كردن منطقه) ناميده مي شد را شروع كردند.

در مارس به دنبال يك مسابقه محلي فوتبال در شهر كردنشين قامشلي، نيروهاي نظامي سوريه به سركوب و كشتار مردم اين شهر پرداختند كه منجر به چندين روز درگيري ميان مردم و نيروهاي مسلح حكومتي شد و بيش از كشته و صدها مجروح به جاي گذاشت و شمار بيشتري نيز بازداست و روانه زندان ها شدند.

با وفات حافظ اسد در سال ميلادي فضاي سياسي سوريه به سوي تجربه اصلاحات در داخل از سوي بشاراسد پيش رفت و از آن جمله صدها زنداني آزاد شدند. اصول متصلب عقيدتي و حزبي نيز تعديلاتي به خود پذيرفتند. اما فشارهاي بين المللي كاستي نگرفت و اين عمدتاً به خاطر حاكميت شديد دولت بر همه عرصه ها و از جمله عرصه هاي سياسي و اقتصادي بود. با اين حال سوريه توانست در سال

ص: 189

، هنگام حمله آمريكا به عراق، به بهبود روابط خود با آمريكا بپردازد. اما در سال، پس از قتل رفيق حريري، روابط سوريه و آمريكا و به تبع آن روابط سوريه و غرب مجدداً دچار بحران شد. سوريه هم در زمان حافظ اسد هم در زمان بشار، اصلي ترين كشور عرب بود كه در برابر اسرائيل صف آرايي كرده بود و همين، رمز جايگاه ويژه سوريه در ميان ديگر كشورهاي عرب است. به همين دليل سوريه با ايران با ثبات ترين روابط را در ميان ديگر كشورهاي جهان دارد.

ص: 190

مسلمانان اين كشور 6 درصد جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند و مسيحيان كه/ 3 درصد از جمعيت آن را به خود اختصاص مي دهند، اقليت نسبتاً چشمگيري در اين كشور مي باشند. حدود پنج هزار يهودي نيز در دمشق و اطراف آن زندگي مي كنند.

ص: 191

سوريه پس از آغاز جنگ ايران و عراق روابط خود را با عراق به پايين ترين سطح ممكن رساند و از ايران حمايت كرد.

ص:192

ص: 193

پيش زمينه تاريخي سوريه

سوريه كنوني كه در گذشته همراه با كشورهاي اردن، لبنان و فلسطين، بخشي از سرزمين شام محسوب مي شد، سابقه اي بس دراز در تاريخ دار. از آن جا كه اين سرزمين، از فرهنگ و تمدن درخشاني برخوردار بوده، آثار و نشانه هايي از اين تمدن بر جاي مانده است. قبل از تسلط مسلمانان بر اين كشور، اقوام مختلفي از جمله اقوام سامي، آموري، آرامي، مصري، آشوري، بابلي، يوناني، رومي و ايراني كه هر از چند

ص: 194

گاهي اين كشور را سكونت گاه خويش نموده و يا آن را در معرض تاخت و تاز قرار داده اند، نشانه هايي از تمدن خاص خويش را براي اعصار بعدي به يادگار گذاشته اند.

با تصرف شام در سال سيزده يا شانزده هجري به وسيله سپاه اسلام، فرهنگ اين دين جديد بر تمدن هاي چندين سده اقوام مذكور غلبه يافت. در قرن هاي پنجم و ششم هجري كه مقارن با جنگ هاي صليبي بود، حكام بسيار مقتدر و دينداري در اين كشور بر اريكه سلطنت نشسته و پرچم جهاد عليه صليبي ها و روميان را برافراشتند. كساني چون نورالدين محمود زنگي شهيد، سلطان صلاح الدين ايوبي، ملك عادل ايوبي، ملك ظاهر بيبرس البندقداري، سيف الدوله حمداني و … كه نه تنها امور جنگي و نظامي را در راس اقدامات خود قرار دادند بلكه علاوه بر ايجاد پايگاه هاي نظامي، به ساخت قلعه ها، حفر خندق ها و …

پرداختند كه امروزه وجود صدها اثر تاريخي از آن دوران بيانگر اين مدعاست. در قرون بعدي هم مماليك و سرانجام تركان عثماني پس از استيلا بر اين سرزمين، سياست پيشگامان خود را تداوم بخشيده و ضمن حفاظت و بازسازي آن آثار اسلامي، به احداث بناهاي ديگري نيز پرداختند.

پيش از اسلام

شام و سوريه كنوني يكي از قديمي ترين مناطق مسكوني آسيا محسوب مي شود. در هزاره سوم قبل از ميلاد قوم سامي آموري در اين

ص: 195

سرزمين ساكن و حكومتي در آن تشكيل دادند كه تا سال قبل از ميلاد دوام آورد.

در اواخر قرن يازدهم قبل از ميلاد، قوم ديگري به نام آرامي در اين كشور مستقر شدند. در سال ميلادي، پس از تجزيه دولت روم به روم شرقي و غربي، اين كشور جزو قلمرو و شاهنشاهي روم شرقي (بيزانس) قرار گرفت. به تدريج استيلاي بيزانس بر سوريه ضعيف شد تا اين كه در قرن اول هجري (هفتم ميلادي)، در زمان خلافت ابوبكر، خالد بن وليد، مأمور تصرف آن گرديد.

ص: 196

پس از اسلام

با ظهور اولين دولت اسلامي كه در زمان پيامبر اسلام (ص) شكل گرفت، دوبار مرزهاي امپراتوري روم در سرزمين شام موضع درگيري هاي نظامي قرار گرفت. پيامبر (ص) در واپسين روزهاي زندگي خود (سال يازدهم هجري)، سپاهي به فرماندهي اسامه بن زيد و تمامي بزرگان صحابه براي گسترش اسلام و پاسخ به مخالفت هاي كفار به سرزمين شام تدارك ديده و اعزام ساخت؛ اما درست در همان روزها رحلت نمود. بعدها خليفه ابوبكر، اعزام آن سپاه را دنبال كرد.

ص: 197

پس از بعثت پيامبر اسلام، دو جنگ به نام هاي سريه موته و غزوه تبوك بر ضد روميان در منطقه شامات درگرفت. پس از رحلت پيامبر اكرم (ص)، شام در سال چهاردهم هجرت در عصر خلافت ابوبكر فتح شد و باقي مناطق نيز به مرور زمان در عصر خلافت عمر تصرف شد. پس

ص: 198

از فتح شام، حكومت آن جا به معاويه بن ابي سفيان واگذار شد. وي از آن تاريخ تا سال 35 قمري از سوي خلفاي سه گانه حاكم بود تا اين كه در سال 35 با خلافت امام علي، از حكمراني شام عزل شد، اما او زير بار نرفت و اين نزاع به جنگ صفين منتهي شد. پس از شهادت امام علي (ع)، معاويه با نيرنگ به حكومت رسيد و شام را مركز حكومت امويان قرار داد و تا سال 127 قمري پايتخت باقي ماند. از آن پس عباسيان، حمدانيان، فاطميان مصر، سلاجقه و عثمانيان بر آن ديار حكومت كردند تا اين كه در قرون اخير پس از سلطه غربيان، اين سرزمين از هم متلاشي و به چند كشور عربي تقسيم شد.

دوران معاصر

سوريه در سال ميلادي، با فتح مصر توسط ناپلئون بناپارت به اشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبي مصر، سوريه نيز دوباره به عثماني واگذار گرديد. آزار مسيحيان و سركوب شورش هاي آنان در اين شهر، راه مداخله بيش از پيش دولت هاي اروپايي را به اين كشور باز كرد. سرانجام در سال ميلادي، فرانسه به عنوان كمك به سلطان عثماني در اداره سوريه، نيروهاي نظامي خود را در بيروت (كه آن زمان جزو سوريه بود)، پياده كرد. با ورود دولت عثماني به جنگ جهاني اول در سال م، ملي گرايان عرب، زمينه را براي اجراي اهداف استقلال طلبانه خود مساعد ديده و شروع به فعاليت كردند. در همين زمان ها نيز تلاش هايي براي ايجاد يك دولت يهودي در اسرائيل كنوني

ص: 199

آغاز شده بود. در پايان جنگ جهاني اول و شكست عثماني، امير فيصل بن حسين (كه بعدها پادشاه عراق شد)، از سوي كنگره مردم سوريه به پادشاهي اين كشور انتخاب گرديد. در سال ميلادي با حكومت وي، موقعيت و مركزيت سياسي دمشق تثبيت گرديد. در سال، نيروهاي فرانسه و متفقين، اين كشور را به تصرف خود درآوردند و سوريه و لبنان با رأي جامعه ملل، تحت قيموميت فرانسه قرار گرفتند. در سال، لبنان از سوريه تجزيه و كشوري جداگانه شد.

پس از مذاكرات طولاني در سالهاي و، توافق هايي براي تأسيس سوريه خودمختار به عمل آمد. با سقوط فرانسه به دست آلمان در جنگ جهاني دوم، سوريه تحت قيموميت دولت فرانسه آزاد يا ويشي در آمد. در سال م، نيروهاي انگليس و فرانسه آزاد، سوريه را اشغال كردند. در همين سال سوريه استقلال خود را اعلام كرد و ژنرال كاترو، فرمانده نيروهاي فرانسه آزاد، استقلال و سپس تأسيس جمهوري سوريه را در شانزدهم سپتامبر م اعلام كرد و شيخ تاج الدين حسني، رئيس جمهور شد. با اين وجود استقلال سوريه تا سال 1944، عملًا محقق نشد.

در سال، پس از جنگ با اسرائيل، قسمتي از خاك سوريه- از جمله ارتفاعات جولان (گولان) و بخشي از قنيطره- به تصرف اسرائيل درآمد. سرانجام در سال، ارتشبد حافظ اسد با كودتايي قدرت را به دست گرفت و به رياست جمهوري انتخاب شد.

در سال م، سوريه دوباره در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد و خسارات زيادي بر اسرائيل وارد آورد. در حال حاضر (2007)،

ص: 200

رياست جمهوري بر عهده بشاراسد، فرزند حافظ اسد است. فرزند ديگر وي ملقب به اباباسل، كه همه مقدمات براي جانشيني او به قدرت آماده بود در يك سانحه كشته شد.

ص: 201

خلاصه درس

سوريه در جنوب غربي قاره آسيا، واقع شده است.

سوريه كنوني در گذشته بخش عمده اي از شام بوده است. نام كنوني سوريه را فرانسويان پس از فروپاشي عثماني و مستعمره نمودن، بر اين سرزمين نهادند.

سوريه كشوري است متشكل از گروه هاي نژادي و قوميت هاي گوناگون. عرب هاحدود 0 درصد و كردها 0 درصد باقيمانده جمعيت كشور را تشكيل مي دهند، حدود پنج هزار يهودي نيز در دمشق و اطراف آن زندگي مي كنند.

مسلمانان سوريه 6 درصد و مسيحيان/ 3 درصد از جمعيت آن را به خود اختصاص مي دهند.

سوريه در سال ميلادي، به اشغال فرانسه در آمد. با استقلال نسبي مصر، سوريه نيز دوباره به عثماني واگذار گرديد. در پايان جنگ جهاني اول و شكست عثماني، امير فيصل بن حسين (كه بعدها پادشاه عراق شد)، از سوي كنگره مردم سوريه به پادشاهي اين كشور انتخاب گرديد.

در سال، پس از جنگ با اسرائيل، قسمتي از خاك سوريه به

ص: 202

تصرف اسرائيل درآمد.

در سال م، سوريه دوباره در جنگ اعراب و اسرائيل شركت كرد و خسارات زيادي بر اسرائيل وارد آورد. در حال حاضر (2007)، رياست جمهوري بر عهده بشاراسد، فرزند حافظ اسد است.

خودآزمايي

1. سير تاريخي كشور سوريه را در دوران معاصر توضيح دهيد.

2. فضاي سياسي سوريه در سال هاي اخير را بيان نماييد.

ص: 203

درس يازدهم مصر

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با ساختار جمعيتي- مذهبي مصر آشنا شويم.

- پيش زمينه تاريخي مصر را بشناسيم.

- با نظام سياسي مصر آشنايي پيدا كنيم.

- احزاب سياسي موجود در مصر را بشناسيم.

- سياست خارجي مصر را بدانيم.

- به چگونگي روابط خارجي مصر با ايران واقف شويم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي، ساختار جمعيتي و مذهبي، پيش زمينه تاريخي مصر، نظام سياسي، احزاب سياست خارجي و ربواط مصر با ايران توضيح توضيح داده مي شود.

ص: 204

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

جمهوري عربي مصر در حوزه جغرافيايي شمال آفريقا و در منطقه خاورميانه قرار گرفته است. وسعت كشور مصر بيش از يك ميليون كيلومتر مربع (km 2،،) مي باشد و از غرب به ليبي، از جنوب به سودان و از قسمت شرق به نوار غزه محدود مي شود و ساحل شمالي مصر به درياي مديترانه و ساحل شرقي آن به درياي سرخ مي رسد. اكثر جمعيت ميليوني مصر در سواحل رود نيل زندگي مي كنند (در محدوده هزار متر مربع) و منطقه بزرگ بياباني مصر عموماً غيرمسكوني است. نيمي از شهروندان مصري در مناطق غربي زندگي مي كنند و اكثريت آن ها در شهرهاي پر جمعيت و متراكم قاهره، اسكندريه و ديگر شهرهاي بزرگ در دلتاي نيل سكني گزيده اند.

شهرت جهاني مصر به قدمت باستاني اين كشور و وجود اهرم ثلاثه و فراعنه باز مي گردد. واژه مصر ريشه اي سامي دارد و به معناي «دو تنگه» است (كه نشان از جدايي دو سرزمين عليا و سفلايي مصر مي باشد). واژه مصر معاني تمدن، كلان شهر و مناطق مرزي را نيز شامل مي شود. نام انگليسي مصر(Egypt) از ريشه لغت يوناني Aegyptus گرفته شده است كه واژه ژيتيوس از كيپتيوس از لغت Copt به معني قبلي اخذ شده است.

مصر با وسعت بيش از يك ميليون كيلومتر متر مربع سي و هشتيمن كشور بزرگ دنيا است. با توجه به شرايط اقليمي مصر، مراكز جمعيتي اين كشور در كنار دره نيل و دلتاي نيل واقع شده است و درصد از

ص: 205

جمعيت مصر تنها در/ درصد از اين سرزمين ساكن هستند. اهميت نقش مصر در طول تاريخ به دليل موقعيت ژئوپليتيكي و استراتژيكي اين منطقه بوده است. كانال سوئز كه درياي مديترانه را به درياي سرخ و اقيانوس هند متصل مي سازد، در واقع كانال ارتباطي بين شرق و غرب دنيا تلقي مي گردد و آسيا، آفريقا و اروپا را به هم وصل مي كند.

به غير از حاشيه دره رود نيل، سرزمين مصر بيابان و ماسه زار مي باشد و طوفان هاي شني مشخصه صحراي مصر است. قسمت هاي بياباني مصر شامل بيابان صحرا(Sahara) و بيابان ليبي مي باشد. از بيابان هاي مصر در مصر باستان به عنوان سرزمين قرمز ياد مي شد كه پادشاهي مصر را از جانب تهديدات جبهه غربي محافظت مي نمود. شهرهاي اصلي و مهم مصر شامل اسكندريه، آسوان، آسوت، قاهره، المحله، الكبري، حقد، لور، پورت سعيد، شرم الشيخ، سوئز و المينا مي باشد.

مصر عموماً منطقه كم باراني است و در مناطق جنوب قاهره متوسط بارندگي سالانه حدود تا ميلي متر مي باشد. بالاترين ميزان بارندگي سالانه متعلق به قسمت هاي كوچكي از نوار ساحل شمالي است كه به ميلي متر در سال مي رسد. به جز مناطق ساحلي درياي سرخ، ساحل مديترانه و ساحل رود نيل از آب و هواي نسبتاً معتدلي برخوردار است و بادهاي منطقه شمالي از مديترانه به اعتدال هوا كمك مي كند. افزايش سطح آب دريا باعث مشكلاتي در ساحل مديترانه گرديده است و مي تواند در آينده تبعات و مشكلات اجتماعي و اقتصادي براي مصر به دنبال داشته باشد.

ص: 206

ساختار جمعيتي و مذهبي

مصر يكي از پرجمعيت ترين كشورهاي خاورميانه و دومين كشور پرجمعيت قاره آفريقاست. جمعيت مصر در حدود ميليون نفر تخمين زده مي شود. بيشتر جمعيت مصر در كرانه هاي رود نيل و تقريباً در قاهره و اسكندريه ساكن هستند.

بين تا درصد از جمعيت مصر را مسلمانان تشكيل مي دهند و بقيه مردم مصر غالباً مسيحي و ارتدوكس قبطي مي باشند. مصر از لحاظ دموگرافيكي به منطقه بزرگ شهري و روستايي تقسيم مي گردد.

مصري ها بزرگ ترين گروه قومي در مصر مي باشند (درصد، در حدود/ ميليون نفر) و اقليت هاي قومي شامل اعراب بدونين (كه در بيابان هاي شرقي مصر و صحراي سينا زندگي مي كنند) و بربرها مي باشند.

مصر ميزبان تعدادي آواره نيز مي باشد كه جمعيت آوارگان بين هزار تا ميليون نفر تخمين زده مي شود. در بين آن ها حدود هزار آواره فلسطيني و هزار آواره عراقي حضور دارند. مذهب نقش محوري و مهمي در زندگي مصري ها دارد. قاهره معروف به داشتن مساجد، مناره ها و كليساهاست، تا درصد مردم مصر مسلمان هستند و اكثر آن ها سني مذهب و تعدادي از مسلمانان مصر تحت تعاليم صوفي ها قرار دارند و در مصر اقليتي شيعه نيز زندگي مي كنند.

ص: 207

مسيحي ها تا درصد جمعيت مصر را شامل مي شوند كه بيش از درصد آن ها پيروان كليساي ارتدوكس قبطي اسكندريه مي باشند. اقليت هاي ديگر مسيحي شامل كليساي كاتوليك قبطي، كليساي انجيلي قبطي، كليساي ارتدوكس يوناني، كليساي كاتوليك رومي، كليساي كاتوليك ارمني و … مي باشند.

بر طبق قانون اساسي مصر هيچ كدام از قوانين كشور نبايد مغاير قوانين شريعت اسلام باشد. فرقه حنفي، خط غالب فكري اسلام سني در مصر مي باشد و وزارت اوقاف بر تمامي مساجد و روحانيون نظارت دارد. امامان جماعت و جمعه در دانشگاه الازهر آموزش مي بيند و اين دانشگاه به عنوان مركز فكري مسلمانان در مصر محسوب مي شود و مفتي هاي الازهر داراي حق صدور فتاواي مذهبي در مورد موضوعات مختلف مي باشند.

دانشگاه الازهر مصر يكي از قديمي ترين مراكز علمي جهان اسلام محسوب مي شود و تأثيرات فكري و علمي فراواني در دنياي اسلام بر جاي گذارده است. از ديگر مؤسسات مذهبي مطرح مصر مي توان كليساي ارتدوكس قبطي اسكندريه را نام برد كه ميليون مسيحي را در جهان، تحت تعاليم خود دارد.

آزادي هاي مذهبي در مصر تحت تأثير فعاليت هاي اسلام گرا و سياست هاي دولت مصر در نوسان بوده است. مسيحيان قبطي پس از كودتاي جمال عبدالناصر، بيش از گذشته به حاشيه رفتند.

ص: 208

مسيحي هاي قبطي داراي محدوديت هايي براي استخدام در مراكز عمومي و امنيتي هستند و تحت تبعيض هاي اجتماعي قرار مي گيرند و با وجود جمعيت تا درصدي نتوانسته اند، حقوق مدني و سياسي بالايي به دست آورند.

وزير از وزير در كابينه مصر قبطي هستند و از فرمانداري، تنها يك فرمانداري در اختيار قبطي هاست. مصر يكي از قديمي ترين جوامع يهودي را دارا مي باشد. غالب يهوديان مصر در اواخر قرن نوزده و اوايل قرن بيستم از عثماني و اروپا به مصر وارد شدند، اما پس از بحران سال كانال سوئز و جنگ مصر و اسرائيل، تعداد زيادي از يهوديان توسط جمال عبدالناصر از مصر اخراج شدند.

پيش زمينه تاريخي مصر

فرهنگ مردمان مصر قدمتي هزار ساله دارد. مصر باستان جزو اولين تمدن هاي بشري بوده است و غناي فرهنگي مصر همواره الهام بخش جوامع پيراموني اين كشور در دنياي اسلام، شمال آفريقا و خاورميانه بوده است. پس از عصر فراعنه، مصر تحت تأثير فرهنگ هلنيسم مسيحيت و اسلام قرار گرفته است و قاهره به عنوان بزرگ ترين شهر قاره آفريقا به يكي از مراكز آموزشي و فرهنگي تبديل شده است. مصر بيشترين تعداد برندگان جايزه نوبل در قاره آفريقا و جهان عرب را دارا مي باشد. طي يك دهه اخير پطروس غالي، دبير كل اسبق سازمان ملل و محمد البرادعي رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي برندگان جايزه صلح

ص: 209

نوبل بودند. كشور مصر در عرصه هاي هنري (آرشيتكت، موسيقي و برگزاري جشنواره ها و كارناوال هاي مذهبي) نيز در جهان عرب و شمال آفريقا شهره مي باشد. قاهره به پايتخت فرهنگي جهان عرب نيز مشهور است.

مصر زادگاه و مهد نخستين تمدن هاي بشري بوده است و آثار سكونت بشر در كنار رودنيل يافت شده است. پس از تغييرات آب و هوايي در حدود سال قبل از ميلاد و تشكيل بيابان هاي مركزي و غربي (صحرا)، جمعيت مصر به حاشيه رود نيل عزيمت نمودند. مهاجرت به سوي رود نيل باعث گسترش و رونق كشاورزي، اقتصاد و مظاهر تمدن گرديد. تاريخ موجود اولين فرمانروايان مصر به سال قبل از ميلاد برمي گردد كه اهرام ثلاثه و مجسمه ابوالهول ميراث تاريخي و باستاني آن دوران است. با شكست آخرين فرعون (نكتانبو دوم) در سال قبل از ميلاد، توسط امپراتور ايران، دوره فراعنه در مصر پايان پذيرفت. پس از اين شكست، مصر توسط يوناني ها و رومي ها بار ديگر سقوط كرد و به مدت سال تحت حاكميت امپراتوري هاي خارجي قرار گرفت، قبل از اين كه مصر به جزيي از قلمرو بيزانس درآيد. مسيحيت توسط سنت مارك در قرن اول ميلادي به مصر آورده شد. در سال ميلادي، كليساي قبطي مصر تأسيس گرديد.

امپراتوري بيزانس (روم شرقي) توانست با شكست لشكر ايران مجدداً كنترل مصر را در قرن هفتم ميلادي در اختيار گيرد. اما در سال ميلادي (قرن اول هجري)، مصر به تصرف اعراب مسلمان درآمد و قوانين

ص: 210

اسلامي توسط خليفه مسلمانان بر تمامي خاك مصر به مدت قرن اعمال گرديد. (اين دوره شامل خلافت فاطميون مصر نيز مي شود).

با پايان حكومت ايوبيان، مملوكيان (جانشين ايوبي ها) در قرن هفتم هجري (ميلادي) كنترل مصر را در دست گرفته و فرمانروايي آن ها بر مصر تا سال ميلادي كه ترك هاي عثماني بر مصر مسلط شدند ادامه يافت.

حمله فرانسه به مصر تحت رهبري ناپلئون در، تأثيرات عظيم اجتماعي و فرهنگي بر جاي گذاشت و مصري ها مبارزات خود عليه فرانسوي ها را آغاز نمودند. در اين دوره مصر شاهد جنگ هاي داخلي بين ترك هاي عثماني، مملوكيان و آلبانيايي ها با نيروهاي فرانسوي بود كه در نهايت محمدعلي پاشا كنترل مصر را در اختيار گرفت. او در سال ميلادي، فرمانرواي مصر شد و تحت رهبري او اصلاحات در عرصه هاي كشاورزي و صنعتي آغاز گرديد.

پس از تكميل حفر كانال سوئز در توسط خديو اسماعيل، مصر به محور مهم حمل و نقل دريايي جهان تبديل گرديد. به دليل بدهي مالي سنگين مصر به قدرت هاي اروپايي، در سال، بريتانيا كنترل دولت مصر را به بهانه حمايت از منابع مالي بريتانيا به خصوص در كانال سوئز به دست گرفت و نيروهاي نظامي خود را به اسكندريه و منطقه حاشيه كانال اعزام كرد. پس از شكست ارتش مصر نيروهاي انگليسي به قاهره رسيدند و دولت ملي را بركنار نمودند؛ اما عملًا تا سال، مصر يكي از استان هاي امپراتوري عثماني محسوب مي گرديد.

ص: 211

تحركات اعتراضي مردم مصر عليه انگليسي ها در طي سال هاي پس از جنگ اول جهاني ادامه داشت و در نهايت در فوريه، استقلال كشور مصر از سوي انگلستان اعلام گرديد و قانون اساسي مصر در سال، بر مبناي سيستم پارلماني تصويب شد. در سال با انعقاد پيمان مصر- انگلستان بار ديگر زمينه ادامه مداخلات سياسي و استمرار حضور نيروهاي نظامي انگليس فراهم آمد. تسلط انگلستان بر امور كشور باعث ايجاد اعتراضاتي شد كه منجر به كودتاي افسران آزاد عليه ملك فاروق، پادشاه مصر شد. در ژوئن جمهوري عربي مصر اعلام و جمال عبدالناصر (رهبر جنبش افسران آزاد) به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده شد و به طور رسمي در ژوئن استقلال كامل مصر از بريتانيا اعلام گرديد.

اقدام ناصر در ملي كردن كانال سوئز در سال بحران كانال سوئز و جنگ بين مصر و دول غربي و اسرائيل را به دنبال داشت. سال پس از جنگ و اشغال صحراي سينا توسط اسرائيل، ناصر در گذشت و جانشين وي انور سادات بر خلاف ناصر رويكرد مثبت تري نسبت به ايالات متحده و غرب داشت تا به شوروي كه از متحدين مصر در آن زمان به حساب مي آمد.

در جنگ، علي رغم موفقيت اوليه ارتش مصر، در نهايت جنگ با حمايت كامل غرب از اسرائيل، با شكست مصر و سوريه پايان يافت. سادات در ديداري تاريخي در سال از بيت القدس، زمينه ساز انعقاد پيمان صلح كمپ ديويد در سال و صلح با اسرائيل شد. صلح مصر

ص: 212

و اسرائيل ضربه اي سنگين به انسجام و اتحاد جبهه عربي در قبال اسرائيل بود و به دنبال آن مصر از اتحاديه عرب اخراج شد. سادات در توسط خالد اسلامبولي يك مبارز اسلام گرا ترور شد. از آن تاريخ تاكنون حسني مبارك به عنوان رئيس جمهور مصر بر مسند قدرت مصر تكيه زده است.

نظام سياسي و تقسيمات كشوري

مصر داراي استان مي باشد كه هر كدام از استان ها به مناطق كوچك تري تقسيم مي گردد. استان مصر به شرح ذيل مي باشند.

دقهليه، بحرالاحمر، بحيره، قيوم، غريبه، اسكندريه، اسماعيليه، جيزه، متوفيه، متيا، قاهره، قلبوبيه، وادي الحديد، شرقيه، سوبس، اسوان، اسبوط، بني سويف، پورت سعيد، دمباط، جنوب سينا، شمال سينا، كفرالشيخ، مطرح، قنا و سوهاج.

همان گونه كه ذكر گرديد درصد از مردم مصر تنها در/ درصد از اين سرزمين و در كنار رود و دلتاي نيل زندگي مي كنند.

نوع نظام سياسي مصر جمهوري مي باشد و رئيس جمهور در رأس اين كشور قرار مي گيرد. پس از ترور سادات، حسني مبارك از سال تاكنون بر مسند قدرت قرار دارد و حزب دولتي متبوع او حزب دموكراتيك ملي، حزب حاكم بر پارلمان است.

اگر چه نظام سياسي بر سيستم چند حزبي استوار است اما عملًا طي نزديك به دهه گذشته حزب حاكم دموكراتيك ملي با ايجاد شرايط

ص: 213

محدود كننده براي ساير احزاب و جريان هاي سياسي عملًا قدرت را به طور كامل در دست دارد.

مبارك، در سال اعلام كرد كه دولت قصد اجراي سياست هاي اصلاحي در قانون انتخابات كشور را دارد تا راه براي انتخابات رياست جمهوري با حضور چند چهره ميسر شود اما در عمل با ايجاد محدوديت براي شركت اخوان المسلمين به عنوان اصلي ترين جريان سياسي- مذهبي و اجتماعي مصر و نيز محدوديت براي احزاب منتقد مانند حزب «وفد» و «الغد» زمينه را براي انتخاب مجدد خود هموار كرد. پس از اصلاح قوانين انتخاباتي، حضور نامزدهاي احزاب در انتخابات رياست جمهوري منوط به اين مسأله شده بود كه حزب مربوط توانسته باشد% از كرسي هاي پارلمان را به دست آورد، از طرف دولت به عنوان حزب سياسي قانوني شناخته شده باشد و سال از عمر فعاليت سياسي آن گذشته باشد.

اصلاح قانون انتخابات به دنبال آن بود كه مجراي قانوني براي انتخاب نامزد حزب حاكم در انتخابات رياست جمهوري آينده نيز از هم اكنون مهيا گردد. مبارك مي كوشد تا فرزند خود جمال مبارك را به عنوان رياست جمهور بعدي كشور بر مسند قدرت بنشاند.

احزاب سياسي

اخوان المسلمين

اخوان المسلمين بزرگ ترين و تأثيرگذارترين جريان اجتماعي سياسي و مذهبي در مصر به شمار مي رود كه توسط دولت مصر به عنوان حزبي

ص: 214

غير قانوني شناخته مي شود. اخوان المسلمين در سال توسط حسن البنا در اسماعيليه تأسيس شد. پيدايش اين سازمان از يك سو در نتيجه جريان ها و شرايط خاص اجتماعي مصر و از سوي ديگر ناشي از شخصيت كاريزماتيك رهبر اخوان بود.

جنبش اخوان هدف از تأسيس خود را احياي اصول اساسي اسلام و تشكيل يك جامعه سياسي مبتني بر اصول اسلام كه با تهديدهاي فرهنگي و سياسي غربي مقابله كند، اعلام كرد. اخوان المسلمين نماد و سمبل اسلام ميانه رو تلقي مي گردد و در طول فعاليتش الهام بخش مكاتب و جريان هاي اسلامي در جهان اسلام بوده است. در حال حاضر اخوان المسلمين مهم ترين جريان اجتماعي و سياسي مخالف دولت مصر مي باشد و دكتر مهدي عاكف رهبر اخوان المسلمين مصر مي باشد.

حزب دموكراتيك ملي (حزب الوطني الذيمقراطي)

حزب حاكم بر پارلمان مصر كه در سال توسط انور سادات تأسيس گرديد اين حزب در انتخابات چند دهه گذشته حسني مبارك را براي رياست جمهوري نامزد خود نمود و تلاش مي نمايد تا جمال مبارك كه رهبر فعلي حزب مي باشد، را براي رياست جمهوري آينده نامزد كند. حزب دموكراتيك ملي حزب اكثريت در پارلمان فعلي مصر مي باشد.

حزب وفد (حزب الوفدالجديد)

ص: 215

از قديمي ترين احزاب مصر است كه در سال و پس از كودتاي افسران آزاد منحل شد، اما فعاليت مجدد خود را در اوايل دهه آغاز نمود. منير فحري عبدالنور رهبر فعلي حزب وفد است.

حزب متحد پيشرو

حزب ناصريت دموكراتيك عربي (حزب ناصري)

در اواخر دهه و در واكنش به سياست هاي انورسادات در عرصه هاي سياسي و اقتصادي، تأسيس گرديد اين حزب ريشه هاي چپ و سوسياليستي دارد و رهبر فعلي آن دياالدين داود مي باشد.

حزب فردا (حزب الغد)

كه رهبر آن ايمن نور يكي از شاخص ترين نيروهاي مخالف رژيم فعلي مصر مي باشد رويكرد اين حزب سكولاريستي است. ايمن نور انتقادات تندي عليه رژيم مبارك دارد.

سياست خارجي مصر

موقعيت ژئوپليتيك و ژئواستراتژيك مصر به علاوه وسعت سرزمين و جمعيت مناسب و تاريخ و تمدن كهن وغني شرايط بالقوه اي را براي تأثيرگذاري مصر بر تحولات پيراموني خود به وجود آورده است. جامعه مصر برخلاف ديگر جوامع جهان عرب از پويايي و نشاط اجتماعي برخوردار بوده است و در طول قرن بيستم الهام بخش افكار و ايده هاي پان عربيستي و پان اسلاميزم بوده است.

ص: 216

كانال سوئز به عنوان شاهرگ و بزرگراه ارتباطي شرق و غرب دنيا و مصر كشوري بزرگ و تأثيرگذاري در خاورميانه و آفريقا محسوب مي شود و تأثير فرهنگي و فكري جامعه مصر بر محيط عربي و اسلامي خود مشهود بوده است. دبيرخانه و مركزيت اتحاديه عرب در قاهره مستقر است و دبيركل اتحاديه عرب به طور سنتي شهروند مصر مي باشد. اگر چه مصر در طول قرن بيستم، سردمدار مبارزات ضد استعماري در شمال آفريقا و خاورميانه بود و پس از ملي شدن كانال سوئز و جنگ با اسرائيل در سال هاي و الهام بخش مقاومت و مبارزه بر عليه اسرائيل و ابرقدرت هاي حامي او تلقي مي گرديد، اما دولت مصر پس از امضاي توافق صلح با اسرائيل و شكستن جبهه اتحاد عربي و اسلامي و اعمال سياست هاي خودكامه دولت مبارك در داخل و ايجاد محدوديت براي فعاليت جنبش اخوان الملسلمين و غالب گروه هاي سياسي اسلام گرا در بين برخي از كشورهاي خاورميانه و افكار عمومي منطقه به دنباله روي و همسويي با غرب و اسرائيل متهم است. سياست خارجي دولت مبارك طي نزديك به سه دهه گذشته اتحاد و نزديكي با آمريكا و كشورهاي غربي بوده است؛ اگرچه مصر در سياست خارجي خود همواره حركتي زيگزاگي داشته اما مي توان گفت در طي سال هاي اخير قاهره بر تعهدات منطقه اي خود تأكيد بيشتري دارد.

مصر همچنان به عنوان يكي از وزنه هاي بسيار مهم در معادلات منطقه اي مطرح است و تلاش نموده است كه همواره نقشي ميانجي گرايانه و مثبت در تحولات منطقه ايفا نمايد. سياست رسمي

ص: 217

دولت مصر در مورد فلسطين حمايت از تشكيل دولت مستقل فلسطين در سرزمين هاي اشغالي سال با پايتختي بيت المقدس بوده است و اگر چه در طي دهه اخير حمايت كامل خود را از رهبران سازمان آزاديبخش فلسطين و جنبش فتح و دولت خودگردان فلسطين نشان داده است اما در عين حال تلاش نموده است تا نقش ميانجي گرانه اي بين نيروها و گروه هاي مختلف فلسطيني انجام دهد. مي توان گفت نقش برتر مصر طي چند سال اخير با نقش آفريني و ابتكار عمل سعودي ها اندكي به حاشيه رفته است، اما مصر همچنان نقش آفرين و تأثيرگذار است.

دولت مصر همچنين نقش مهمي در اتحاديه آفريقا بازي مي كند و تلاش است در مناقشات مختلف در سطح قاره آفريقا نقشي ميانجي گرايانه داشته باشد.

طي چند سال اخير مصر نگاه و رويكرد شرقي خود را بيشتر دنبال نموده است و نسبت به افزايش ارتباطات سياسي و تجاري خود با روسيه و چين ابراز علاقه نموده است.

روابط با جمهوري اسلامي ايران

ايران و مصر به عنوان دو كشور محوري جهان اسلام در دو نقطه حساس و استراتژيك قرار گرفته اند. هر دو كشور وارث دو تمدن بزرگ و كهن هستند كه در طول ساليان متمادي همواره در تعاملي نزديك با هم به سر برده اند. ظهور اسلام و پذيرش آن از سوي دو ملّت، اين حلقه هاي الفت را بيشتر به هم نزديك نمود. پس از پيروزي انقلاب

ص: 218

اسلامي و به تبع آن تغيير رويكرد فضاي منطقه اي و بين المللي نسبت به جمهوري اسلامي، روابط گرم و دوستانه دو كشور ايران و مصر هم رو به سردي گرائيد. اگر نگاهي اجمالي به سير تحولات سه دهه اخير در مورد روابط ايران و مصر داشته باشيم درخواهيم يافت كه موانع ارتباط بين دو كشور همگي مربوط به يك مقطع زماني خاصر، مي باشد. ميزباني مصر از شاه مخلوع ايران، امضاي قرار داد كمپ ديويد، ادعاي مصر مبني بر حمايت ايران از اسلام گرايان منتقد دولت مصر و نامگذاري خياباني در تهران به نام عامل قتل سادات را مي توان از مهم ترين عوامل قطع ارتباط با مصر دانست.

جمهوري اسلامي ايران با توجه به موقعيت استراتژيك خود و باعنايت به اصل عزت، حكمت و مصلحت طي يك دهه اخير درصدد بهبود و توسعه روابط خود با دولت هاي منطقه و جهان اسلام برآمده است. در طي دهه گذشته روابط ايران و مصر متأثر از قضاياي پيش آمده در اوايل انقلاب بود و با گذشت دهه از آن مقطع، روابط ديپلماتيك بين دو كشور با توجه به تغييرات گسترده در معادلات منطقه اي و بين المللي ضرورت احياي روابط دو كشور مهم جهان اسلام بيش از گذشته رخ مي نمايد.

بهبود روابط بين ايران و مصر مي تواند در راستاي منافع ملي دو كشور و منافع ملي جهان اسلام باشد. امنيت و ثبات در دو منطقه استراتژيك سوئز و تنگه هرمز، افزايش حجم مبادلات اقتصادي و تجاري، رايزني بيشتر در برابر توسعه طلبي هاي اسرائيل و حمايت از مردم فلسطين،

ص: 219

همكاري بيشتر در نهادهاي منطقه اي و بين المللي مانند گروه D 8 و سازمان كنفرانس اسلامي، مي تواند از مهم ترين پيامدهاي تجديد روابط ايران و مصر باشد.

خلاصه درس

جمهوري عربي مصر در حوزه جغرافيايي شمال آفريقا و در منطقه خاورميانه قرار گرفته است. مصر يكي از پرجمعيت ترين كشورهاي خاورميانه و دومين كشور پرجمعيت قاره آفريقاست.

بر طبق قانون اساسي مصر هيچ كدام از قوانين كشور نبايد مغاير قوانين شريعت اسلام باشد.

بين تا درصد از جمعيت مصر را مسلمانان تشكيل مي دهند و بقيه مردم مصر غالباً مسيحي و ارتدوكس قبطي هستند.

حمله فرانسه به مصر تحت رهبري ناپلئون در، تأثيرات عظيم اجتماعي و فرهنگي بر جاي گذاشت، در اين دوره مصر شاهد جنگ هاي داخلي با نيروهاي فرانسوي بود.

تحركات اعتراضي مردم مصر عليه انگليسي ها در طي سال هاي پس از جنگ اول جهاني ادامه داشت و در نهايت در فوريه، استقلال كشور مصر از سوي انگلستان اعلام گرديد و قانون اساسي مصر در سال، بر مبناي سيستم پارلماني تصويب شد.

در ژوئن جمهوري عربي مصر اعلام و جمال عبدالناصر (رهبر جنبش افسران آزاد) به عنوان اولين رئيس جمهور مصر برگزيده

ص: 220

شد.

اقدام ناصر در ملي كردن كانال سوئز در سال باعث بروز بحران كانال سوئز و جنگ بين مصر و دول غربي و اسرائيل گرديد. در جنگ، علي رغم موفقيت اوليه ارتش مصر، در نهايت جنگ با حمايت كامل غرب از اسرائيل، با شكست مصر و سوريه پايان يافت.

در سال صلح مصر و اسرائيل ضربه اي سنگين به انسجام و اتحاد جبهه عربي در قبال اسرائيل بود و به دنبال آن مصر از اتحاديه عرب اخراج شد.

مصر داراي استان مي باشد، نوع نظام سياسي مصر جمهوري مي باشد و رئيس جمهور در رأس اين كشور قرار مي گيرد. و حزب دولتي متبوع انور سادات حزب دموكراتيك ملي، حزب حاكم بر پارلمان است.

احزاب سياسي موجود در مصر عبارتند از:

اخوان المسلمين، حزب دموكراتيك ملي، حزب وفد، حزب متحد پيشرو، حزب ناصريت دموكراتيك عربي، حزب ليبرال و حزب فردا.

سياست خارجي دولت مبارك طي نزديك به سه دهه گذشته اتحاد و نزديكي با آمريكا و كشورهاي غربي بوده است اگر چه مصر در سياست خارجي خود همواره حركتي زيگزاگي داشته اما مي توان گفت در طي سال هاي اخير قاهره بر تعهدات منطقه اي خود تأكيد بيشتري داشته است.

طي چند سال اخير مصر نگاه و رويكرد شرقي خود را بيشتر دنبال كرده و نسبت به افزايش ارتباطات سياسي و تجاري خود با روسيه و چين

ص: 221

ابراز علاقه نموده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، روابط گرم و دوستانه دو كشور ايران و مصر هم رو به سردي گراييد.

در نگاهي اجمالي درخواهيم يافت كه موانع ارتباط بين دو كشور همگي مربوط به يك مقطع زماني مي باشد كه مي تواند مرتفع شود.

ص:222

خودآزمايي

1. تأثير مراكز علمي كشور مصر را بر دنياي اسلام بيان نماييد.

2. روند استقلال كشور مصر را شرح دهيد.

3. احزاب موجود در مصر را نام برده و هر يك را توضيح دهيد.

4. رابطه كشور مصر با ايران چگونه است، توضيح دهيد.

ص: 223

درس دوازدهم الجزاير

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با پيش زمينه تاريخي كشور الجزاير آشنا شويم.

- ساختار اجتماعي- فرهنگي الجزاير را بدانيم.

- نظام سياسي حكومت الجزاير را بشناسيم.

- با روابط ايران و الجزاير آشنا شويم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي الجزاير، جمعيت، پيش زمينه تاريخي، ساختار اجتماعي، نظام سياسي، اقتصاد و روابط ايران و الجزاير توضيح داده مي شود:

موقعيت جغرافيايي

الجزاير از شمال شرق با تونس، از شرق با ليبي، از جنوب شرق با نيجر، از جنوب غرب با مالي و موريتاني، از غرب با صحراي غربي، از

ص: 224

شمال غرب با مراكش و از شمال با درياي مديترانه هم مرز مي باشد.

الجزاير دومين كشور بزرگ در آفريقا به لحاظ مساحت مي باشد. مساحت اين كشور 740/ 381/ 2 كيلومتر مربع است، قسمت اعظم مناطق ساحلي الجزاير كوهستاني است و بنادر طبيعي اندكي دارد. منطقه اي كه از ساحل شروع مي شود و تا تل اطلس امتداد مي يابد، حاصل خيز است. در جنوب تل اطلس استپ هايي وجود دارند كه تا اطلس صحرايي امتداد پيدا مي كنند، صحرا در مناطق جنوبي تر قرار دارد. جبال هقار منطقه اي مرتفع در مركز صحرا و در جنوب الجزاير است. شهرهاي مهم الجزاير، الجزيره، اوران، قسطنطنيه و عنابه مي باشند.

شمال الجزاير آب و هواي معتدل مديترانه اي دارد. در تل اطلس، درجه حرارت هوا در تابستان بين تا درجه سانتي گراد و در زمستان بين تا درجه سانتي گراد مي باشد و رطوبت هوا زياد است. در شرق الجزاير هوا اندكي سردتر است. از مشخصه هاي آب و هوايي الجزاير، بروز طوفان هاي شن مي باشد. در الجزاير تنها بخشي از صحرا كه در مدار رأس السرطان قرار مي گيرد بسيار گرم است. ميزان بارندگي در طول سواحل زياد بوده و سالانه بين تا ميلي متر برآورد مي شود. بيشترين بارندگي مربوط به بخش شمال شرق الجزاير است كه به ميلي متر در سال مي رسد.

جمعيت

جمعيت الجزاير در حال حاضر حدود ميليون و هزار نفر مي باشد. نزديك% از مردم در مناطق شمالي و ساحلي زندگي

ص: 225

مي كنند. تقريباً/ ميليون نفر از جمعيت الجزاير زندگي عشايري دارند. حدود% از مردم الجزاير زير سال سن دارند.% از جمعيت بربر، عرب مي باشند و اهل تسنن هستند. مسلمانان غيرسني عمدتاً اباضي مي باشند. همچنين حدود مسيحي كاتوليك، مسيحي پروتستان و حدود يهودي در الجزاير زندگي مي كنند.

پيش زمينه تاريخي

مردم الجزاير در آغاز قرن هشتم ميلادي با آمدن اعراب به اين سرزمين به اسلام گرويدند و ابوالمهاجر دينار از سوي امويان حكومت را در سال ميلادي در اين منطقه دست گرفت. با روي كار آمدن فاطميان در مصر، الجزاير در زمره خراج گزاران آنان درآمد، اما سلسله زيريون كه به نيابت از آنان در الجزاير و تونس حكومت مي كرد بر ضد آنان شوريد و مذهب تسنن اختيار كرد. فاطميان نيز براي مقابله با آن سلسله قبيله بنوهلال را كه بسيار پرجمعيت بود، به منطقه فرستادند تا موجبات تضعيف آن سلسله را فراهم كنند و اين آغاز عربي كردن منطقه بود. پس از آن، با روي كار آمدن دو سلسله بربر مرابطون و موحدون كه از غرب برخاسته بودند، منطقه مدتي روي آرامش ديد، اما با سقوط موحدون، الجزاير به صحنه نبرد سه دولت جانشين زيانيون الجزاير، حفصيون تونس و مرينيون مراكش تبديل شد. در قرون پانزدهم و شانزدهم، اسپانيا به تاخت و تازهايي در الجزاير پرداخت و در سواحل آن چند آبادي ايجاد كرد.

ص: 226

در سال، الجزاير توسط خيرالدين و برادرش تحت سلطه امپراتوري عثماني درآمد. فعاليت دزدان دريايي در آبهاي مديترانه و در نزديكي ساحل الجزاير در اوائل قرن سبب بروز دو جنگ با ايالات متحده شد. همچنين ادامه اين فعاليت ها باعث شد تا در سال كشتي هاي جنگي نيروهاي دريايي انگلستان و هلند، بندر الجزيره و ناوگان كشتي هاي مستقر در آن را نابود سازند و در همين اوان، اسپانيايي ها بنادر الجزاير را به اشغال خود درآورند.

فرانسويان به بهانه توهين به كنسول خود در سال به الجزاير حمله كردند و به مدتي طولاني آن را به تصرف خود در آوردند. فرانسويان با خشونت تمام بر الجزاير حكم مي راندند و در طي دوران سيطره فرانسه/ ميليون الجزايري به هلاكت رسيدند. الجزايري ها با رهبراني مانند عبدالقادر، احمد بي و فاطمه نسومر به مقاومت در برابر اشغالگران فرانسوي برخاستند. فرانسه الجزاير را به يكي از استان هاي خود تبديل و بدين ترتيب آن را بخشي از خاك فرانسه اعلام كرد.

در طي دوران اشغال ده ها هزار نفر از فرانسه، اسپانيا، ايتاليا و مالت عمدتاً براي كار در مزارع كشاورزي به الجزاير آمدند. از آغاز قرن، افراد اروپايي تبار مقيم الجزاير و نيز يهوديان الجزايري تابعيت فرانسوي به دست آوردند، در حالي كه قسمت اعظم الجزايري هاي مسلمان (حتي آنان كه در ارتش فرانسه خدمت كرده بودند) نه تابعيت فرانسه دريافت كردند و نه از حق رأي برخوردار شدند.

در سال، جبهه آزاديبخش ملي(FLN) عمليات چريكي

ص: 227

استقلال طلبانه خود را آغاز كرد. پس از سال مبارزات آزادي بخش، ژنرال دوگل، رئيس جمهور وقت فرانسه كه درك كرده بود ديگر عصر استعمار به سر رسيده است، در سال در الجزاير رفراندم برگزار كرد و اكثريت مردم به استقلال كامل الجزاير رأي دادند. احمد بن بلا، رهبر جبهه آزاديبخش ملي، به رياست جمهوري الجزاير رسيد. وي در سال طي يك كودتا توسط وزير دفاع خود هواري بومدين از كار بر كنار شد.

پس از استقلال، الجزاير سياست هاي اقتصادي سوسياليستي در پيش گرفت و كشور به صورت تك حزبي اداره مي شد. كشاورزي اشتراكي شد و برنامه هاي وسيعي براي صنعتي شدن كشور به اجرا در آمد. همچنين صنايع استخراج نفت ملي شد. افزايش بهاي نفت در سال درآمد زيادي نصيب كشور ساخت، اما اقتصاد كشور را بيش از پيش به نفت وابسته نمود.

در زمينه سياست خارجي، الجزاير از اعضاي كشورهاي غير متعهد مي باشد. الجزاير از ابتداي استقلال با همسايه خود مراكش روابط تيره اي داشته است و دو كشور حتي تا مرز جنگ با يكديگر نيز پيش رفته اند. دو كشور داراي اختلافات ارضي هستند و مراكش الجزاير را به كمك به جبهه پوليساريو متهم مي كند كه براي استقلال صحراي غربي از مراكش مبارزه مي كند.

در سال با مرگ بومدين، شاذلي بن جديد به جانشيني او برگزيده شد. با افزايش شهرنشيني و بالا رفتن سطح سواد، بافت اجتماعي

ص: 228

كشور دستخوش دگرگوني شد و افزايش انتظارات در ميان نسل جوان نارضايتي شديدي را ايجاد كرد. جوانان ناراضي و سرخورده به هويت فراموش شده خود روي آوردند و در گروه هاي چپ از جمله جنبش هاي هويت بربر و گروه هاي اصول گراي اسلامي اجتماع كردند و به حكومت تك حزبي اعتراض كردند و در دانشگاه ها و خيابان ها با نيروهاي پليس درگير شدند. در پائيز، بن جديد مجبور شد به نظام تك حزبي پايان دهد و براي نخستين بار در سال، انتخابات چند حزبي در كشور برگزار شد كه در طي آن جبهه نجات اسلامي در دور اول به پيروزي رسيد. به دنبال آن، ارتش مداخله كرد و از برگزاري دور دوم انتخابات جلوگيري به عمل آورد. با مداخله ارتش، بن جديد بركنار شد و كليه احزاب سياسي مذهبي منحل اعلام شدند كه اين امر منجر به وقوع جنگ داخلي در الجزاير شد كه در فاصله ژانويه تا ژوئن به كشته شدن نفر از مبارزين اسلامي، نيروهاي دولتي و غيرنظاميان انجاميد.

ساختار اجتماعي- فرهنگي

اكثر الجزايري ها بربر يا عرب هستند، البته عرب بودن يا بربر بودن براساس ملاحظات زباني يا هويتي مشخص مي شود. اما منشأ و ريشه كليه الجزايري ها اقوام بربر مي باشند. مسأله عرب- بربر بيشتر جنبه هويتي دارد ونوعي تمايز نژادي، يا قومي به حساب نمي آيد. اقوام بربر به چندين گروه قومي تقسيم مي شوند: قبائلي در مناطق كوهستاني

ص: 229

شمالي- مركزي، شاويه در كوهستان هاي اطلس شرقي، مزابيه در دره مزاب و طوارق در جنوب. تعداد اندكي آفريقايي سياهپوست نيز در الجزاير زندگي مي كنند. الجزايري هاي ترك تبار حدود% جمعيت اين كشور را تشكيل مي دهند كه عمدتاً در شهرهاي بزرگ زندگي مي كنند.

اكثر الجزايري ها به عربي الجزايري تكلم مي كنند. حدود% جمعيت به زبان عربي با گويش «درجه» صحبت مي كنند. با اين حال، در رسانه ها و در مناسبت هاي رسمي به زبان عربي استاندارد تكلم مي شود. بربرها كه تقريباً% جمعيت را تشكيل مي دهند عمدتاً به يكي از گويش هاي تامازيغت صحبت مي كنند. اما اكثريت آنان عربي الجزايري نيز مي دانند. عربي تنها زبان رسمي كشور است، اما اخيراً تامازيغت نيز به عنوان يك زبان ملي به رسميت شناخته شده است. مسأله زبان به لحاظ سياسي به ويژه براي اقليت بربر حائز اهميت و حساسيت مي باشد. سياست زباني دولت مبني بر عربي سازي عمدتاً در واكنش به سال استعمار فرانسه و نيز رواج ناسيوناليسم عربي بوده است. زبان فرانسه همچنان به عنوان زبان خارجي در مدارس به كودكان آموزش داده مي شود. همچنين، در رسانه ها و بخش هاي بازرگاني اين زبان مورد استفاده قرار مي گيرد.

آموزش در الجزاير براي كودكان تا ساله اجباري است. در الجزاير دانشگاه، كالج و انستيتو آموزش عالي وجود دارد. دانشگاه الجزيره كه در سال تأسيس شده و در پايتخت واقع است، قديمي ترين دانشگاه كشور محسوب مي شود. الجزاير حدود نفر

ص: 230

دانشجو دارد.% دانشجويان دانشگاه هاي الجزاير را زنان تشكيل مي دهند و روز به روز به تعداد زناني كه وارد بازار كار مي شوند، افزوده مي شود.

نويسندگان بزرگي در قرن در الجزاير به دنيا آمده و در اين كشور زندگي كرده اند. از آن ميان مي توان به آلبركامو، فرانتس فانون و ژاك دريدا اشاره كرد. همچنين ابن خلدون، فيلسوف بزرگ مسلمان هر چند كه در تونس به دنيا آمد، اما كتاب معروف خود «مقدمه» را هنگام اقامت در الجزاير به رشته تحرير در آورد. محمد ديب، كاتب ياسين، آسيا جبار، مالك بنابي نيز از ديگر نويسندگان معروف الجزاير هستند. به طور كلي، فرهنگ الجزاير بسيار تحت تأثير فرهنگ اسلامي مي باشد.

نظام سياسي الجزاير

رئيس جمهور در الجزاير براي يك دوره پنج ساله انتخاب مي شود. اين دوره براي يك بار ديگر نيز قابل تمديد مي باشد. در الجزاير كليه افراد بالاي سال از حق رأي برخوردارند. رئيس جمهور رياست شوراي وزيران و شوراي عالي امنيت را بر عهده دارد. او نخست وزير را منصوب مي كند. پارلمان الجزاير از دو مجلس تشكيل مي شود: مجلس خلق ملي با عضو و شوراي ملت با عضو. اعضاي مجلس خلق ملي به مدت سال انتخاب مي شوند.

به لحاظ تقسيمات كشوري، الجزاير داراي ولايت، شهرستان و شهر است.

ص: 231

اقتصاد

سوخت فسيلي ستون فقرات اقتصاد الجزاير را تشكيل مي دهد. تقريباً% بودجه،% توليد ناخالص داخلي و بيش از% درآمد ناشي از صادرات از طريق منابع سوخت فسيلي تأمين مي شود. به لحاظ ذخاير نفت، الجزاير با/ ميليارد بشكه ذخاير نفت ثابت شده مقام چهاردهم را در جهان داراست. همچنين، الجزاير داراي تريليون فوت مكعب ذخاير اثبات شده گاز طبيعي است و از اين لحاظ مقام هشتم را در جهان داراست.

در اواسط دهه، شاخص هاي اقتصادي و مالي كشور به دنبال انجام پاره اي اصلاحات در نظام اقتصادي كشور بهبود يافت. افزايش بهاي نفت و اتخاذ سياست هاي مالي انقباضي طي سال هاي و سبب افزايش مازاد تجاري، افزايش ذخيره ارزي و كاهش بدهي هاي خارجي اين كشور شد. دولت الجزاير در تلاش است تا با انجام سرمايه گذاري هاي داخلي و خارجي به اقتصاد خود تنوع ببخشد. الجزاير در سال با اتحاديه اروپا پيمان اتحاد امضا كرد كه به موجب آن تعرفه ها پائين تر آمده و حجم مبادلات بازرگاني طرفين افزايش خواهد يافت.

از ديرباز، الجزاير به داشتن خاك حاصل خيز معروف بوده است.% از جمعيت الجزاير در بخش كشاورزي به كار اشتغال دارند. پنبه، غلات، سبزيجات، ميوه جات از قبيل انجير، خرما و مركبات از جمله محصولات كشاورزي الجزاير مي باشد. روغن زيتون برتولي كه در الجزاير توليد

ص: 232

مي شود و به عنوان يك مارك ايتاليايي در جهان به فروش مي رسد، از معروفيت خاصي برخوردارست.

روابط ايران و الجزاير

در سال هاي پيش از وقوع انقلاب اسلامي، روابط دو كشور ايران و الجزاير به دليل مواضع انقلابي الجزاير چندان حسنه نبود و دو كشور تنها در چارچوب سازمان كشورهاي صادر كننده نفت (اوپك) همكاري هاي محدودي با يكديگر داشتند. در حاشيه اجلاس سران اوپك در سال بود كه الجزاير ميان ايران و عراق به ميانجي گري پرداخت و قرارداد معروف در خصوص اروندرود و مسأله كردها بين دو كشور ايران و عراق به امضا رسيد.

به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، با توجه به مواضع انقلابي دولت الجزاير و عضويت اين كشور در گروه امتناع به همراه سوريه، ليبي، يمن و سازمان آزاديبخش فلسطين و نيز به دليل خاطره خوبي كه تاريخ مبارزات رهايي بخش الجزاير در اذهان انقلابيون ايراني داشت، روابط دو كشور رو به گرمي گذاشت.

در سال، الجزاير در جريان حل و فصل ماجراي گروگان هاي آمريكايي در تهران نقش ميانجي را ايفا كرد و از آن پس به عنوان حافظ منافع ايران در آمريكا اعلام شد. دو كشور در سال، پس از آن كه الجزاير ايران را متهم به حمايت از جبهه نجات اسلامي كرد، روابط خود را با يكديگر قطع كردند. ايران اين اتهامات را بي اساس دانست.

ص: 233

در اوائل سپتامبر، پس از ملاقات رؤساي جمهور دو كشور در حاشيه اجلاس سران هزاره سازمان ملل متحد، تصميم به از سرگيري روابط ديپلماتيك بين دو كشور گرفته شد و از آن زمان به بعد همكاري هاي دو كشور به ويژه در زمينه هاي امور قضايي، مالي، صنعتي، نظامي و حمل و نقل هوايي رو به گسترش نهاد.

خلاصه درس

الجزاير دومين كشور بزرگ در آفريقا به لحاظ مساحت مي باشد. مردم الجزاير در آغاز قرن هشتم ميلادي با آمدن اعراب به اين سرزمين به اسلام گرويدند. در سال، الجزاير تحت سلطه امپراتوري عثماني درآمد.

فرانسويان در سال به الجزاير حمله كردند و براي مدتي طولاني آن را به تصرف خود در آوردند.

در سال، جبهه آزاديبخش ملي(FLN) عمليات چريكي استقلال طلبانه خود را آغاز كرد.

سرانجام در سال در الجزاير رفراندم برگزار كرد و اكثريت مردم به استقلال كامل الجزاير رأي دادند. و كشور به صورت تك حزبي اداره مي شود.

در زمينه سياست خارجي، الجزاير از اعضاي كشورهاي غير متعهد مي باشد.

اكثر الجزايري ها بربر يا عرب هستند، و عربي تنها زبان رسمي

ص: 234

كشور است.

رئيس جمهور در الجزاير براي يك دوره پنج ساله انتخاب مي شود كه براي يك بار ديگر قابل تمديد است.

رئيس جمهور رياست شوراي وزيران و شوراي عالي امنيت را بر عهده دارد. او نخست وزير را منصوب مي كند. پارلمان الجزاير از دو مجلس تشكيل مي شود: مجلس خلق ملي با عضو و شوراي ملت با عضو. اعضاي مجلس خلق ملي به مدت سال انتخاب مي شوند.

سوخت فسيلي ستون فقرات اقتصاد الجزاير را تشكيل مي دهد.

در سال هاي پيش از وقوع انقلاب اسلامي، روابط دو كشور ايران و الجزاير به دليل مواضع انقلابي الجزاير چندان حسنه نبود، به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، روابط دو كشور رو به گرمي گذاشت.

خودآزمايي

1. علت نزاع هاي داخلي كشور الجزاير را بيان نماييد.

2. ساختار اجتماعي- فرهنگي الجزاير را توضيح دهيد.

3. روابط ايران و كشور الجزاير چگونه است، شرح دهيد.

ص: 235

درس سيزدهم مراكش

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با سير تاريخي سرزمين مراكش آشنا شويم.

- نظام سياسي مراكش را بشناسيم.

- ساختار فرهنگي مراكش را بدانيم.

- با آثار تاريخي مراكش آشنا شويم.

- وضعيت اقتصادي كشور مراكش را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي، پيش زمينه تاريخي، نظام سياسي، ساختار فرهنگي، آثار تاريخي و اوضاع اقتصادي كشور مراكش توضيح داده مي شود.

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

مَراكِش يا مغرب، كشوري در شمال غربي آفريقا است. مراكش ساحلي طولاني با اقيانوس اطلس دارد كه از شمال به جبل الطارق و

ص: 236

درياي مديترانه مي رسد. كشور مراكش از شرق با كشور الجزاير، از غرب با اقيانوس اطلس، از جنوب با كشور موريتاني و از شمال با درياي مديترانه همسايه است. مراكش ادعاي مالكيت بر صحراي غربي را دارد و بخش عمده اي از آن را از سال، اداره كرده است. وضعيت صحراي غربي هنوز مورد اختلاف و مناقشه است. پايتخت مراكش شهر رباط است.

كشور پادشاهي مراكش كه در زبان عربي به آن «المملكه المغربيه» گفته مي شود، نخستين كشور شكل گرفته مغرب مسلمان است. اين كشور در ايران به نام «مراكش» شناخته مي شود. در سازمان هاي بين المللي از جمله سازمان ملل متحد برحسب مورد زباني، به نام Maroc ياMorocco است چرا كه واژه مغرب، مفهوم گسترده «مغرب بزرگ» (شامل كشورهاي الجزاير، تونس و مراكش) را افاده مي كند. مراكش نزديك ترين كشور آفريقايي به اروپا است كه به وسيله تنگه جبل الطارق از آن جدا مي گردد و در واقع فاصله ميان مراكش و اسپانيا حدود پانزده كيلومتر است. مهم ترين بندرهاي مراكش عبارتند از:

كازابلانكا (دارالبيضاء)، طنجه، ناضور، محمديه، آسفي و اگادير. مهم ترين شهرهاي مراكش نيز: رباط (پايتخت سياسي- اداري)، كازابلانكا (داراي مركزيت اقتصادي- تجاري)، فاس (داراي نوعي مركزيت مذهبي- فرهنگي)، مراكش (دژ فرهنگ بربر)، طنجه، اگادير (شهرهاي توريستي)، ايفرن، مكناس، وجده، تتوان، محمديه و قنيطره (كنيترا) هستند.

ص: 237

شايان ذكر است دو شهر سبته و مليلا كه مشرف بر درياي مديترانه هستند در حاكميت قرني اسپانيا قرار دارند و از نظر دولت مراكش اين دوشهر و چند جزيره كوچك ديگر متعلق به آن ها است اما اسپانيا اين سرزمين ها را اسپانيايي مي داند كه در اين صورت/ كيلومتر به خاطر شهر سبته و/ كيلومتر به خاطر شهر مليلا مرز زميني با اسپانيا وجود دارد.

به طور كلي مراكش داراي آب و هوايي معتدل و باراني است. اين كشور در مناطق شمالي تحت تأثير آب و هواي مديترانه اي و در مناطق غربي و شمال غرب متأثر از آّب و هواي اقيانوس اطلس است. در مناطق داخلي، داراي آب و هواي قاره اي بوده و در رشته كوه هاي اطلس بارش برف و باران بيشتر مي شود. مناطق جنوبي داراي آب و هواي گرم و بياباني است.

جمعيت مراكش (با احتساب صحراي غربي)، حدود ميليون نفر است. از اين تعداد جمعيت درصد در مناطق شهري و درصد در مناطق روستايي زندگي مي كنند. تراكم جمعيت در هر كيلومتر مربع نفر و ميانگين نفرات خانوار/ درصد است. ميزان بي سوادي در كشور نيز حدود درصد جمعيت است كه نرخ بي سوادي در زنان درصد و در مردان حدود درصد مي باشد. نرخ بيكاري در اين كشور بالغ بر درصد جمعيت فعال است.

مراكش در ساحل جنوبي درياي مديترانه و جنوب تنگه جبل الطارق قرار دارد كه توسط آن ارتباط ميان درياي مديترانه و اقيانوس اطلس

ص: 238

فراهم مي شود. از سويي مراكش از موقعيتي استراتژيك در ميان كشورهاي شمال آفريقا برخوردار است چرا كه علاوه بر واقع شدن در حوزه جنوبي درياي مديترانه و جنوب تنگه جبل الطارق و نزديكي به اروپا، اين كشور در مجاور اقيانوس اطلس است. ذخاير عظيم ماهيان مختلف در آب هاي نزديك به اين سرزمين قرار دارند. دسترسي به درياي آزاد و وجود منابع عظيم فسفات و ديگر مواد كاني بر اهميت مراكش مي افزايد و چنانچه صحراي غربي را به عنوان بخشي از اين كشور در نظر بگيريم، بر امكانات راهبردي آن افزوده مي گردد چرا كه صحراي غربي داراي ذخاير نفتي، فسفات و گاز است.

پيش زمينه تاريخي

قبايل بربري يا آمازيغ ساكن منطقه شمال آفريقا از ديرباز داراي روابطي گسترده با ملل و تمدن هاي كهن فنيقي، كارتاژي، روماني، وندالي و بيزانسي بوده اند. با اين وجود هيچ يك از اين تمدن ها توانائي تسلط كامل بر منطقه را نداشته اند، چرا كه قبايل ساكن آن داراي صفات متمايزي چون ايستادگي و مقاومت و همچنين آزاديخواهي و پايبندي به فرهنگ و زبان خود بودند.

با رسيدن دعوت اسلامي به آن منطقه در سال هجري قمري (برابر سال ميلادي)، ساكنان منطقه با اهداف اسلامي آشنا گشته و در نتيجه دين نوين- اسلام- را پذيرا شدند. اسلام سر انجام در سال هجري قمري (برابر سال ميلادي) و به طور مشخص پس از مهاجرت يكي از نوادگان پيامبر (ص)، معروف به مولا ادريس بن عبدالله

ص: 239

بن الحسن بن الحسن بن علي، از دست حاكمان عباسي بغداد به آن سرزمين، اسلام به صورت ريشه اي و بنيادين در اين منطقه گسترش يافت. مراكشيان وي را به عنوان اميرالمؤمنين برگزيده و پس از بيعت و اعلام وفاداري، با كمك ايشان نخستين دولت اسلامي مستقل از خلافت مشرق عربي را بر پا نمودند كه نام دولت ادريسيان را به خود گرفت. ساكنان و حكمرانان مراكش، گذشته از تفاوت هاي قبيله اي و ريشه اي خود، ضمن پايبندي عميق به ارزش هاي اسلامي بر نشر و تبليغ رسالت محمدي و اهداف آن نه تنها در سراسر كشور بلكه در مناطق جنوب و ديگر سرزمين هاي آفريقايي و همچنِين در مناطق شمال و كشورهايي همچون اسپانيا، پرتغال و جنوب فرانسه همت گماردند.

سال هاي-، مصادف با حكومت هاي حسن اول، عبدالعزيز و مولاي حفيظ است. اين دوران در پرتو رقابت قدرت هاي بزرگ استعماري، مراكش استقلال خود را حفظ مي كند. ليكن در سال، پس از موافقتنامه هاي الجزيره (م)، فرانسه بخش عظيمي از مراكش را اشغال مي كند و از اين سال به بعد مبارزه علني مردم تحت رهبري عبدالكريم خطاب عليه سلطه فرانسه آغاز مي گردد. در سال ميلادي، محمدبن يوسف (محمد پنجم) به تخت سلطنت مي نشيند و به علت مخالفت با سلطه فرانسويان، بدون اين كه خواهان گسستن كامل از فرانسه باشد تبديل به يك چهره ملي مي گردد كه در آينده به پدر استقلال مراكش شهرت مي يابد.

فرانسه كه حاضر به قبول استقلال مراكش نبود سعي كرد از برخي عناصر مرتجع عليه محمد پنجم استفاده نمايد كه در رأس آن ها الجلاوي

ص: 240

بود. لذا به خواسته هواداران الجلاوي كه خواستار عزل محمد پنجم بودند جواب مثبت داد و محمدپنجم را به همراه خانواده اش به ماداگاسكار تبعيد نمود. تبعيد محمد پنجم نقش مثبتي در تحقق استقلال اين كشور ايفا نمود و مردم خواستار بازگشت وي و اعلام استقلال كشور شدند. از طرفي قيام الجزاير عليه فرانسه عاملي در جهت تضعيف حضور فرانسه در مراكش گرديد و فرانسه به منظور جلوگيري از سرايت اين قيام بر تمامي منطقه و فشارهاي مردمي در داخل، به تدريج زمينه را براي پذيرش خواست عمومي مردم مراكش فراهم نمود.

در نوامبر، محمد پنجم به كشور بازگشت و در مارس، فرانسه استقلال كشور مراكش را به رسميت شناخت. پس از استقلال مراكش ملك محمد پنجم (تا مارس) و ملك حسن دوم (تا ژوئيه)، بر تخت سلطنت نشستند و از اين پس تا كنون نيز ملك محمد ششم بر اين كشور حكومت دارد.

نظام سياسي

پس از استقلال مراكش (مارس)، اولين قانون اساسي كشور در دسامبر، با برگزاري رفراندوم به تصويب رسيد. مطابق اين قانون اساسي پادشاه بالاترين مرجع چه از نظر سياسي و چه از نظر مذهبي قلمداد مي شود. پادشاهي مراكش حدود قرن عمر دارد و از ابتدا نيز با مذهب آميخته بوده است.

در واقع قانون اساسي مذكور درخصوص مرجعيت سياسي- مذهبي

ص: 241

پادشاه آنچه را كه قبلا وجود داشت در قالب قانون درآورد. قانون اساسي مراكش در مقاطع سال هاي،،، و 96 در معرض جرح و تعديل قرار گرفته است كه مهم ترين تغيير آن مربوط به سال است كه پارلمان مراكش دو مجلسي گرديد. قانون اساسي كنوني (در همه پرسي مورخ سپتامبر به تصويب رسيد) داراي يك ديباچه و صد و هشت اصل است كه در سيزده بخش تنظيم گرديده است. مطابق اصل يكم، مراكش داراي نظام پادشاهي مشروطه، دموكراتيك و اجتماعي و مطابق اصل دوم، حاكميت از آن مردم است.

ساختار فرهنگي

مراكش در فرآيند تاريخي خود همواره از فرهنگي نسبتاً غني و متنوع برخوردار بوده و هر نقطه آن نيز ضمن وابستگي به اين ميراث فرهنگي، ويژگي هاي خاص خود را دارا بوده است. جمعيت اين كشور از دو قوم سامي عرب و بربرآمازيغ تشكيل شده كه علاوه بر نقاط مشترك از جمله دين اسلام، ميراث بر فرهنگ خاص خود هستند. بربرهاي مراكش در تشكيل و تداوم فرهنگ و تمدن سازي كشور خود به ميزان اعراب شريك بوده اند. از لحاظ تاريخي، مراكش در زمان هارون الرشيد از سلطه بغداد خارج شده و بعدها نيز تحت تسلط تركان عثماني نيز درنيامد. لذا با حفظ عنصر اسلامي- ملي، بر فرهنگ مراكشي خود تأكيد ورزيده است. مراكش تنها كشور در جهان عرب است كه از سوي امپراتوري عثماني مورد هجوم و تسخير قرار نگرفت. به طور كلي

ص: 242

مي توان اذعان داشت كه مراكش در مسير تاريخي خود، از تبادلات فرهنگي با بيگانگان جز آنچه را كه خودشان خواسته اند، سرباز زده و هويت فرهنگي خويش را در اولويت اول قرار داده اند. مردم مراكش همواره تلاش نموده اند به سنت هاي مذهبي- ملي خود حتي در پوشيدن لباس پايبند باشند.

مطابق اصل ششم قانون اساسي مراكش، دين رسمي كشور اسلام است. قانون اساسي در نوع مذهب سكوت اختيار كرده ليكن از ديرباز (قرن ميلادي)، مذهب مالكي (امام مالك بن انس) در اين كشور مستقر گشته و اكثريت قريب به اتفاق مردم پيرو مكتب فقهي امام مالك هستند. حاكميت نيز تأكيد زيادي بر وحدت مذهبي به عنوان يكي از پايه هاي وحدت مردم دارد. در مراكش تعداد اندكي مسيحي و يهودي زندگي مي كنند. قسمت اعظم يهوديان مراكش حدود هزار نفر كه در حال حاضر نسل آن ها در اسرائيل به هزار نفر مي رسد، در زمان ملك حسن دوم به اسرائيل مهاجرت كردند. يهوديان فعلي در دو شهر دارالبيضاء (كازابلانكا) و مراكش اقامت دارند. مطابق اصل ششم قانون اساسي، دولت موظف است آزادي انجام امور مذهبي را براي همگان تضمين نمايد. شهر فاس از ديرباز و حتي از زمان تأسيس توسط سلسله ادريسيان، شهري مذهبي بوده و جهت تعليم و تعلم فقه مالكي و علوم قرآني بنياد نهاده شده است.

حوزه علميه شهر فاس كه «جامعه القرويين» نام دارد از بزرگ ترين حوزه هاي علمي مراكش است و طلاب تربيت شده در اين حوزه به

ص: 243

سراسر كشور و حتي ديگر نقاط اتحاديه مراكش بزرگ جهت تبليغ مذهبي اعزام مي شوند. حوزه علميه ديگري به نام «مولاي يوسف» در شهر مراكش كه در واقع دژ فرهنگ اسلامي- بربري است، وجود دارد. بديهي است كه علماء و فضلاي برخاسته از اين حوزه هاي علميه، به ويژه در شهر فاس، در حكومت ها نقش و مشاركت داشته اند. مشايخ صوفيه كه عمدتاً از نژاد بربرند، داراي استقلال شخصي و نيز نفوذ و پايگاه مردمي مي باشند. مردم مغرب و مسلمانان مالكي نسبت به ساير شاخه هاي اسلام از تسامح و بردباري بيشتري برخوردارند. اين شاخه از اسلام با سمبل هاي شيعي عناد ندارند و به طور كلي مردم عموماً نسبت به ايران احترام قائل هستند و آن را بلاد فارس و سرزمين سلمان فارسي مي دانند و سلمان نزد آن ها از احترام ويژه اي برخوردار است.

آثار تاريخي

آثار عمده تاريخي اين كشور كه عبارت اند از مساجد، آرامگاه هاي سلاطين و كاخ ها، در سه شهر تاريخي فاس، مكناس و شهر مراكش واقع هستند. البته در شهرهاي كازابلانكا و رباط و شمال كشور مثل طنجه آثار تاريخي و سياحتي بسياري وجود دارد. مراكش كه در سال 72- توسط طايفه المراود بنا شد، مدت هاي زيادي مركز فرهنگي، اقتصادي و سياسي كشور مغرب بوده است. تأثير اين شهر بر تمامي دنياي اسلام در غرب، از شمال آفريقا تا اندلس، مشاهده مي شد. بناهاي شگفت انگيز از آن دوران به جاي مانده است كه از آن جمله: مسجد كتبيه، قصبات، برج

ص: 244

و بارو، درهاي بسيار بزرگ، باغ ها و غيره را مي توان نام برد. بعدها شاهكارهاي معماري از قبيل كاخ Bandia، مدرسه ابن يوسف، مقبره هاي سعديون، بناهاي مسكوني و تئاتر روباز جامع الفنا به اين مجموعه اضافه شد. اين شهر تا حدودي به اصفهان ايران شباهت دارد. البته بناهاي تاريخي اصفهان به مراتب از مراكش عظيم تر و مهم تر هستند.

اوضاع اقتصادي

وجود بيش از كيلومتر ساحل، اين كشور را از منابع عظيم دريايي و تجمع گونه هاي مختلف ماهيان بهره مند نموده و شرايط ممتازي را براي اين كشور به وجود آورده است. هم اكنون مغرب در زمينه صادرات انواع ماهي مانند ساردين و نرم تناني همچون هشت پا به اروپا، آمريكا و آسيا فعاليت دارد. اقتصاد مغرب بر چند عنصر ماهيگيري، كشاورزي، تجارت و صنعت توريسم متمركز است. خاك كشور مغرب با توجه به آب هواي معتدلش و بارندگي، در زمينه كشاورزي بسيار مستعد مي باشد. مناطق مركزي و شمالي اين كشور مملو از درختان زيتون و ميوه است و در واقع اين شرايط كشور مغرب را به يكي از صادركنندگان عمده زيتون، تبديل كرده است. ميوه و سبزيجات نيز از اقلام ديگر صادراتي اين كشور مي باشد. مغرب با فاصله اي كمتر از كيلومتر بر روي دريا به جنوب كشور اسپانيا و در واقع قاره اروپا متصل مي شود و همين امر باعث گرديده اين كشور به عنوان پلي دو قاره آفريقا و اروپا را به يكديگر متصل نمايد. اين كشور يكي از شركاي

ص: 245

تجاري اروپا علي الخصوص فرانسه مي باشد. عواملي همچون نزديكي راه، زبان مشترك و قوانين جاري و از همه مهم تر اراده سياسي، اين امر را تسهيل نموده است. توليد ناخالص داخلي اين كشور در سال 2005، بيش از ميليارد دلار بود.

خلاصه درس

مَراكِش يا مغرب، كشوري در شمال غربي آفريقا است. نخستين كشور شكل گرفته مغرب مسلمان است.

با رسيدن دعوت اسلامي به آن منطقه ساكنان منطقه با اهداف اسلامي آشنا گشته و در نتيجه دين نوين اسلام را پذيرا شدند.

در سال، پس از موافقتنامه هاي الجزيره (م)، فرانسه بخش عظيمي از مراكش را اشغال مي كند و از اين سال به بعد مبارزه علني مردم عليه سلطه فرانسه تحت رهبري عبدالكريم خطاب آغاز مي گردد. در مارس، فرانسه استقلال كشور مراكش را به رسميت شناخت.

پس از استقلال مراكش اولين قانون اساسي كشور در دسامبر، با برگزاري رفراندوم به تصويب رسيد.

مطابق اصل يكم قانون اساسي، مراكش داراي نظام پادشاهي مشروطه، دموكراتيك و اجتماعي و مطابق اصل دوم، حاكميت از آن مردم است.

مردم مراكش در مسير تاريخي خود، در تبادلات فرهنگي با بيگانگان از دريافت جز آنچه را كه خودشان خواسته اند، سرباز زده و هويت

ص: 246

فرهنگي خويش را در اولويت اول قرار داده اند.

دين رسمي كشور اسلام است. حاكميت نيز تأكيد زيادي بر وحدت مذهبي به عنوان يكي از پايه هاي وحدت مردم دارد.

آثار عمده تاريخي اين كشور عبارت اند از مساجد، آرامگاه هاي سلاطين و كاخ ها كه در سه شهر تاريخي فاس، مكناس و شهر مراكش واقع هستند.

وجود بيش از كيلومتر ساحل، اين كشور را از منابع عظيم دريايي و تجمع گونه هاي مختلف ماهيان بهره مند نموده هم اكنون مغرب در زمينه صادرات انواع ماهي فعاليت دارد.

خودآزمايي

1. روند استقلال كشور مراكش را شرح دهيد.

2. اوضاع فرهنگي كشور مراكش در گذر تاريخ چگونه بوده است، توضيح دهيد.

3. برخي از آثار تاريخي مراكش را نام ببريد.

ص: 247

درس چهاردهم تونس

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با نظام سياسي جمهوري تونس آشنا شويم.

- سياست خارجي تونس را در ارتباط با ساير كشورها بدانيم.

- چگونگي روابط ايران و تونس را بشناسيم.

مشخصات كلي، نظام سياسي تونس، سياست خارجي و روابط تونس با ايران، مطالبي است كه در اين درس به آن پرداخته مي شود.

مشخصات كلي

جمهوري تونس با 163 هزار و 610 كيلومتر مربع مساحت، در شمال قاره آفريقا با ليبي والجزاير هم مرز است. اين كشور از آب و هواي معتدلي برخوردار است. البت ه مناطق جنوبي تونس به علت مجاورت با صحراي مركزي ليبي آب و هوايي خشك و بياباني دارند. لذا در مناطق

ص: 248

شمالي كشور تراكم جمعيت بيشتر و در مناطق جنوبي جمعيت كمتري ديده مي شود. تونس از خوش آب و هواترين كشورهاي شمال آفريقا محسوب مي شود و كشوري توريستي است و همه ساله 2 ميليون نفر خارجي از آن بازديد مي كنند. پايتخت آن شهر تونس است. تونس داراي 24 استان بوده و شهرهاي سياحتي آن: سوسه، حمامات، بنزرت، صفاقس، نابلس، قابس، باجه، قيروان و جندوبيه مي باشد.

اين كشور داراي 9 ميليون و 593 هزار نفر جمعيت بوده و نرخ رشد جمعيت حدود 17/ 1 درصد است و به طور ميانگين در هر كيلومتر مربع از خاك اين سرزمين 6/ 58 نفر زندگي مي كنند. 80 درصد از مردان و 60 درصد از زنان بالاي 15 سال اين كشور باسوادند. 98 درصد از ساكنين اين جمهوري از نژاد عرب و 2 درصد از نژاد اروپايي هستند. همچنين 98 درصد از آن ها مسلمان (اهل سنت مالكي و شافعي)، يك درصد مسيحي و يك درصد يهودي اند. زبان رسمي تونس عربي است اما در امور بازرگاني از زبان فرانسوي استفاده مي شود. مردم تونس، اصالتاً بربر هستند.

ميزان توليد ناخالص داخلي تونس در پايان سال 1999، به بيش از 43 ميليارد دلار رسيد. ذخاير نفتي اين كشور نزديك 8/ 3 ميليارد بشكه نفت و توليد روزانه نفت آن 81 هزار بشكه است. درآمد سرانه ملي تونس حدود 3 هزار دلار و مساحت زمين هاي قابل كشت تونس به زحمت 20 درصداز كل مساحت كشور را تشكيل مي دهد. مهم ترين منابع تأمين ارز تونس عبارتند از: نساجي و چرم، توريسم، نفت و

ص: 249

مشتقات آن، كود شيميايي و فسفات، درآمد كارگران تونسي مهاجرو روغن زيتون.

تونس به دليل دارا بودن مرز ساحلي درياي مديترانه مورد توجه جهانگردان قرار گرفته و در ميان صنايع اين كشور صنعت توريسم پيشرفت درخشان و قابل توجهي داشته، به طوري كه مي تواند از اين حيث براي ساير كشورهاي در حال توسعه يك نمونه باشد. جهانگردي يكي از مهم ترين منابع درآمد تونس محسوب مي شود.

به جهت تسلط سياسي و نظامي يكصد ساله فرانسه، تونس از تأثيرات فرهنگي اين تسلط بي نصيب نمانده و اين تأثيرات به ويژه در شهرهاي بزرگ و پايتخت مشهود است.

در حال حاضر توجه به اسلام اصيل در بين اقشار جامعه از جمله دانشجويان گسترش يافته تا جايي كه موجب تشكيل حزبي توسط مسلمانان گشته است.

مهم ترين حوزه علميه تونس مدرسه زيتونه است كه به دانشكده معارف ديني دانشگاه تونس تبديل شده است. مراكز و مؤسسات فرهنگي خارجي از قبيل مركز آموزش زبان فرانسه، مجتمع هاي آموزشي انگليسي و آمريكايي و مجتمع آموزشي كشور اردن در تونس وجود دارد. در تونس 240 نشريه روزانه، هفته نامه و ماهنامه وجود دارد.

تونس در مارس 1956، به عنوان كشوري مستقل از استعمار فرانسه جدا شد. حبيب بورقيبه رهبر حزب «دستور جديد» به رهبري كشور رسيد

ص: 250

و پس از وي زين العابدين بن علي، رياست جمهوري تونس را در اختيار گرفت و هنوز اين كشور را اداره مي كند.

نظام سياسي

رئيس جمهور به عنوان رئيس قوه مجريه (و فرمانده كل قوا) مي باشد كه با انتخاب مردم به مدت 5 سال رئيس جمهور و رئيس اين قوه خواهد بود و بعد از انتخاب، هيأت دولت را جهت اخذ رأي اعتماد به مجلس معرفي مي كند. رياست شوراي عالي قضايي به عهده رئيس جمهور بوده و وي هر پانزده عضو آن را انتخاب مي كند.

قوه مقننه تونس متشكل از دو مجلس نمايندگان و سنا مي باشد.

تونس هم چنين داراي شوراهاي مشورتي شامل:

شوراي اقتصادي و اجتماعي، باهدف توصيه به دولت جهت اصلاحات و تعديلات (اقتصادي و اجتماعي)، شوراهاي شهر و شوراي قانون اساسي براي بررسي قوانين زيربنايي و هم چنين قوانين مربوط به حقوق و آزادي، و شوراي عالي اسلامي، با هدف ارائه مشورت به دولت در امورديني مي باشد.

سياست خارجي

سياست خارجي تونس بر اساس حفظ استقلال و تماميت ارضي و حسن همجواري و توسعه روابط سياسي و اجتماعي و فرهنگي با ديگر كشورهاست كه شامل تلاش جهت ايجاد همبستگي در منطقه مغرب عربي و ايجاد توافق و همكاري در ميان اعراب و كشورهاي اروپايي و

ص: 251

كشورهاي مديترانه مي باشد. به علت گرايش سران تونس، به خصوص بورقيبه، به غرب، اين كشور در جرگه كشورهاي وابسته به غرب قرار گرفت. اولويت سياست خارجي تونس در وهله نخست كشورهاي آفريقايي، به ويژه مغرب آفريقا، مي باشد و در بخش اول قانون اساسي، تونس از كشورهاي مغرب عربي اعلام شده است. حكومت اين كشور، جمهوري چند حزبي با يك مجلس قانون گذاري و داراي وزارتخانه است. تونس يكي از اعضاي اتحاديه عرب مي باشد.

تونس در زمينه سياست خارجي با پيروي از الگوي ميانه روي فعال توانسته است نقش مؤثري در سطح بين المللي و منطقه اي، به ويژه در اتحاديه عرب و سازمان وحدت آفريقا، ايفا نمايد. اتحاديه اروپا به عنوان يكي از مهم ترين شركاي اقتصادي تونس مي باشد (در حدود 600 هزار اتباع مهاجر تونسي در كشورهاي مختلف اروپا و مشاركت اروپا در بيش از دوسوم سرمايه گذاري خارجي اين كشور).

تونس از سال 1969، عضو مشورتي بازار مشترك اروپا است و در 1995، موافقتنامه اقتصادي با اتحاديه اروپا را در بروكسل امضاء كرد و به موجب آن تا سال 2007 ميلادي موانع گمركي بين دو طرف برداشته شد.

تونس و ايران

تونس از جمله كشورهاي آفريقايي داراي روابط سياسي ديرينه با دولت ايران است. به اعتقاد مورخين، ايران در آسيا و تونس در شمال

ص: 252

آفريقا، كانون هاي عمده شكوفائي تمدن اسلامي بوده اند. دانشگاه زيتونه تونس، قديمي ترين دانشگاه در تاريخ اسلام، كتاب هاي انديشمنداني چون بيضاوي، زمخشري، رازي، جرجاني و طبري را مرجع قرار داده و برگزاري هزاره فردوسي در تونس نشانگر ارتباطات فرهنگي بين ملت هاي ايران و تونس بوده است. محمود قدالله، نويسنده معروف تونسي نيز كتابي در رابطه با محبت اهل بيت (ع) در تونس نوشته كه حاكي از احساسات مردم اين كشور نسبت به اهل بيت رسول الله (ص) مي باشد.

روابط رسمي دو كشور از سال 1336 آغاز و در پانزدهم آبان همين سال سفارت ايران در تونس گشايش يافت. در سال 1343، «حبيب بورقيبه»، رئيس جمهور تونس به ايران آمد و محمدرضا پهلوي متقابلًا در سال 1347 از تونس ديدار كرد. سفارت تونس در تهران در سال 1351 گشوده شد. به دليل وابستگي رژيم پهلوي به آمريكا و رژيم تونس به فرانسه، هر دو كشور در اردوگاه غرب جاي داشتند و به همين منظور تا پيروزي انقلاب اسلامي داراي روابط خوبي بودند.

پس از استقرار جمهوري اسلامي، در سال 1982 دولت تونس به بهانه مشكلات مالي و در يك همسويي با رژيم عراق سفارت خود را در تهران تعطيل كرد. نمايندگي جمهوري اسلامي ايران در تونس نيز به سطح كاردار تنزل پيدا كرد. به دنبال پذيرش قطعنامه 598 توسط دولت هاي ايران و عراق و خاتمه جنگ تحميلي و به دنبال موضع گيري دبيركل سازمان ملل متحد مبني بر شناسايي عراق به عنوان آغازگر

ص: 253

جنگ، دولت تونس تمايل خود را نسبت به توسعه روابط با جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد و در نتيجه پس از سال ها سفارت تونس در تهران با حضور سفير اين كشور بازگشايي و سفير جمهوري اسلامي ايران به پايتخت آن كشور اعزام شد.

سفر نخست وزير تونس به ايران در سال 1379 و ملاقات وي با مقام معظم رهبري، سفر فرستاده ويژه نخست وزير تونس به ايران براي شركت در كنفرانس گفتگوي تمدن ها، برگزاري اجلاس كميسيون مشترك اقتصادي در تهران و تونس و امضاي سندهاي متعدد همكاري، از جمله تحولات روابط في مابين در سال هاي اخير بوده است. در حال حاضر نمايندگي هاي دو كشور در سطح سفير در تهران و تونس دائر مي باشند.

خلاصه درس

جمهوري تونس در شمال قاره آفريقا با ليبي والجزاير هم مرز است. تونس كشوري توريستي است و پايتخت آن شهر تونس است. زبان رسمي تونس عربي است، مردم تونس، اصالتاً بربر هستند.

مهم ترين منابع تأمين ارز تونس عبارتند از: نساجي و چرم، توريسم، نفت و مشتقات آن، كود شيميايي و فسفات، درآمد كارگران تونسي مهاجرو روغن زيتون.

تونس در مارس 1956، به عنوان كشوري مستقل از استعمار فرانسه جدا شد.

ص: 254

تونس در زمينه سياست خارجي با پيروي از الگوي ميانه روي فعال توانسته است نقش مؤثري در سطح بين المللي و منطقه اي، به ويژه در اتحاديه عرب و سازمان وحدت آفريقا، ايفا نمايد.

رئيس جمهور به عنوان رئيس قوه مجريه با انتخاب مردم به مدت 5 سال رئيس جمهور و رئيس اين قوه خواهد بود، قوه مقننه تونس متشكل از دو مجلس نمايندگان و سنا مي باشد.

روابط رسمي دو كشور تونس و ايران از سال 1336 آغاز شد، سفارت تونس در تهران در سال 1351 گشوده شد. پس از استقرار جمهوري اسلامي، در سال 1982 دولت تونس به بهانه مشكلات مالي و در يك همسويي با رژيم عراق سفارت خود را در تهران تعطيل كرد.

به دنبال پذيرش قطعنامه 598 دولت تونس تمايل خود را نسبت به توسعه روابط با جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد.

خودآزمايي

1. سياست خارجي تونس در سطح بين المللي و منطقه اي را تشريح نماييد.

2. روابط ايران و تونس را در دوران بعد از انقلاب را توضيح دهيد.

ص: 255

درس پانزدهم افغانستان

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با مهم ترين تغييرات جغرافيايي كشور افغانستان آشنا شويم.

- ساختار جمعيتي و فرهنگي افغانستان را بشناسيم.

- با مسائل آموزشي كشور افغانستان آشنا شويم.

- ساختار حكومتي كشور افغانستان را بشناسيم.

- با اوضاع اقتصادي كشور افغانستان آشنا شويم.

- علل شكل گيري جنبش هاي اسلامي افغانستان و اهداف آنان را بدانيم.

- با احزاب اصلي در حال فعاليت در كشور افغانستان آشنا شويم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي و طبيعي كشور افغانستان، پيش زمينه تاريخي، منابع طبيعي، محيط زيستي، ساختار جمعيتي و مذهبي، آموزش

ص: 256

و پرورش، دولت افغانستان، اقتصاد، جنبش هاي اسلامي و احزاب فعال افغانستان توضيح داده مي شود:

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

سرزمين افغانستان در طول تاريخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است. جنگجويان بسياري چون «اسكندر مقدوني» و «تيمور گوركاني» از پيچ و خم كوه ها و دره هاي اين كشور خود را به هندوستان رسانده اند. علاوه بر اين، تا قبل از كشف راه هاي آبي در قرون جديد و توسعه راههاي هوايي، خط مسير بازرگاني شرق و غرب راه ابريشم بود كه از دشت شمال اين كشور عبور مي كرد. اين راه محل عبور كاروان هاي جاده ابريشم از اين سرزمين بوده كه عموما از طريق قندهار به هند و از طريق بلخ به چين مي رفت. افغانستان از نظر جغرافيايي بين تا درجه شرقي و بين تا درجه شمالي قرار دارد و

ص: 257

مساحت آن/ كيلومتر مربع است كه از نظر مساحت در جهان مقام چهلم و در قاره آسيا جايگاه يازدهم را دارا مي باشد.

ص: 258

افغانستان داراي آب و هواي حاره اي، تابستان گرم و زمستان سرد

ص: 259

، و از جمله كشورهايي است كه محصور در كوهستان ها و خشكي ها ميباشد. مناطق مختلف اين كشور اغلب پوشيده از كوه است اما در جنوب و جنوب شرقي مناطق پستي نيز وجود دارد. بلندترين نقطه: قله نوشاخ به ارتفاع/ متر از سطح دريا و پست ترين نقطه رود آمودريا به ارتفاع متر از سطح دريا

ص: 260

است.

ص: 261

طبق آمار سال، افغانستان داراي ولايت است. پرجمعيتترين شهرهاي افغانستان بهترتيب كابل، قندهار، مزار شريف، جلال آباد و … هستند. روابط خويشاوندي و خانوادگي در ميان مردم افغانستان بسيار نزديك وصميمانه است كه اين نشاندهنده عواطف و احساسات عميق خانوادگي ميباشد. البته هنوز در اين كشور مسائل حاد ميان مردم توسط ريش سفيدان و بزرگان حل و فصل مي شود.

از نظر منابع طبيعي در افغانستان مي توان به گاز طبيعي، نفت، زغال سنگ، مس، كروميت، طلق (talc) (نوعي كاني شفاف به رنگ هاي سفيد و سبز و خاكستري)، سولفات باريم، گوگرد، سرب، روي، سنگ آهن، نمك طعام و سنگ هاي قيمتي (گوهر) و اورانيوم اشاره كرد.

ص: 262

شايد بتوان مهمترين مشكل زيست محيطي افغانستان را خطر انقراض حيواناتي چون پلنگ، سمور، غزال هاي وحشي، قوچ و … دانست. اين حيوانات بيشتر براي استفاده از پوستشان كشته ميشوند. از شاخصترين محدوديت هاي زيست محيطي اين كشور مي توان به محدويت در دسترسي به منابع آب (مصرف كشاورزي و آشاميدني)، چراي بيش از حد دام، آلودگي آب و هوا، عدم دسترسي به آب هاي آزاد و … اشاره كرد. در افغانستان سيستم دفع زباله به روش مدرن تقريبا وجود ندارد.

ص: 263

از بلاياي طبيعي معمول اين كشور نيز مي توان به زلزله هاي متوالي در ميان كوه هاي هندوكش، سيل و خشكسالي اشاره كرد.

ص: 264

ساختار جمعيتي و فرهنگي

جمعيت افغانستان حدود ميليون نفر برآورد مي شود.

بر اساس سرشماري مقدماتي كميته ملي احصائيه، جمعيت افغانستان در سال، معادل ميليون نفر است. گفته مي شود از اين تعداد// مرد و/ 7/ نفرشان زن هستند كه/ 1 درصد جمعيت كشور شهرنشين مي باشند. اين آمار شامل ميليون ها مهاجر افغاني مقيم ايران، پاكستان و كشورهاي ديگر نمي باشد. سازمان ملل پيش از اين جمعيت افغانستان را ميليون نفر برآورد كرده بود.

ص: 265

آمار زير به صورت تقريبي وضعيت سني را در اين كشور نشان مي دهد:

تا سال: 6/ 44 درصد؛ مرد و زن؛

تا سال: 3 درصد؛ مرد و زن؛

به بالا: 4/ 2 درصد؛ مرد و زن؛

ص: 266

متوسط سن: 3 سال

ص:267

ص:268

ص:269

ص:270

ص:271

ص:272

ص: 273

. گروه هاي قومي و نژادي در افغانستان عبارتند از: پشتون، تاجيك، هزاره و ازبك، پشهيي، ايماق، تركمن، بلوچ و …

ص: 274

از طرفي 9 درصد مردم افغانستان را مسلمانان تشكيل ميدهند كه حدود 0 درصد آنان مسلمان سني و 9 درصد شيعيان ميباشند. مذاهب ديگري چون هندو و سيك نيز در افغانستان پيرواني دارد. پيش از

ص: 275

جنگ هاي سال اخير، اقليت يهودياي نيز در افغانستان و بهويژه در شهر هرات وجود داشتند، اما امروزه اغلب آنان به اسرائيل مهاجرت كردهاند.

ص: 276

در مورد زبان، در اين كشور بايد به يك پراكندگي زباني اشاره كرد. مردم افغانستان به يكي از زبان هاي دري (فارسي) 0 درصد، پشتو 5 درصد، ازبكي، تركمني، پشهيي، نورستاني و بلوچي سخن ميگويند. بر اساس قانون اساسي افغانستان، زبانهاي دري و پشتو زبان هاي رسمي دولت افغانستان ميباشند و در مناطقي كه گويشهاي زباني ديگر زياد باشند، آن زبان به عنوان زبان رسمي سوم تلقي ميشود. اگر كسي به يكي از دو زبان رسمي افغانستان تسلط داشته باشد، ميتوان گفت تقريبا در برقراري ارتباط در هيچ جاي افغانستان مشكلي ندارد. زبان غالب در كابل و بيشتر شهرهاي شمال، مركز و شمال غرب افغانستان دري است. زبان غالب در شهرهاي قندهار و جلال آباد و بيشتر شهرهاي جنوب شرق افغانستان پشتو است. زبان غالب در شهرهاي شبرغان و ميمنه، ازبكي است.

ماده شانزدهم قانون اساسي افغانستان زبانهاي فارسي (در گويش رسمي و دولتي دري) و پشتو را زبانهاي رسمي افغانستان اعلام مي كند و چنين ميگويد كه: «زبان هاي پشتو، دري، ازبكي، تركمني، بلوچي و پشّه يي، نورستاني، پاميري و ساير زبان هاي رايج در كشور، زبانهاي رسمي دولت مي باشند. در مناطقي كه اكثريت مردم به يكي از زبان هاي ازبكي، تركمني، پشه يي، نورستاني، بلوچي و يا پاميري تكلم مي نمايند،

ص: 277

آن زبان علاوه بر پشتو و دري به حيث زبان سوم رسمي مي باشد و نحوه تطبيق آن توسط قانون تنظيم مي گردد. دولت براي تقويت و انكشاف همه زبانهاي افغانستان برنامههاي موثر طرح و تطبيق مي نمايد. نشر مطبوعات و رسانه هاي گروهي به تمام زبانهاي رايج دركشور آزاد ميباشد.

ص: 278

پيش زمينه تاريخي

آغاز پادشاهي احمد شاه ابدالي در سال ميلادي، آغاز تاريخ مستقل افغانستان است. تا پيش از اين تاريخ، اين كشور تاريخ مشتركي با برخي از كشورهاي همسايهاش به ويژه با تاريخ كشور ايران دارد.

ص: 279

مهمترين تغييرات جغرافيايي افغانستان پس از اين تاريخ عبارت است از:

1. پيوستن هرات به افغانستان در معاهده پاريس در سال؛

2. جدايي بلوچستان در سال؛

3. جدايي نيمي از پشتونستان در معاهده ديورند در سال.

ص: 280

از تاريخ تا زمان استقلال در سال، افغانستان زير سلطه دو امپراتوري آن دوران يعني بريتانيا و روسيه بود. يك دوره كوتاه مدت دموكراسي و آزادي خواهي كه از سال آغاز شده بود با كودتاي كمونيستي به پايان رسيد. در سال، يك نيروي خودجوش و چريكي به نام مجاهدين (كه متشكل از گروههاي مختلف اسلامي بود)، شكل گرفت و رژيم كمونيستي ساله را شكست داد.

ص: 281

البته مجاهدين

ص: 282

موفق به تشكيل دولت ملي نشدند و جاي آنها را طالبان كه از حمايت مادي و معنوي پاكستان سود مي برد، گرفتند.

طالبان نتوانست بقاياي مجاهدين را كه عليه آنها مقاومت مي كردند به طور كامل سركوب نمايد. رژيم طالبان با حمله ائتلاف بينالمللي به رهبري آمريكا از هم پاشيد.

ص: 283

از سال ميلادي و بعد از كنفرانس بن در اثر توافق گروه هاي افغان، دولت موقت به رهبري حامد كرزاي روي كار آمد. حكومت در دسامبر ميلادي به رياست جمهوري حامد كرزاي شكل گرفت و در دسامبر، مجلس قانون گذاري آن را تكميل كرد.

ص:284

ص:285

ص: 286

آموزش و پرورش

در زمان اشغال افغانستان توسط شوروي و جنگهاي داخلي دهه، شالوده آموزش و پرورش از هم پاشيد. در دوره قدرت طالبان دختران خانه نشين شده و اجازه تحصيل از آنها گرفته شد. در اين دوره، به جاي درسهاي علمي مانند شيمي و فيزيك، در مدارس بيشتر بر آموزشهاي مذهبي تأكيد مي شد. اكنون برآورد مي شود كه كمتر از نيمي از مدارس افغانستان دسترسي به آب آشاميدني داشته باشند. پس از حمله آمريكا به افغانستان در سال ميلادي و فروپاشي طالبان، با روي كار آمدن دولت انتقالي وضعيت تحصيل اندك اندك رو به بهبودي مي رود اما با اين وجود هنوز بيش از 0 درصد مردم افغانستان از سواد خواندن و نوشتن بي بهره اند. در حال حاضر سيزده دانشگاه و شش مركز تربيت

ص: 287

معلم در سراسر افغانستان وجود دارد.

در كنكور ورود به دانشگاه سال، هزار نفر شركت كرده اند. برآورد مسؤولان اين است كه حدود سي هزار دانشجو به علت نبود امكانات از ورود به دانشگاه محروم شوند. البته 10 درصد بودجه سالانه افغانستان به امور آموزشي اختصاص دارد كه از اين ميان هفت درصد آن مربوط به وزارت معارف (آموزش وپرورش)، يك درصد مربوط به نهادهاي تحقيقاتي و يك درصد مربوط به آموزش عالي است.

ص: 289

نظام قانوني

ص: 290

نظام حكومتي افغانستان جمهوري اسلامي است. براساس ساختار جديد در اين كشور، قوانين بر اساس تعاليم دين اسلام است. بر اساس قانون اساسي، حكومت متبوع متعهد به قانون اساسي، يك كشور مترقي و كامياب، يك نظام مبتني بر عدالت اجتماعي، محفوظ نگه داشتن حقوق و كرامت انساني مردم افغانستان، تفهيم و نهادينه كردن يك كشور دموكراتيزه، حفظ اتحاد ملي، برابري و تساوي حقوق اقوام و قبايل گوناگون ساكن در كشور است. براساس قانون اساسي، افغانستان متعهد به رعايت قوانين سازمان ملل و قوانين بينالمللي در دفاع از حقوق بشر است. براساس قانون اساسي افغانستان، يك جوان با سال سن تمام مي تواند رأي بدهد.

ص:291

ص:292

ص: 293

اقتصاد

افغانستان به لحاظ اقتصادي يكي از فقيرترين كشورهاي جهان محسوب مي شود كه اين امر ناشي از نابساماني هاي سياسي است. اقتصاد افغانستان بعد از فروپاشي حكومت طالبان در سال، رو به بهبودي نهاده است. نرخ آمار زير خط فقر اين كشور بسيار وحشتناك است؛ به موجب اين نرخ از هر صد افغاني نفر آنان زير خط فقر هستند. از ديگر نرخ هاي نگران كننده اين كشور فقير، نرخ درصدي بيكاري است. حدود درصد مردم كشاورز و بقيه شامل درصد در صنعت (اغلب بافندگي) و درصد در خدمات مشغول به كار هستند. به موجب آمار سال، از مردم افغانستان ميليون نفر كارگر هستند. نرخ تورم در سال،/ و در سال بنا بر پيش بيني ها درصد است.

عمدهترين صادرات اين كشور به سه كشور آمريكا (/)، پاكستان () و هند (/) درصد است كه حجم آن ميليون دلار تخمين زده مي شود؛ و عمدهترين واردات اين كشور عبارتند از: پاكستان (/)، آمريكا (/)، هند (/)، آلمان (/)، تركمنستان (/)، روسيه (/)، كنيا (/) وتركيه (/) درصد مي باشد كه حجم آن به بيش از ميليارد دلار مي رسد. بيشترين بدهي افغانستان به روسيه و بانك بينالمللي پول است كه بالغ بر ميليارد دلار مي شود. پس از سقوط طالبان بيش از كشور جهان قول كمك دادند كه به فاصله تا،/ ميليارد دلار به افغانستان كمك بلاعوض كنند. واحد پول

ص: 294

افغانستان، افغاني نام دارد كه از سال به بعد ارزش آن نسبت به دلار رو به افزايش است. سال مالي افغانستان از اول فروردين (مارس) تا اسفند (مارس) است.

عمدهترين محصول صادراتي مرفين يا ترياك است. از ديگر اقلام صادراتي مي توان به جامه پشمي بومي، فرش هاي دستباف، پوست گاو، گوسفند، سمور، پلنگ و مار اشاره كرد.

ص:295

ص: 296

به هر حال افغانستان، كوهستاني با آب و هواي سرد ميباشد. اين كشور داراي رشته كوههاي بلند و سر به فلك كشيده زيادي ميباشد. به دليل سه دهه جنگ و خرابي اين كشور از توسعه و پيشرفت بازمانده است. افغانستان معادن زيادي ندارد اما اگر در اين بخش سرمايه گذاري و تحقيقات گسترده به عمل آيد مطمئناً رشد اقتصادي سريعي را در پيش خواهد گرفت و نيز فرصتهاي شغلي چشمگيري ايجاد خواهد شد.

افغانستان داراي معادني چون طلا، لاجورد، زمرد، فيروزه و معدن زغال سنگ ميباشد. معدن زغال سنگ در استان بغلان كه در نوع خود در جهان بي نظير است، حدود 13 نوع زغال سنگ از آن استخراج ميشده و حتي در زمان جنگ نيز به فعاليت خود ادامه ميداده است. بعضي از تجهيزات و وسائل موجود در اين معدن به حدود 45 سال پيش برمي گردد كه از طرف دولت اتريش به افغانستان داده شده بود. البته به دليل نبود دانش كافي و اطلاعات مفيد چند تن از كارگران اين معدن به دليل استنشاق گازهاي سمي موجود معدن جان خود را از دست دادند.

ص: 297

در مورد صنايع نيز بايد اشاره كرد كه صنايع زيادي در افغانستان موجود

ص: 298

نميباشد و اگر هم باشد اطلاعات كافي در دسترس نيست. اما صنعت قالي بافي، فرشهاي دستي، گليم، نمد و جاجيم بافي به طور خود محور موجود ميباشد. افغانستان سالانه حدود دو و نيم ميليون متر مربع فرش صادر ميكند.

ص:299

ص:300

ص: 301

جنبشهاي اسلامي

جنبشهاي اسلامي زماني در افغانستان شكل گرفت كه رشته حقوق اسلامي در دانشگاه كابل شروع به تربيت محققين در زمينه مسايل اسلامي در دهههاي 40 و 50 كرد. حكومت، بسياري از جوانان اين دانشكده را براي ادامه تحصيل در رشته حقوق اسلامي به دانشگاه الازهر فرستاد. در اوايل دهه 60 و زماني كه آنها به كشور برگشتند تحت تأثير ايدههاي اسلامي و اهداف سياسي اخوانالمسلمين و مبارزات آنان عليه جمال عبدالناصر قرار گرفته بودند. اين گروه تحت تأثير تفكرات، نوشتهها و ترجمههاي حسن البنا، سيد قطب، مودودي و ديگران قرار داشتند. حامي اين گروه در حال شكلگيري غلام محمود نيازي بود كه بعدها رئيس دانشگاه شريعت كابل نيز گرديد. متفكرين و انديشمندان ديني اصلاح طلبي همچون منهاج الدين گاهيز، مولانا خليس، مولوي فيزاني و ديگران گروههايي را خارج از دانشگاه تشكيل دادند.

پس از پذيرش قانون اساسي ليبرال 1964 افغانستان و ايجاد حزب كمونيست خلق در 1 ژانويه 1965، فعاليتهاي سياسي اين گروههاي

ص: 302

اسلامي تشديد شد. اظهارات و بيانيههاي مختلف عليه حكومت و برخوردهاي خشونت آميز ميان اعضاي جنبشهاي اسلامي و احزاب كمونيست، ويژگي بارز سالهاي 1965 تا 1972 بود. شاخه دانشجويي" سازمان جوانان مسلمان" با نام مستعار" برادران" فعاليتهايش را گسترش داد. در سال 1972، استادان دانشگاه نيز به طور رسمي اما مخفيانه در گروهي به عنوان" جماعت اسلامي افغانستان" سازمان دهي شدند و شوراي اجرايي 15 نفره اي را از دانشجويان و اعضاي دانشكده تشكيل دادند كه اساساً داراي ريشههاي شهرستاني و شهري بودند. آنان غلام محمد نيازي را به عنوان بنيانگذار و رهبر غيررسمي خود معرفي و برهان الدين رباني را به اميري جنبش منصوب كردند.

اهداف اعلام شده جنبش، ايجاد يك نظم تماماً اسلامي بود كه با هرگونه استثمار، نظم وترتيبات تبعيض آميز سياسي و اقتصادي، فساد، الحاد و كمونيسم مخالفت ميكرد. استراتژي اوليه اين گروه همكاري به صورت منظم و صلح آميز با حكومت و كمونيستها بود. پس از سقوط پادشاهي در 17 ژولاي 1973، محمد داد و حزب پرچم (parcham) - حزب كمونيست حامي شوروي- نيازي و 180 عضو حكومت را زنداني و در 29 مي 1978 اعدام كردند.

فقط تعداد كمي از رهبران موفق به فرار شدند از جمله آنها گلبدين حكمت يار بود كه توانست در دوران حكومت داد به پاكستان بگريزد. در 1975 آنها نتوانستند عليه داد شورش كنند. تلاشهاي اين گروهها زماني موثرتر گرديد كه خود را در قالب مفهومي به نام" جهاد" عليه

ص: 303

ائتلاف كمونيستي خلق/ پرچم كه به دنبال يك كودتا به قدرت رسيده بودند، سازماندهي كردند. 4 حزب از 7 حزب اصلي مجاهدين كه در مبارزات 1979 تا 1989 عليه شورويها و متعاقباً جنگ داخلي پس از سقوط شوروي شركت كرده بودند، در اصل گروههاي كوچكي از جنبش اسلامي جماعت بودند. اهداف اين گروهها مشابه بود اگر چه استراتژيها و شيوههاي سازمان دهي متفاوتي داشتند. سازمانهاي مختلف اسلامي شيعه افغان و سه تا از گروههاي اسلامي سنتگرا پس از كودتاي 1978 كمونيستها شكل گرفت.

اپوزوسيون اسلامي به طور جدي با رژيم كمونيست ميجنگيد و به همين دليل توانست آنها را در آوريل 1992 شكست دهد و قدرت را براي ايجاد يك دولت اسلامي در افغانستان به دست گيرد. اسلامگرايان قادر به درك تفاوت نگرشهاي سياسي مختلف نبودند و اين امر موجب جنگها و آشوبهاي بسياري در كشور گرديد. جنگ، گروههاي مختلف حكومت جديد- كه به وسيله رباني هدايت ميشد- را به ستوه آورد و همين امر سقوط دولت را توسط طالبان تسهيل كرد.

جنبش اسلامي طالبان به وسيله محمد ملا عمر و ديگر طلبه هاي مذهبي و در پاسخ به ناامنيهاي سياسي كه در سراسر افغانستان به خاطر حكومت رباني به وجود آمده بود، شكل گرفت. رهبران طالبان، بيشتر و يا تمام تحصيلات مذهبي خود را در مدرسههاي جنبش محافظهكار ديوبندي (deobandi) خوانده بودند كه در مناطق شهري پشتون افغانستان و پاكستان بسيار قوي بودند. نگرش ديوبندي به اسلام نشأت گرفته از

ص: 304

ايدههاي مذهبي يك هندي مسلمان يعني محمد بن عبدالوهاب است. هم چون پيروان وهاب در عربستان سعودي (موحدين)، اين گونه از مسلمان نيز اين گونه در مدارس دئوراني تربيت شده بودند كه تفسيرهاي ليبرال از متون مقدس را رها كنند و صرفاً به برداشتهاي مو به مو و دقيق كلمات قرآن تأكيد كنند. شباهت بين رويكردهاي موحدين و ديوبندي به اسلام، طالبان را به پذيرا شدن سعوديهايي از قبيل اسامه بن لادن كه اقامت دائم در افغانستان در 1995 يا 1996 (اطلاعات دقيقي در اين مورد در دسترس نيست) گرفته بود، علاقهمند ساخت.

طالبان از بيشتر رهبران مجاهدين متنفر بود و به آنها همچون كساني نگاه ميكرد كه اسلام حقيقي را به دليل منافع شخصي خود رها ساختهاند. بنابراين در 1994، طالبان مبارزه را براي رها كردن كشور با تصرف قندهار (دومين شهر بزرگ افغانستان) آغاز كرد. تا تابستان 1996، بيشتر بخشهاي شرقي، جنوبي و غربي افغانستان تحت كنترل طالبان قرار گرفت و پس از آن كابل اشغال شد و حكومت رباني به شمال افغانستان فرار كرد. در شمال افغانستان، رباني مقاومت عليه طالبان را سازمان دهي كرد. طالبان، حكومت را به رهبري ملا عمر تشكيل داد و در آگوست 1998، نيروهاي طالبان بيشتر بخشهاي شمالي را تصرف نموده و قسمتهاي تحت كنترل رباني كاهش يافت. بعد از گذشت 3 سال و پس از حملات يازده سپتامبر، آمريكا با متهم كردن بن لادن و طالبان به دست داشتن در اين حملات، به افغانستان حمله كرد و قدرت را از دست آنان خارج نمود.

ص: 305

احزابي كه هم اكنون در افغانستان به فعاليت ميپردازند به شرح زير ميباشد:

احزاب اصلي در حال فعاليت

جماعت اسلامي، جبهه ملي متحد، حزب وحدت، حزب اسلامي، حزب كنگره ملي افغانستان، جنبش ملي افغانستان و جنبش اسلامي ملي افغانستان.

احزاب اقليت در حال فعاليت

حزب ليبرال دموكراتيك افغانستان، ملت افغان، حزب سياسي محلي خليل امين شينواري و فواد حبيب.

احزاب ممنوع شده

حزب دموكراتيك مردمي افغانستان طالبان، حزب كمونيست (مائوئيست) افغانستان، حزب دموكراتيك وطن افغانستان و سازمان آزادي بخش افغانستان.

در اين زمينه عمده ترين گروه هاي اسلامي فعال در افغانستان را به طور مختصر توضيح مي دهيم:

جماعت اسلامي

جماعت اسلامي يكي از احزاب اسلامي در افغانستان است كه ارتباط نزديكي با جنبشهاي اسلامي در مصر دارد. اين حزب قديميترين حزب در افغانستان به حساب ميآيد. از منظر ايدئولوژيكي اين حزب بر

ص: 306

پايه قوانين اسلامي است و البته ميانه رو به حساب ميآيد. در طول جنگ با شوروي و جنگهاي داخلي در افغانستان به عنوان يكي از قدرتمندترين گروههاي مجاهدين به شمار ميرفتند. اكثر اعضاي اين حزب از تاجيكهاي شمالي و و افغانيهاي غربي تشكيل شده اند. رهبري اين حزب از سال 1968، بر عهده برهان الدين رباني بود، اگرچه ميتوان گفت قدرت اغلب در ميان افراد در نوسان بود.

حزب وحدت

اين حزب در حال حاضر به عنوان بزرگترين گروه سياسي شيعه در حال فعاليت است. بيشتر اعضاي آن از ساكنين منطقه مركزي افغانستان كه از نظر نژادي هزاره نام دارند تشكيل شده است. رهبر ايدئولوژيكي و بنيان گذار حزب، عبدل علي مزاري بود كه 9 گروه سياسي شيعه و هزارا را در طي دوره تهاجم شوروي از 1979 تا 1989 متحد ساخت. حزب وحدت در مقاومت ملت افغانستان و شكست دادن نيروهاي شوروي كمك بسياري كرد. آنها همچنين به سقوط حكومت كمونيستي در كابل كه عروسك دست شوروي (نجيب الله) بود نيز كمكهاي فراواني كردند. زماني كه يك حكومت جديد به وسيله جنگ سالاران حزب جماعت اسلامي توانست كابل را فتح كند، حزب وحدت هرگونه شركت در كابينه آنان را رد كرد.

در طي حمله سال 2001 آمريكا به افغانستان و سقوط حكومت طالبان، يك حكومت انتقالي از گروههاي مختلف از قبيل حزب وحدت

ص: 307

تشكيل گرديد. اعضاي حزب وحدت در حال حاضر در پارلمان افغانستان فعاليت دارند.

حزب اسلامي

اين حزب عموماً به دليل مبارزات سنگيني كه با اشغال شوروي داشت شناخته ميشود. رهبري و بنيانگذار اين حزب" گلبدين حكمت يار" است كه اين حزب را در پاكستان و در سال 1975 تأسيس كرد و سازمان جوانان مسلمان را گسترش داد. حكمت يار و حزباش اساساً پشتونيهايي هستند كه در نزديكي مرز پاكستان عليه كمونيستهاي شوروي فعاليت ميكردند. مناطقي از قبيل كونار، لغمان، جلال آباد و پاكتيا از جمله حاميان قوي حزب اسلامي هستند.

در 1979، مولوي يوناس خليس از حكمت يار جداشد و خودش يك حزب اسلامي به نام اقليت خليس كه پايه قدرتش در ننگرهار بود تشكيل داد. بخش حكمت يار به عنوان حزب اسلامي گلبدين ياHIG به عنوان يك سازمان تروريستي به وسيله نيروهاي ائتلاف در افغانستان شناخته شد.

در حال حاضر بخش غير نظامي حزب اسلامي به عنوان يك حزب اسلامي در افغانستان به وسيله ارغنديوال ثبت نام كرده است.

HIG

پيش از اين عملياتي در پاكستان داشت و در حال حاضر گفته ميشود كه با ملا عمر و بقاياي طالبان متحد گرديده است. گزارشهاي اخير حكايت از اين دارد كه HIG و طالبان در حال حاضر فرماندهي

ص: 308

تعداد قابل ملاحظه اي از نيروهاي مبارز را در اختيار دارند.HIG اخيرا در حال مبارزه با ناتو و نيروهاي آمريكايي در افغانستان است اما بايد توجه داشت كه اين گروه در حال حاضر به هيچ وجه تواناييهاي دهه هشتاد را ندارد.

جنبش اسلامي ملي افغانستان (جنبش ملي اسلامي افغانستان)

اين يك حزب سياسي ازبك در افغانستان است. رهبر اين حزب ژنرال عبدل رشيد دوستم است. گستره حزب چندان مشخص نيست. از زمان انتخابات پارلماني، اين حزب توانسته پايگاه غير چريكي پيدا كند. اين حزب به دليل مخالفتهاي بسيار زياد خود با طالبان در دهه نود شناخته ميشود.

خلاصه درس

سرزمين افغانستان در طول تاريخ گلوگاه تهاجم به هند بوده است. از نظر مساحت در جهان مقام چهلم و در قاره آسيا جايگاه يازدهم را دارا مي باشد.

افغانستان داراي آب و هواي حاره اي، تابستان گرم و زمستان سرداست، افغانستان داراي ولايت است. روابط خويشاوندي و خانوادگي در ميان مردم افغانستان بسيار نزديك وصميمانه است.

از نظر منابع طبيعي در افغانستان مي توان به گاز طبيعي، نفت، زغال سنگ، مس و … اشاره كرد.

ص: 309

گروه هاي قومي و نژادي در افغانستان عبارتند از: پشتون، تاجيك، هزاره و ازبك، پشهيي، ايماق، تركمن، بلوچ و … از طرفي 9 درصد مردم افغانستان را مسلمانان تشكيل ميدهند.

در مورد زبان، در اين كشور بايد به يك پراكندگي زباني اشاره كرد. زبانهاي دري و پشتو زبان هاي رسمي دولت افغانستان ميباشند.

آغاز پادشاهي احمد شاه ابدالي در سال ميلادي، آغاز تاريخ مستقل افغانستان است.

از تاريخ تا زمان استقلال در سال، افغانستان زير سلطه دو امپراتوري آن دوران يعني بريتانيا و روسيه بود، از سال ميلادي و بعد از كنفرانس بن در اثر توافق گروه هاي افغان، دولت موقت به رهبري حامد كرزاي روي كار آمد.

در زمان اشغال افغانستان توسط شوروي و جنگهاي داخلي دهه، شالوده آموزش و پرورش از هم پاشيد. در حال حاضر سيزده دانشگاه و شش مركز تربيت معلم در سراسر افغانستان وجود دارد.

نظام حكومتي افغانستان جمهوري اسلامي است. حكومت متبوع متعهد به قانون اساسي است، براساس قانون اساسي، افغانستان متعهد به رعايت قوانين سازمان ملل و قوانين بينالمللي در دفاع از حقوق بشر است.

افغانستان به لحاظ اقتصادي يكي از فقيرترين كشورهاي جهان

ص: 310

محسوب مي شود كه اين امر ناشي از نابساماني هاي سياسي است. عمدهترين محصول صادراتي مرفين يا ترياك است.

واحد پول افغانستان، افغاني نام دارد كه از سال به بعد ارزش آن نسبت به دلار رو به افزايش است.

جنبشهاي اسلامي زماني در افغانستان شكل گرفت كه مدرسههاي رسمي ايجاد شد و حقوق اسلامي در دانشگاه كابل شروع به تربيت محققين در زمينه مسايل اسلامي در دهههاي 40 و 50 كرد. پس از پذيرش قانون اساسي ليبرال 1964 افغانستان و ايجاد حزب كمونيست خلق در اول ژانويه 1965، فعاليتهاي سياسي اين گروههاي اسلامي تشديد شد.

اهداف اعلام شده جنبش، ايجاد يك نظم تماماً اسلامي بود كه با هرگونه استثمار، نظم وترتيبات تبعيض آميز سياسي و اقتصادي، فساد، الحاد و كمونيست مخالفت ميكرد.

جنبش اسلامي طالبان، در پاسخ به ناامنيهاي سياسي كه در سراسر افغانستان به خاطر حكومت رباني به وجود آمده بود، شكل گرفت.

بعد از گذشت 3 سال و پس از حملات يازده سپتامبر، آمريكا با متهم كردن بن لادن و طالبان به دست داشتن در اين حملات، به افغانستان حمله كرد و قدرت را از دست آنان خارج نمود.

احزابي كه هم اكنون در افغانستان به فعاليت ميپردازند به شرح زير ميباشد:

جماعت اسلامي، جبهه ملي متحد، حزب وحدت، حزب اسلامي،

ص: 311

حزب كنگره ملي افغانستان، جنبش ملي افغانستان و جنبش اسلامي ملي افغانستان.

خودآزمايي

1. مهم ترين تغييرات جغرافيايي افغانستان بعد از استقلال را نام ببريد.

2. مسائل و مشكلات آموزش و پرورش افغانستان را شرح دهيد.

3. مشكلات اقتصادي كشور افغانستان را بيان نماييد.

4. علل شكل گيري جنبش هاي اسلامي را شرح داده و اهداف اين جنبش ها چه مي باشد.

5. احزاب فعال افغانستان را نام برده و هر يك را مختصراً توضيح دهيد.

ص:312

ص: 313

درس شانزدهم پاكستان

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- شرايط جغرافيايي كشور پاكستان را بشناسيم.

- با بخش هاي ساختار حكومتي كشور پاكستان آشنا شويم.

- وظايف و اختيارات قوه مجريه را بدانيم.

- وظايف و اختيارات قوه مقننه را بدانيم.

- وظايف و اختيارات قوه قضائيه را بدانيم.

- با روند تكوين مذاهب در شبه قاره هند آشنا شويم.

- تأثير و نفوذ دين اسلام بر اداره كشور پاكستان را بدانيم.

- سير تحولات فرهنگي كشور پاكستان را بدانيم.

- با ويژگي هاي اقتصادي پاكستان آشنا شويم.

- روند فعاليت هاي هسته اي كشور پاكستان را بدانيم.

- مباني و اصول سياست خارجي پاكستان را بدانيم.

- نوع روابط ايران و پاكستان را بدانيم.

در اين درس موقعيت جغرافيايي و طبيعي پاكستان، جمعيت، ساختار حكومتي، جايگاه قوا در اداره كشور، تكوين مذاهب در شبه قاره، نفوذ

ص: 314

اديان در حاكميت، درگيري ميان اديان و مذاهب مختلف، آداب و سنن مذهبي، تشكيلات مذهبي، حوزه هاي ديني و رهبران مذهبي، سير تحولات فرهنگي، وويژگي هاي اقتصادي، كمك هاي خارجي به پاكستان، توان هسته اي اين كشور، مباني و اصول سياست خارجي و روابط ايران و پاكستان، توضيح داده مي شود.

موقعيت جغرافيايي و طبيعي

پاكستان به لحاظ جغرافيايي در جنوب قاره آسيا واقع شده است و اين كشور در جنوب، با درياي عمان و اقيانوس هند در شرق با هند، در غرب با ايران و افغانستان و در شمال با چين داراي مرز مشترك مي باشد. مساحت كل پاكستان بر حسب آمارهاي متفاوت،/ 803 و 720/ 778 كيلومتر مربع مي باشد.

پاكستان به سه منطقه جغرافيايي شامل سرزمين هاي مرتفع شمالي، جلگه رود سند (دو بخش سند و پنجاب) و فلات بلوچستان تقسيم مي گردد. گرچه در بسياري از منابع، مناطق جغرافيايي پاكستان به تقسيمات كوچك تري ترسيم شده است، اما سه منطقه طبيعي ياد شده به راحتي مي تواند سيستم ارتباطي اين كشور را نشان دهد. اين كشور از سمت جنوب، شرق و غرب مي تواند سيستم ارتباطي مناسبي را با كشورهاي ديگر برقرار كند. افزون بر اين، وجود بندر بزرگ كراچي در جنوب اين كشور باعث شده است تا پاكستان از امكانات لازم جهت دسترسي به آب هاي آزاد برخوردار باشد. ذكر اين نكته ضروري است

ص: 315

كه اقيانوس هند مؤثرترين عامل در تسهيل ارتباطات اين كشور با ساير كشورها به شمار مي آيد.

طول سواحل اين كشور، 1046 كيلومتر است و آب و هواي آن گرم و خشك مي باشد. از لحاظ منابع طبيعي، كشور چندان غني اي به شمار نمي آيد. زيرا به جز برخورداري از ميزان متنابهي گاز طبيعي، در ساير منابع، بسيار فقير است.

به لحاظ حوادث و بلاياي طبيعي نيز پاكستان جزو كشورهاي حادثه خيز است. به گونه اي كه به طور متناوب زلزله هايي در شمال و غرب آن رخ مي دهد و همچنين، سيل معمولًا پس از باران هاي شديدي كه موجب طغيان رودخانه سند مي شود، بخش هاي مهمي از آن را فرا مي گيرد.

از لحاظ وضعيت زيست محيطي نيز اين كشور موقعيت مناسبي ندارد. منابع آبي آن به دليل ضعف سيستم فاضلاب، به پساب هاي شهري، صنعتي و كشاورزي به شدت آلوده شده است. افزون بر اين، اين كشور در ساليان اخير با پديده فرسايش خاك و بيابان زايي نيز مواجه بوده است.

جمعيت

پاكستان داراي جمعيتي بيش از صد و شصت و چهار ميليون نفر است. در مقام مقايسه با ساير كشورها، رتبه ششم در جهان را دارا مي باشد. ساختار سني جمعيت پاكستان حاكي از اين مطلب است كه 9/ 36 درصد از آن را افراد صفر تا 14 سال، 8/ 58 درصد را 15 تا 64 و تنها 3/ 4 درصد را افراد بالاي 65 سال تشكيل مي دهند.

ص: 316

بر اين مبنا، ميانگين سني جمعيت اين كشور به طور كلي، 9/ 20 سال است كه به تفكيك، ميانگين سني مردان 7/ 20 سال و ميانگين سني زنان 21 سال است. اين رقم به خوبي گوياي آن است كه پاكستان كشور بسيار جواني است. نرخ زاد و ولد در اين كشور، 52/ 27 درصد تولد در هر هزار نفر جمعيت است. دقت در هرم جمعيتي پاكستان نشان مي دهد كه نرخ رشد جمعيت جوان اين كشوربسيار بالاست. بر مبناي آمارهاي سال 2007، نرخ رشد جمعيت در اين كشور 82/ 1 درصد است. بالا بودن نرخ رشد جمعيت جوان اين كشور با توجه به توانايي محدود اقتصاد آن براي ايجاد شغل، موجب شده است كه نرخ رشد بيكاري در اين كشور نيز به طور چشمگيري افزايش يابد. اين جمعيت در چهار ايالت پنجاب، بلوچستان، سند و سرحد به طور نامتوازن پراكنده شده اند و همين امر سبب بروز مشكلاتي از جهت توزيع امكانات شده است. شاخص اميد به زندگي در اين كشور به طور كلي، 75/ 63 سال است كه به طور تفكيكي، در مردان 73/ 62 سال و در زنان 83/ 64 سال مي باشد.

ميزان مبتلايان به بيماري ايدز در ميان جمعيت اين كشور 1/ 0 درصد است و بر مبناي برخي از آمارها، 74 هزار نفر مبتلا به ايدز در اين كشور زندگي مي كنند. نرخ باسوادي در ميان جمعيت 15 سال به بالاي اين كشور، به طور كلي 9/ 49 درصد است. اين نرخ در ميان مردان 63 درصد و در ميان زنان 36 درصد مي باشد.

گروه هاي پنجابي، سندي، پشتون، بلوچ و مهاجر (مهاجراني كه در

ص: 317

زمان تجزيه شبه قاره از هند به اين كشور آمدند)، گروه هاي اصلي قومي در اين كشور را تشكيل مي دهند. به لحاظ ديني نيز در اين كشور، 97 درصد از جمعيت را مسلمانان تشكيل مي دهند كه از آن ميان اهل سنت 77 درصد هستند. ساير گروه هاي ديني شامل مسيحيان و هندوها، 3 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند.

از لحاظ زباني، 48 درصد از مردم به گويش پنجابي، 12 درصد به گويش سندي، 10 درصد سيراكي، 8 درصد پشتو، 8 درصد اردو، 3 درصد بلوچي، 2 درصد هندو، 1 درصد برآهويي و 8 درصد به گويش بروشاسكي و ساير گويش ها تكلم مي كنند. زبان انگليسي عمدتاً در ميان نخبگان اين كشور و مقامات رده بالاي دولت رواج دارد.

ساختار حكومتي

قوه مجريه

قوه مجريه پاكستان متشكل از رئيس جمهور، نخست وزير، كابينه و شوراي امنيت ملي است. طبق قانون اساسي پاكستان به دليل اين كه نوع حكومت اين كشور، جمهوري اسلامي است، رئيس جمهور آن بايد مسلمان باشد. رئيس جمهور را هيأتي متشكل از اعضاي سنا، مجلس ملي و اعضاي مجالس ايالتي براي يك دوره پنج ساله انتخاب مي كنند.

رئيس جمهور تنها مي تواند براي دو دوره متوالي انتخاب شود. رئيس جمهور معمولًا در مقام مشاور نخست وزير عمل مي كند؛ البته داراي

ص: 318

اختيارات قابل توجهي نيز هست كه يكي از اين اختيارات، قدرت انحلال مجلس ملي است.

بر اساس اصلاحيه قانون اساسي، از زمان ضياءالحق، رئيس جمهور از ميان اعضاي مجلس ملي، نخست وزير را انتخاب مي كند و با كابينه فدرال همكاري مي نمايد. كابينه فدرال، شورايي است متشكل از وزرايي كه رئيس جمهور با مشورت نخست وزير انتخاب مي كند.

قوه قانون گذاري

قوه قانون گذاري پاكستان يا مجلس شورا، متشكل از دو مجلس سنا و ملي است. اعضاي مجلس ملي را افراد بالاي بيست و يك سال به مدت پنج سال تعيين مي كنند. كرسي هاي اين مجلس به چهار ايالت پاكستان و مناطق قبيله اي تحت حكومت فدرال و پايتخت تقسيم مي شود و حدود 5 درصد از كرسي ها به اقليت هاي مذهبي اين كشور (مسيحيان، هندوها و سيك ها) اختصاص دارد. نمايندگان مجلس سنا را اعضاي مجالس ايالتي مربوط به هر ايالت انتخاب مي كنند. افزون بر اين، نمايندگاني از مناطق قبيله اي تحت نظر دولت فدرال و ناحيه پايتخت نيز حضور دارند.

بر اساس قانون اساسي پاكستان، هنگامي كه جايگاه رياست جمهوري خالي است و تا زماني كه به طور رسمي رئيس جمهور جديدي از طريق انتخابات تعيين شود، رئيس مجلس سنا عهده دار سمت رياست جمهوري خواهد بود. هر دو مجلس ملي و سنا داراي اختيار

ص: 319

قانون گذاري- به جز تصويب لوايح ملي كشور- هستند. بودجه فدرال و تمامي لوايح مالي ديگر را تنها مجلس ملي مي تواند تصويب كند.

رئيس جمهور اختيار دارد كه از تصويب ديگر لوايح جلوگيري نمايد مگر آن كه قوه مقننه در نشستي متشكل از اعضاي هر دو مجلس نظر رئيس جمهور را رد كند.

از ديگر مقام هاي مهم قوه قانون گذاري مي توان به دادستان كل، حسابرس كل و مسؤولان كميسيون سرزميني فدرال، كميسيون خدمات عمومي فدرال، انتخابات مركزي و بازرسي كل اشاره نمود.

حكومت محلي و سيستم مجالس قانون گذاري

پاكستان به چهار ايالت، منطقه پايتخت و مناطق قبيله اي تحت نظر دولت فدرال تقسيم مي شود. پس از انتخاب رئيس الوزراي ايالت از سوي مجلس ايالتي، رئيس جمهور نيز فرماندار را منصوب مي كند. اعضاي مجالس ايالتي براي يك دوره پنج ساله از طريق رأي مردم انتخاب مي شوند.

قوه قضائيه

قوه قضائيه پاكستان شامل ديوان عالي، ديوان هاي عالي ايالتي و ديگر دادگاه هايي است كه صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني را دارند. رئيس جمهور علاوه بر انتصاب رئيس ديوان عالي، رئيس قضات را نيز تعيين مي كند. ديگر قضات داد گاه عالي، پس از مشورت رئيس جمهور با رئيس قضات از سوي شخص رئيس جمهور منصوب

ص: 320

مي شوند.

رئيس قضات و ديگر قاضيان ديوان عالي كشور مي توانند تا سن شصت و چهار سالگي به كار خود ادامه دهند. قضات دادگاه هاي عالي ايالتي را نيز رئيس جمهور پس از مشورت با رئيس قضات ديوان عالي، فرماندار ايالت و رئيس قضات ديوان عالي آن ايالت انتخاب مي كند.

دادگاه ويژه ديگري به نام دادگاه فدرال شريعت متشكل از هشت قاضي مسلمان وجود دارد كه شامل يك رئيس قضات (از سوي رئيس جمهور) و سه قاضي از طبقه علما و نخبگان اسلامي است. اين دادگاه درباره مطابقت يا عدم تطابق قوانين با اسلام تصميم گيري مي نمايد. هرگاه يك قانون آشكارا با اسلام تضاد داشته باشد، رئيس جمهور (چنانچه قوانين فدرال باشد)، يا فرماندار (در اموري كه قانون مربوط به قوانين ايالتي باشد)، موظف خواهند بود كه اين قانون را با اسلام هماهنگ نمايند.

همچنين دادگاه هاي ويژه اي مانند دادگاه هاي مواد مخدر، كار، مالي و خلاف كاري هاي بانكي، دادگاه هاي ويژه تروريست ها و عمليات تروريستي نيز وجود داشته و به فعاليت مشغولند. اداره محتسب نيز در بسياري از مناطق مسلمان نشين براي تضمين اين كه هيچ تخلفي نسبت به شهروندان صورت نگيرد، تأسيس شده است. اعضاي اين اداره را رئيس جمهور به مدت چهار سال انتخاب مي كند.

ص: 321

جايگاه قوا در اداره كشور

وظايف و اختيارات قوه مجريه

از مهم ترين اختيارات رئيس جمهور در مقام رئيس قوه مجريه، انحلال مجلس ملي است. رئيس جمهور مي تواند از تصويب لوايحي به غير از لوايح مالي و بودجه فدرال جلوگيري نمايد مگر آن كه قوه مقننه در نشستي متشكل از اعضاي هر دو مجلس- كه در آن اكثريت اعضاي هر دو مجلس حضور داشته باشند- نظر رئيس جمهور را رد كنند و آن را نپذيرند.

نخست وزير به عنوان دومين مقام قوه مجريه از اختيار تشكيل دولت برخوردار است و در واقع شخصيت اجرايي به شمار مي آيد.

وظايف و اختيارات قوه مقننه

يكي از مهم ترين اختيارات مجلس سنا، جايگزيني رئيس اين مجلس در مقام رياست جمهوري در موارد خاص است. طبق قانون اساسي پاكستان هنگامي كه به دلايلي منصب رياست جمهوري خالي است، تا زماني كه رئيس جمهور انتخاب شود، رئيس سنا عهده دار سمت رياست جمهوري خواهد بود. مجلس ملي تنها ارگان در پاكستان است كه مي تواند بودجه فدرال و تمامي لوايح مالي ديگر را تصويب نمايد.

ص: 322

وظايف و اختيارات قوه قضائيه

قوه قضائيه پاكستان شامل ديوان عالي و ديوان هاي عالي ايالتي است كه داراي صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني هستند. آنچه از زمان تأسيس پاكستان تاكنون مشهود بوده است، نقش برتر قوه مجريه در صحنه سياسي و حقوقي اين كشور است؛ به گونه اي كه مي توان گفت قوه مجريه به نوعي بر بخش هاي مختلف اجرايي جامعه تسلط دارد. تنها نظاميان، ارتش و سرويس اطلاعاتي پاكستان (ISI) در صورت به خطر افتادن منافع خود مي توانند در مقابل خواسته هاي قوه مجريه بايستند وحتي مسؤولان قوه مجريه را نيز تغيير دهند. بنابراين قوه قضائيه در پاكستان چندان مستقل به شمار نمي آيد.

هرايالت پاكستان از يك دولت و مجلس ايالتي برخوردار است كه اختيارات قابل توجهي در امور قانون گذاري و اجرايي دارند. سيستم سياسي اين كشور، جمهوري است و بر اساس رقابت حزبي، نخست وزير به عنوان مقام عالي اجرايي انتخاب مي شود.

تكوين مذاهب در شبه قاره

اولين ديني كه در اين منطقه رواج يافت، آيين هندو بود كه در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مسيح به وسيله آريايي ها به اين منطقه آورده شد. آريايي ها از روسيه و آسياي مركزي در جست وجوي چراگاه هاي تازه براي گله هاي خود به اين منطقه آمدند. آن ها پرستش ايندرا- خداي آسمان- را كه در سروده هاي ودايي باستان، ويران كننده دژها و

ص: 323

ديوارهاي بلند شهرها معرفي مي شد را با خود آوردند.

بودايي از ديگر آيين هاي مهمي بود كه از سال 528 قبل از ميلاد در منطقه رواج يافت. سه سده پس از مرگ بودا، آشوكا فرمانرواي بزرگ، شروع به ساختن بناهاي تاريخي به ياد بودا كرد و به اشاعه تعليمات بودا پرداخت. دو فرمان نامه سنگي بزرگ وي متعلق به حدود 250 سال قبل از ميلاد، در پاكستان و در نزديك تاكسيله باستان ديده مي شود.

فتوحات نظامي كانيشكا تعاليم بودايي را از طريق هند به سوي شرق انتشار داد و آيين بودا، طي سده ها، در سراسر شبه قاره هند به شكوفايي خود ادامه داد. پس از آن، آيين بودا به صورت ديگري از ويشنو، خداي هندو جلوه گر شد. بوديسم در شبه قاره هند پس از سال 1000 ميلادي به صورت آيين نوعي از فرقه خاص هندو درآمد. گسترش اسلام به امحاي آن سرعت بخشيد؛ در سده دوازدهم چند دير باقيمانده غارت شد. دين اسلام و آيين هندو جاي آيين بودا را گرفت.

در عهد مغول ها، بخش عظيمي از شبه قاره هند به زير حاكميت مسلمانان درآمد. اما بسياري از پادشاهان هندو همواره با سلطه مسلمانان مخالفت كردند و به مبارزه با آن ها ادامه دادند. اين دشمني مداوم ميان جوامع هندو و مسلمان همچنان تداوم يافت. بسياري از هندوهاي طبقه پايين، به واسطه جاذبه هاي آيين برابري اسلام و انزجار از نظام كاستي (طبقاتي)، به اسلام گرويدند. از اين رو شمار مسلمانان در سراسر شبه قاره هند از طريق نفوذ روحانيون مسلمان و مبادله تدريجي آداب و رسوم و نه با تغيير اجباري دين، افزايش يافت.

ص: 324

در عهد مغولان، بخش بزرگي از شبه قاره تحت حاكميت مسلمانان، يكپارچه شد. علاوه بر اين، آن ها سعي مي كردند معابد شرك آلود هندي را تخريب كنند؛ ازجمله محمود غزنوي كه در حمله به هند، بسياري از معابد هندوها را ويران كرد. پيش از مغولان، غوريان كه از سلسله افغان ها بودند، در هند سلطه داشتند. قطب الدين يكي از فرماندهان غوري خود را سلطان دهلي ناميد و حكومتي اسلامي برپا ساخت كه تا پيش از ورود مغولان پابرجا بود. وي در ازاي ساختن هر مسجد، بيست و هفت معبد هند را ويران ساخت، سپس مناره باشكوهي به نام قطب منار برافراشت.

اكبرشاه، مغول بعدي بود كه حاكميت مغولان را بر بخش اعظم شبه قاره هند وسعت بخشيد. او نخستين فردي بود كه هندوان و مسلمانان را به كار با يكديگر تشويق كرد؛ ماليات زيارت در معابد را از ميان برداشت؛ اختلافات مذهبي مسلمانان و هندوان را زدود. وي در سال 1575 فرمان تأسيس عبادتگاهي در نزديكي قصرش را صادر كرد كه در آن، در مورد جنبه هاي متفاوت مذاهب مختلف هندو، جين(Jain)، اسلام و مسيحيت بحث و مناظره برپا مي شد. اكبرشاه با برگزيدن بهترين قوانين از كليه مذاهب، دين جديدي پديد آورد، اما آن را بر شخص خود به عنوان امپراتور شبه الهي متمركز ساخت. البته اين اقدام، سياست زيركانه اي بود و چنان تأثيري داشت كه احترام به سرير مغول، پس از آن كه قدرت سياسي مؤثر خو را از دست داد، مدت هاي دراز تا سده نوزدهم همچنان باقي ماند.

اورنگ زيب، پسر اكبرشاه، مجدداً محدوديت هايي را براي هندوان

ص: 325

وضع نمود و هزاران معبد هندو را تخريب كرد. مذهب جديد سيك ها مورد غضب وي واقع شد. زماني كه رهبر آنان، گورو (معلم روحاني Guru) از پذيرش اسلام سرباز زد، اورنگ وي را گردن زد و هزاران نفر از پيروانش را كشت. كينه ميان سيك ها و مسلمانان از زمان اورنگ تاكنون باقي مانده است و علت اصلي كشتارهاي فاجعه آميز در هنگام جدايي پاكستان و هند بود. اورنگ در زندگي خود در امور ديني بسيار سختگير بود. وي مساجد فراواني از جمله مسجد سلطنتي لاهور موسوم به مسجد پادشاهي كه از بزرگ ترين مساجد دنياست را بنا نمود. پس از وي هندوها و ديگر گروه ها قوي شدند و با كمك سيك ها امپراتوري وي را تجزيه نموده و بر بخش هايي از آن حكم راني كردند.

در سال، امپراتوري مغول در برابر حمله نادرشاه شكست خورد اما حكومت مغولان پس از بازگشت نادر به ايران تا سال تداوم يافت. سرانجام بريتانيا كنترل مستقيم شبه قاره را در دست گرفت تا اين كه با مبارزه هندوها و مسلمانان، دو كشور هند (با اكثريت هندو) و پاكستان (با اكثريت مسلمان) به استقلال دست يافتند. از آن به بعد، پاكستان كه برمبناي اكثريت مسلمان تشكيل شده بود، اولين جمهوري اسلامي را تشكيل داد و سعي نمود تا برمبناي دين اسلام عمل نمايد.

كشور پاكستان به نام دين اسلام و به عنوان كشوري خاص مسلمانان شبه قاره هند، تأسيس شد و از همان ابتدا نام و نشان اسلامي را براي خود حفظ كرده است.

اسلام، دين رسمي اين كشور است و درصد از جمعيت پاكستان

ص: 326

مسلمان هستند. اكثريت مسلمانان پاكستان، سني و حنفي مذهب و گروهي نيز شافعي مسلك مي باشند. اقليت قابل توجهي در حدود/ تا درصد از جمعيت پاكستان، شيعه هستند. ساير گروه هاي مسلمان اين كشور عبارت اند از: سادات، مغول ها، پتان ها، جوخه ها، اسماعيلي مذهبان پيرو فرقه نزاي آقاخان، بهايي ها، احمديه يا قادياني ها (مسلمانان پاكستان قادياني ها را مسلمان نمي دانند؛ زيرا به نبوت پيامبر اسلام (ص) معتقد نيستند). قادياني هاي پاكستان شاخه اي از قادياني هاي اصلي در هند مي باشند و مركز آنان در جنوب غربي لاهور مي باشد كه نام آن را «ربوه» گذاشته اند. فعاليت اين گروه در ترويج ملك خودشان به خصوص در غرب و آفريقا چشم گير است. در تاريخ سپتامبر سال، مجلس شوراي ملي پاكستان با اصلاح دو ماده از قانون اساسي پاكستان و درج اين مطلب كه تمامي كساني كه به نبوت و خاتميت قطعي و كامل حضرت محمد (ص) ايمان و اذعان نداشته باشند از حوزه شموليت اسلام خارج خواهند بود، قادياني ها را غيرمسلمان دانستند. حدود درصد از جمعيت پاكستان مسيحي و/ درصد جمعيت هندو مي باشند.

نفوذ اديان در حاكميت

اساس تشكيل پاكستان، دين اسلام بود. از اين رو اديان ديگر نقش چشم گيري در اوضاع سياسي اين كشور ايفا نمي كنند. قانون اساسي جديد پاكستان كه در سال به تصويب رسيد، اين كشور را

ص: 327

جمهوري اسلامي اعلام و معرفي كرده است. اين كشور از معدود كشورهايي است كه جز دين مشترك بين جمعيت آن، هيچ يك از عناصر تشكيل يك دولت ملي در محدوده سرزميني خاص را بنا بر عرف سياسي امروز قرار نداده است. در اصطلاح، ساختار جمعيتي اين كشور را «موزائيك وار» مي دانند كه از اقوام و قبيله هاي مختلف تشكيل شده است. بنا بر قانون اساسي، رئيس جمهور و نخست وزير بايد مسلمان باشند اما همه اقليت هاي مذهبي به نسبت تعدادشان در مجلس شوراي ملي پاكستان داراي نماينده مي باشند. اقليت هاي ديني مي توانند آزادانه مراسم و آيين هاي ديني خود را به جاي آورند.

از همان ابتداي تشكيل حكومت پاكستان، تلاش براي استقرار هرچه بيشتر اصول اسلامي، علت وجودي تشكيل اين كشور بوده است. دين اسلام تنها عامل وحدت بخش گروه هاي مختلف قومي و زباني اين كشور مي باشد. قانون اساسي اين كشور مبتني بر اصول و ضوابط اسلامي بوده و مقرر مي دارد كه به منظور بررسي تناسب و تطابق قوانين موضوعه اين كشور با شريعت اسلامي، شورايي تحت عنوان «شوراي عقايد و احكام اسلامي» تشكيل گردد.

علاوه بر داير بودن محاكم شريعت تحت نظر حكام شرع، قوانين كيفري نظامي نيز به نحوي اصلاح گرديده اند كه به محاكم نظامي نيز اجازه اعمال قوانين كيفري و مجازات هاي اسلامي را اعطاء كرده است. قصاص، حدود و تغزيرات كه از مجازات هاي اسلامي هستند، از سال هاي پيش در پاكستان اجرا مي شده اند.

ص: 328

درگيري ميان اديان و مذاهب مختلف

هرچند حكومت پاكستان سعي كرده كه تمامي گروه ها و فرقه هاي مختلف مذهبي در اين كشور را در فعاليت هاي سياسي مشاركت دهد، اما تاريخ اين كشور با درگيري هاي قومي و مذهبي پيوند خورده است. از ابتداي جدايي پاكستان از هند، درگيري هاي شديدي ميان هندوها و مسلمانان اتفاق افتاد كه هزاران كشته و آواره بر جاي گذارده است و بسياري از مسلمانان به پاكستان، و بسياري از هندوها به هند پناه بردند. پس از آن نيز در داخل پاكستان درگيري هاي زيادي ميان گروه هاي مختلف اسلامي به وقوع پيوست. در پاره اي موارد كشورهاي خارجي نيز از فرقه خاصي حمايت مي كنند و به اين درگيري ها دامن مي زنند.

آداب و سنن مذهبي و ميزان پايبندي مردم به مذهب

پاكستاني ها نظير ساير مسلمانان از آداب و سنن اسلامي پيروي مي كنند. از زماني كه فرد پاكستاني به سن تكليف مي رسد، اسلام بخشي از زندگي روزانه وي را تشكيل مي دهد. در شهرها و روستاها، مساجد فراواني وجود دارد كه اغلب مردم به خصوص در روزهاي جمعه كه روز تعطيلي رسمي است، براي انجام نماز و فرايض ديني به آن جا مي روند.

اغلب پاكستاني ها به اصول دين اسلام و احكام اسلامي نظير نماز، روزه، خمس، زكات و حج مقيد مي باشند. در بين طبقات مختلف مردم پاكستان، آداب و رسوم و عقايد متفاوت به خصوص در زمينه هاي

ص: 329

اعتقادات مذهبي ديده مي شود.

عيد فطر در پاكستان مانند آغاز سال در ايران است و سه روز تعطيلي رسمي براي پاسداشت آن، اعلام شده است. عيد قربان نيز با عظمت برگزار مي شود. در سالروز تولد حضرت رسول اكرم (ص) نيز خيابان ها آذين بسته و جشن هاي مفصلي برپا مي گردد.

تشكيلات مذهبي

علماي اهل سنت در پاكستان دو گروه مي باشند و هر يك مدارس و مراكز مذهبي متعددي دارند:

1. اهل حديث كه بسيار نزديك به وهابيان هستند.

2. اهل سنت: هرچند ممكن است جزو گروه خاصي از صوفيان نباشند، اما به هر حال ايدئولوژي صوفيانه دارند و به اهل تشيع از اين نظر نزديك مي باشند.

شيعيان نيز به چند گروه تقسيم مي شوند مانند اسماعيليان و هر كدام مدارس خاصي خود را دارند.

درجات ديني كه در پاكستان به روحانيون در سطوح مختلف ديني اعطا مي شود، عبارتند از:

1. مولانا، مولانا قاري، مولانا حافظ: به كساني كه آگاه به علوم ديني باشند و در عين حال اهل منبر و وعظ و خطابه هستند، «مولانا» مي گويند. كساني كه در عين آگاهي به علوم ديني، قرآن را به صورت دلنشين مي خوانند، «مولانا قاري» خوانده مي شوند. كساني كه حافظ قرآن باشند

ص: 330

و در حفظ و تجويد و قرائت قرآن مهارت داشته باشند، «مولانا حافظ» ناميده مي شوند.

2. ذاكر: به كساني كه به نعت و منقبت يا به مصيبت آل اطهار مي پردازند و معمولًا شيعه مي باشند، گفته مي شود. نعت خوان، كسي است كه حضرت رسول (ص) و خاندان وي را در شعر با ترنم مي خواند و معمولًا سني است.

3. شيخ الحديث: كساني كه به طلاب علوم ديني در پايان تحصيلات شان درس احاديث مي دهند.

4. مفتي: به بالاترين درجه روحانيون مذهبي در پاكستان اطلاق مي شود. مراجع طراز اول تقليد به اين عنوان خوانده مي شوند.

5. شيخ المشايخ: به پيشواي فرقه صوفيان و اقطاب و مراد سالكان گفته مي شود. مشايخ به اقطابي مي گويند كه چشم و چراغ پيروان و قريب به درجه شيخ المشايخ هستند. در اصطلاح ادبي، به مربي سالكان و رئيس اهل خانقاه كه تعليم و تربيت رهروان طريقت را مانند مدرسان و مربيان طالب علم در مدارس به عهده دارند، شيخ، پير، قطب يا مراد مي نامند.

حوزه هاي ديني و رهبران مذهبي

روحانيون در پاكستان دو گروه سني و شيعي مي باشند و هركدام مراكز ديني مخصوصي دارند. در اين كشور بسياري از روحانيون، جزء گروه صوفيان و اقطابي هستند كه از نظر فرهنگي و ايدئولوژي به اهل تشيع نزديك هستند هرچند نام حنفي دارند. مدارس عمده اهل سنت

ص: 331

عبارت است از:

«جامعه اشرفيه» و «جامعه نعيميه» در لاهور، «خيرالمدارس» و «دار العلوم» در ملتان، «دارالعلوم حقانيه» در اكوره ختك، «جامعه اشرفيه» در پيشاور، «جامعه اسلاميه» در بهاولپور، «مركز تعليمات اسلامي»، «مدرسه عربيه مظهر العلوم»، «مدرسه البنات» ويژه بانوان، «جامعه فاروقيه» و «دارالعلم امجديه» در كراچي.

- اهل تشيع نيز مراكز ديني متعددي در شهرهاي مختلف دارند از جمله:

مركز بزرگ ديني «المنتظر» در لاهور، «جامعه اهل بيت» در اسلام آباد، «مدرسه مؤمن»، «مدرسه آيت الله حكيم» در راولپندي، «مدرسه مشارع العلوم» در حيدرآباد و «مدرسه امام صادق (ع)» در كويته.

- مواد درسي اين مدارس، عموماً از مدارس ديني ايران اقتباس مي شود و مدرسان آن در نجف، قم و پاكستان تحصيل كرده اند. رهبر شيعيان پاكستان پس از شهادت عارف حسين حسيني، سيد ساجد علي نقوي مي باشد كه رهبر نهضت فقه جعفري هم هست. مولانا حامد علي شاه ملقب به حامدالموسوي، رئيس مدرسه ديني مؤمن نيز يكي ديگر از رهبران شيعيان مي باشد كه برخلاف ساجد نقوي، اعتقاد به دخالت دين در سياست ندارد. فرقه اي از شيعيان نيز به نام اسماعيليه در پاكستان بيشتر در مناطق پنجاب و شمال غربي پاكستان ساكن هستند كه غالباً پيروان آقامحمدخان محلاتي مي باشند.

برخي از مدارس اهل سنت كه نام برده شد، از قدرت فراواني

ص: 332

برخوردار مي باشند؛ نظير مدرسه عربيه مظهرالعلوم در كراچي كه در سال ميلادي تأسيس شده است. برخي از مدارس نيز پس از تأسيس پاكستان، از هند به اين كشور منتقل شده است؛ نظير مدرسه دارالعلم واقع در كورنگي كه مؤسس آن علامه بشير احمد عثماني مي باشد و در سال تأسيس شده است. اين مدرسه قبلًا در كلكته بوده است. تحصيل در اين مدرسه تا درجه مفتي مي باشد. اين مدرسه، سي مدرسه ديني ديگر را تحت پوشش خود دارد. محصلين آن از افراد ايراني و برمه اي مي باشند. مفتي محمد شفيع از فقهاي بزرگ در آن تدريس مي كرده است. در پاكستان برخي از مساجد در محيط خود مدرسه اي براي تحصيل طلاب علوم ديني دارند. مدرسه عربيه اسلاميه «نيوتاون» سني ها و مدرسه «المنتظر» شيعيان در لاهور، داراي اين ويژگي مي باشند.

برخي از اين مدارس مجلاتي نيز منتشر مي كنند. نظير مدرسه دارالعلوم كورنگي كه مجله اي به نام «البلاغ» در جهت اهداف مركز منتشر مي سازد. اكثر اين مدارس كتابخانه هاي بزرگي دارند كه در آن، كتاب هاي نفيس و قديمي فراواني وجود دارد.

سير تحولات فرهنگي

عاملي كه بيش از همه در تحولات فرهنگي پاكستان مؤثر بوده است و آن را متمايز از هند- كه در گذشته بخشي از آن بوده است- مي نمايد، اسلام است. اصولًا اين كه اكثريت مردم اين ناحيه از شبه قاره هند، در گذشته به اسلام گرويده اند و از قديم آن را به منطقه اي صددرصد

ص: 333

اسلامي تبديل كرده اند، حاكي از تفاوت هاي اساسي روحي و فرهنگي آنان با ساير هنديان است. علاوه بر اين، اسلام به عنوان يك دين در تغيير ساخت اجتماعي و فرهنگي مردم پاكستان حتي قبل از تقسيم هند هم، بسيار بيشتر از ساير نقاط شبه قاره مؤثر بوده است. اسلام اساس هويت و موجوديت و قوام و استواري پاكستان و به عنوان مبناي ناسيوناليسم پاكستاني است.

كيفيت تكوين و شكل گيري پاكستان و ويژگي هاي تاريخي آن و نيز عوامل و انگيزه هاي ايجاد آن، بزرگ ترين نقش را در حيات اجتماعي، سياسي و فرهنگي ملت پاكستان داشته و دارد.

پس از جدايي پاكستان از هند زبان اردو به وسيله محمدعلي جناح به عنوان زبان رسمي مردم پاكستان انتخاب شد در حالي كه مردم پاكستان شرقي (بنگلادش فعلي) به زبان بنگالي سخن مي گفتند و/ درصد از كل جمعيت پاكستان را تشكيل مي دادند و تنها/ درصد مردم پاكستان به زبان اردو سخن مي گفتند. اين اقدام به عقيده برخي، نخستين عاملي بود كه سبب بروز قيام در پاكستان شرقي شد و در نهايت به استقلال بنگلادش از پاكستان كمك كرد.

به دليل رواج و اشاعه سريع اسلام در پاكستان از طريق اعراب و ايرانيان، فرهنگ اين كشور متأثر از فرهنگ اسلامي و ايراني است. اردو زبان رسمي اين كشور مملو از واژه هاي فارسي و عربي مي باشد، علما و عرفا براي ترويج و تبليغ اسلام از زبان فارسي كه زبان مادري آن ها بوده، استفاده كرده و آن را وسيله پيام خود ساخته اند. به عبارت ديگر بر

ص: 334

بال هاي زبان فارسي از راه آسياي مركزي و خراسان بزرگ، سيستان و كرمان به شبه قاره هند راه مي يابد. تأثير تمدن اسلامي در هند به صورت نفوذ تمدن ايراني درآمد و با درخشندگي فرهنگ آن مورد توجه و پذيرش قرار گرفت.

نفوذ فرهنگ غربي پس از ورود بريتانيا به شبه قاره هند در فرهنگ اين كشور به چشم مي خورد و زبان انگليسي در سطوح دانشگاهي و عالي اين كشور شايع و رايج مي باشد. پس از توسعه استيلاي بريتانيا، استفاده از زبان فارسي در ادارات ممنوع اعلام شد و دولت انگليسي توجهي به اعتراضات مردم در اين زمينه نكرد. انگليسي ها كه درصدد قطع ارتباط فرهنگي و مذهبي مردم با زبان فارسي بودند، حذف زبان فارسي و قطع ارتباط فكري و فرهنگي مردم با نياكان و مفاخر ملي و مذهبي شان را بهترين راه تشخيص دادند.

در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي اين كشور تنها زبان تدريس، انگليسي است. تنها در يك يا دو دانشگاه كه اسم و رسم اسلامي دارند به زبان عربي نيز تدريس مي شود. زبان فارسي تنها در يكي از دانشگاه هاي اين كشور از جمله زبان هايي است كه به آن تدريس مي شود و اين براي كشوري كه تاريخ و فرهنگ و زبان آن پيوستگي هاي ديرينه و عميقي با تاريخ و فرهنگ ايران و زبان فارسي دارد، بسيار قابل تأمل است.

ويژگي هاي اقتصادي

ص: 335

اقتصاد پاكستان به طور عمده كشاورزي است و اكثريت مردم اين كشور يا كشاورز بوده و يا به نوعي با كشاورزي در ارتباط مي باشند. صادرات اين كشور نيز به محصولات كشاورزي و منسوجات متكي است كه اهميت بخش كشاورزي را افزايش مي دهد. در زمينه صادرات و واردات، پاكستان همواره با تراز منفي تجاري روبه رو بوده است. از طرفي مطابقت چنداني ميان نقدينگي، رشد اقتصادي و تورم وجود نداشته و ندارد. از اين رو كشور به وام ها و قروض خارجي و داخلي وابسته است.

كمك هاي خارجي

پاكستان از ابتداي تأسيس در اوت تاكنون، همواره به عنوان يكي از كشورهاي كمك گيرنده از خارج بوده است. اين كمك ها به شكل هاي مختلفي ارائه مي گردد كه وام، كمك هاي بلاعوض، كمك هاي جنسي و غذايي، نيروي انساني، ماشين آلات و امثال آن را شامل مي شود. در ميان منافع كمك دهنده به پاكستان، كنسرسيوم كمك به پاكستان از اهميت شاياني در اين راستا برخوردار است و سپس ساير كشورها و منابع خارج از كنسرسيوم در رديف هاي بعدي قرار دارند.

در سال، اين كنسيرسيوم تشكيل شد و در حدود- درصد از كل كمك هاي خارجي به پاكستان را پرداخت كرده است. كنسرسيوم شامل كشور و سازمان مالي و اقتصادي مي باشد. از

ص: 336

ميان كشورهاي عضو كنسرسيوم مي توان به فرانسه، آمريكا، ايتاليا، كانادا، ژاپن، نروژ، سوئد، انگلستان و هلند و از ميان سازمان هاي مالي و اقتصادي مي توان به جامعه اقتصادي اروپا، برنامه جهاني غذا و سازمان كمك هاي اضطراري آمريكا اشاره كرد. كنسرسيوم هر ساله در فرانسه تشكيل جلسه داده و كمك هاي مالي مختلفي را براي پاكستان تصويب مي كند. كمك هاي كنسرسيوم اهميت بسياري نزد مقامات پاكستاني داشته و هر سال قبل از شروع اجلاس كنسرسيوم، هيأت هاي بلندپايه اقتصادي پاكستان براي دريافت كمك بيشتر به فرانسه اعزام مي شوند.

از ديگر منابع كمك دهنده به پاكستان، برنامه توسعه سازمان ملل متحد، صندوق بين المللي پول و بانك جهاني مي باشند. علاوه بر اين ها، كشورهاي بلغارستان، اتريش، چين، چك، اسلواكي، دانمارك، فنلاند، روماني و روسيه، عربستان، امارات متحده، قطر، ليبي (كشورهاي اخير تحت عنوان صندوق كمك اوپك) نيز به پاكستان كمك مي كنند. سهم اين كمك ها در اقتصاد پاكستان بسيار حائز اهميت است. به نحوي كه به عنوان مثال، سهم كمك ها در طي اولين برنامه توسعه (-)، درصد بود.

توان هسته اي

شروع فعاليت هاي هسته اي پاكستان از زمان نخست وزيري ذوالفقار علي بوتو آغاز شد. اولين نيروگاه برق هسته اي به كمك كانادا در ژانويه سال، در شهر كراچي مركز ايالت سند شروع به كار كرد. پس از

ص: 337

آن پاكستان براي تحويل يك نيروگاه برق اتمي قراردادي با فرانسه امضا كرد كه بعد از اعدام ذوالفقار علي بوتو و در زمان رياست جمهوري ضياءالحق خريد آن منتفي شد. در سال يك نيروگاه هسته اي ده مگاواتي تحقيقاتي در حوالي اسلام آباد تأسيس شد. در حال حاضر مركز تحقيقات هسته اي در «كهوته» (Kahota) نزديك پايتخت و مركز اتمي معالجه سرطان در اسلام آباد و چند شهر ديگر پاكستان مشغول فعاليت هستند. عمليات احداث يك نيروگاه اتمي مگاواتي ساخت چين با همكاري متخصصان آن كشور از اوايل سال در «چشمه» در ايالت پنجاب شروع شد. مقدمات ايجاد سومين نيروگاه هسته اي اين كشور به ظرفيت مگاوات در ناحيه چشمه ايالت پنجاب (در اواخر سال) فراهم شد كه در سال به بهره برداري رسيد.

اختلافات ميان هند و پاكستان عاملي است كه ممكن است به بروز يك جنگ هسته اي ميان دو كشور منتهي شود. با اين وجود هيچ يك از دو كشور تاكنون به پذيرش قرارداد منع توسعه سلاح هاي هسته اي(NPT) تن نداده و پاكستان اعلام كرده است، زماني اين قرارداد را امضاء خواهد كرد كه هند نيز آن را بپذيرد. پاكستان كه برنامه هاي هسته اي خود را مسالمت آميز توصيف مي كند، تصريح كرده كه حاضر نيست به طور يك جانبه از آن صرف نظر كند.

مباني و اصول سياست خارجي

ص: 338

سياست خارجي پاكستان از ابتداي استقلال تحت تأثير روابط با هند قرار دارد. از آن جا كه هند براي پاكستان همواره تهديد به شمار مي رفته است و قدرت اقتصادي، سياسي و نظامي آن چند برابر پاكستان است، اين كشور به دنبال آن بوده كه در صحنه روابط خارجي متحداني براي دفاع و حمايت از خود به دست آورد. دولت هاي مختلف اين كشور همواره درصدد حل و فصل اختلافات با هند برآمده اند اما كمتر موفق بوده اند. جدايي دو كشور، مسائلي نظير كشمير را به وجود آورد كه هنوز زمينه هاي اختلاف را به رغم طرح ها و پيشنهادات مختلف براي حل آن ها، زنده نگه داشته است. اين اختلاف باعث سه جنگ ميان دو كشور شده است. بنابراين، روابط پاكستان با ساير كشورها نيز به طور كلي در درجه اول تحت تأثير مناسبات اين كشور با هند قرار دارد.

از آن جا كه پاكستان كشوري اسلامي است و برمبناي اكثريت جمعيت مسلمان، جدايي اين كشور از هند شكل گرفت، توسعه روابط با كشورهاي مسلمان نيز از اصولي است كه در سياست خارجي پاكستان مورد تأكيد قرار گرفته است. بر اساس ماده قانون اساسي پاكستان، دولت كوشش خواهد كرد تا روابط برادرانه بين كشورهاي مسلمان را براساس وحدت اسلامي، حمايت از منافع مشترك مردم آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين، ترويج صلح و امنيت بين المللي، پرورش روحيه تفاهم و دوستي در ميان ملت ها و ترغيب حل اختلافات بين المللي از راه هاي صلح آميز تقويت نمايد.

روابط پاكستان با آمريكا از ديگر ويژگي هاي سياست خارجي اين

ص: 339

كشور است. به سبب روابط حسنه هند با شوروي، پاكستان بيشتر به آمريكا متمايل شد تا از كمك هاي اين كشور در مقابل هند استفاده نمايد. اين كشور به ويژه از اواسط دهه پنجاه، مناسبات نزديكي با آمريكا برقرار كرد. شركت پاكستان در پيمان هاي نظامي نظير سنتو و سيتو در واقع در راستاي سياست هاي آمريكا بود، اما از آن جا كه در جنگ با هند، كشورهاي عضو سيتو به پاكستان كمكي ارائه نكرده اند، مناسبات اين كشور باآمريكا تا حدودي كاهش يافت.

جنگ هند و چين در سال موجب بروز تحولاتي در سياست پاكستان شد. پاكستان علاوه بر مناسبات با غرب سعي نمود روابط خود را با چين گسترش دهد. انفجار بمب اتمي هند در، پاكستان را بيشتر بيمناك ساخت. سياست پاكستان در نزديكي به چين و عادي سازي روابط با شوروي از يك سو و نزديكي هند و آمريكا از سوي ديگر موجبات ركود در روابط پاكستان و آمريكا را فراهم آورد.

تهاجم شوروي به افغانستان و پيروزي انقلاب اسلامي، سبب شد پاكستان موقعيت برجسته اي در منطقه بيابد. در اين دوره پاكستان به عنوان سنگر دفاعي در مقابله نيروهاي مخالف با غرب مورد توجه آمريكا قرار گرفت و روابط پاكستان با آمريكا به سرعت بهبود و گسترش يافت. از طرف ديگر روابط با چين نيز روز به روز توسعه مي يافت و چين به صورت يكي از كشورهاي محوري در سياست خارجي پاكستان درآمد.

به موازات بهبود مناسبات با آمريكا و تهاجم شوروي به افغانستان،

ص: 340

روابط پاكستان با كشورهاي عربي خليج فارس و در رأس آن ها عربستان نيز به سرعت رو به گسترش نهاد و اين كشور درصدد جلب حمايت ها و كمك هاي كشورهاي مسلمان با هدف دفاع از افغانستان برآمد.

پس از خروج نيروهاي شوروي از افغانستان، اهميت پاكستان براي آمريكا كاهش يافت. پايان جنگ سرد و اضمحلال شوروي، موقعيت سنگر مدافع غرب بودن پاكستان را از بين برد. حل و فصل اختلافات در سطح جهاني و منطقه اي از جمله مذاكرات هندوچين براي حل و فصل اختلافات، پاكستان را واداشت تا به دنبال حل اختلافات خود با هند برآيد و از طرف ديگر موقعيت جديدي در صحنه جهاني و منطقه اي براي خود به دست آورد تا روابط خود با كشورهاي مختلف را از آن طريق تحكيم بخشد. جنگ دوم خليج فارس در اوايل دهه، تا حدودي اين امكان را براي مدت كوتاهي براي پاكستان فراهم ساخت. با اتمام جنگ، اين فرصت نيز از بين رفت. تنش ها و درگيري ها با هند تاكنون ادامه دارد و مسأله محوري در سياست خارجي پاكستان را همين امر و مسأله رابطه با هند تشكيل مي دهد.

روابط ايران و پاكستان

پس از استقلال و تأسيس پاكستان در سال، ايران اولين كشوري بود كه تأسيس جمهوري اسلامي پاكستان را به رسميت شناخت. سفارت ايران در كراچي در تاريخ اكتبر سال افتتاح شد. ايران و پاكستان پس از جنگ دوم جهاني به لحاظ موقعيت استراتژيك و همسويي در

ص: 341

سياست، به عنوان سد نفوذ غرب در مقابل شرق به كار گرفته شدند. از اين رو هر دو در سال، عضو پيمان بغداد گرديدند. «همكاري عمران منطقه اي» يا آ. سي. دي كه در سال ميان دو كشور فوق و تركيه منعقد شد، در واقع بازوي اقتصادي سنتو بود.

همچنين ايران اولين كشوري بود كه با پاكستان عهدنامه مودت در تاريخ فوريه در تهران منعقد ساخت. در تاريخ مارس نيز در كراچي بين دو كشور موافقتنامه فرهنگي امضاء شد. در سال، در جنگ ميان هند و پاكستان، ايران از ارائه هيچ كمكي به پاكستان دريغ نورزيد. در بحران سال و استقلال بنگلادش، ايران ضمن اين كه سعي نمود از بروز جنگ جلوگيري نمايد، كمك هاي فراواني را نيز در اختيار پاكستان قرار داد. پس از استقلال بنگلادش نيز ايران تا زماني كه موضع پاكستان در مقابل بنگلادش روشن نشد، اين كشور را به رسميت نشناخت. پس از خاتمه جنگ و روي كار آمدن ذوالفقار علي بوتو، محمدرضا پهلوي اولين رئيس كشوري بود كه از پاكستان ديدار نمود و به طور كلي تا قبل از پيروزي انقلاب اسلامي، حدود قرارداد بين دو كشور در زمينه هاي مختلف منعقد شد.

پاكستان جزو اولين كشورهايي بود كه جمهوري اسلامي ايران را به رسميت شناخت و اين كشور براي اعلام مواضع دوستانه با ايران، در تحريم اقتصادي غرب عليه ايران شركت نكرد و در جريان جنگ ايران و عراق نيز موضع نسبتاً بي طرفانه اي اتخاذ كرد.

در سال، يك هيأت اقتصادي ايران به پاكستان سفر كرد و

ص: 342

درباره خريد كالاهاي مورد نياز از پاكستان، ترانزيت كالا از هند با استفاده از راه آهن پاكستان و اتصال راه آهن ايران به پاكستان با مقامات آن كشور مذاكره نمودند. از اين به بعد روابط دو كشور سير صعودي را طي نمود و با سفر دكتر ولايتي، وزير امورخارجه در مارس به پاكستان و پس از آن سفر غلام اسحاق خان وزير دارايي پاكستان به ايران، مناسبات دو كشور به بالاترين سطح خود پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران رسيد. هر چند كه روابط دو كشور در اثر حوادث مختلف از جمله مسائل فرقه گرايي در پاكستان و پرونده شهداي ايراني دچار افت و خيزهايي شد، اما پس از كودتاي ژنرال پرويز مشرف در سال، و اراده سياسي اسلام آباد جهت حل آن ها، موانع روابط بين دو كشور از بين رفت. از آن پس، سفر مقامات دو كشور در جهت ارتقاي روابط و نيز انعقاد توافق در مورد انتقال گاز طبيعي ايران به پاكستان و سپس هند، در جريان است و در اين زمينه به موفقيت هاي خوبي نيز دست يافتند و دو كشور گام هاي مهمي را در جهت انعقاد اين توافقنامه برداشتند.

خلاصه درس

پاكستان به لحاظ جغرافيايي در جنوب آسيا واقع شده است.

پاكستان به سه منطقه جغرافيايي شامل سرزمين هاي مرتفع شمالي، جلگه رود سند كه خود به دو بخش سند و پنجاب تقسيم مي شود و فلات بلوچستان تقسيم مي گردد.

مردم پاكستان به گويش هاي پنجابي، سندي، سيراكي، پشتو،

ص: 343

اردو، بلوچي، هندو، برآهويي و بروشاسكي و ساير گويش ها تكلم مي كنند.

زبان انگليسي عمدتاً در ميان نخبگان اين كشور و مقامات رده بالاي دولت رواج دارد.

قوه مجريه پاكستان متشكل از رئيس جمهور، نخست وزير، كابينه و شوراي امنيت ملي است.

قوه قانون گذاري پاكستان يا مجلس شورا، متشكل از دو مجلس سنا و ملي است.

قوه قضائيه پاكستان شامل ديوان عالي، ديوان هاي عالي ايالتي و ديگر دادگاه هايي است كه صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني را دارند.

از مهم ترين اختيارات رئيس جمهور در مقام رئيس قوه مجريه، انحلال مجلس ملي است. نخست وزير به عنوان دومين مقام قوه مجريه از اختيار تشكيل دولت برخوردار است.

يكي از مهم ترين اختيارات مجلس سنا، جايگزيني رئيس اين مجلس در مقام رياست جمهوري در موارد خاص است.

قوه قضائيه پاكستان كه داراي صلاحيت رسيدگي قضايي به امور جنايي و مدني هستند.

هر ايالت پاكستان از يك دولت و مجلس ايالتي برخوردار است كه اختيارات قابل توجهي در امور قانون گذاري و اجرايي دارند. سيستم سياسي اين كشور، جمهوري است و بر اساس رقابت حزبي، نخست وزير

ص: 344

به عنوان مقام عالي اجرايي انتخاب مي شود.

اولين ديني كه در اين منطقه رواج يافت، آيين هندو بود كه در حدود 2000 سال قبل از ميلاد مسيح بودا از ديگر آيين هاي مهمي بود كه از سال 528 قبل از ميلاد در منطقه رواج يافت. در عهد مغول ها، بخش عظيمي از شبه قاره هند به زير حاكميت مسلمانان درآمد.

اكبرشاه، كسي بود كه حاكميت مغولان را بر بخش اعظم شبه قاره هند وسعت بخشيد.

اكبرشاه با برگزيدن بهترين قوانين از كليه مذاهب، دين جديدي پديد آورد، اما آن را بر شخص خود به عنوان امپراتور شبه الهي متمركز ساخت.

در مرحله اي بريتانيا كنترل مستقيم شبه قاره را در دست گرفت تا اين كه با مبارزه هندوها و مسلمانان، دو كشور هند (با اكثريت هندو) و پاكستان (با اكثريت مسلمان) به استقلال دست يافتند. از آن به بعد، پاكستان كه برمبناي اكثريت مسلمان تشكيل شده بود.

اسلام، دين رسمي اين كشور است از ابتداي جدايي پاكستان از هند، درگيري هاي شديدي ميان هندوها و مسلمانان اتفاق افتاد كه هزاران كشته و آواره بر جاي گذارده است.

عاملي كه بيش از همه در تحولات فرهنگي پاكستان مؤثر بوده است و آن را متمايز از هند مي نمايد، اسلام است.

به دليل رواج و اشاعه سريع اسلام در پاكستان از طريق اعراب و ايرانيان، فرهنگ اين كشور متأثر از فرهنگ اسلامي و ايراني است.

ص: 345

نفوذ فرهنگ غربي پس از ورود بريتانيا به شبه قاره هند در فرهنگ اين كشور به چشم مي خورد.

در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالي اين كشور تنها زبان تدريس، انگليسي است.

اقتصاد پاكستان به طور عمده كشاورزي است. صادرات اين كشور نيز به محصولات كشاورزي و منسوجات متكي است.

پاكستان از ابتداي تأسيس در اوت تاكنون، همواره به عنوان يكي از كشورهاي كمك گيرنده از خارج محسوب مي شده است.

شروع فعاليت هاي هسته اي پاكستان از زمان نخست وزيري ذوالفقار علي بوتو آغاز شد.

سياست خارجي پاكستان از ابتداي استقلال تحت تأثير روابط با هند قرار دارد. از آن جا كه پاكستان كشوري اسلامي است و برمبناي اكثريت جمعيت مسلمان، جدايي اين كشور از هندشكل گرفت، توسعه روابط با كشورهاي مسلمان نيز از اصولي است كه در سياست خارجي پاكستان مورد تأكيد قرار گرفته است.

به سبب روابط حسنه هند با شوروي، پاكستان بيشتر به آمريكا متمايل شد تا از كمك هاي اين كشور در مقابل هند استفاده نمايد.

به موازات بهبود مناسبات با آمريكا و تهاجم شوروي به افغانستان، روابط پاكستان با كشورهاي عربي خليج فارس و در رأس آن ها عربستان نيز به سرعت رو به گسترش نهاد و اين كشور درصدد جلب حمايت ها و كمك هاي كشورهاي مسلمان با هدف دفاع از افغانستان برآمد.

ص: 346

پايان جنگ سرد و اضمحلال شوروي، موقعيت سنگر مدافع غرب بودن پاكستان را از بين برد. حل و فصل اختلافات در سطح جهاني و منطقه اي ازجمله مذاكرات هندوچين براي حل و فصل اختلافات، پاكستان را واداشت تا به دنبال حل اختلافات خود با هند برآيد جنگ دوم خليج فارس در اوايل دهه، تا حدودي اين امكان را براي مدت كوتاهي براي پاكستان فراهم ساخت.

تنش ها و درگيري ها با هند تاكنون ادامه دارد و مسأله محوري در سياست خارجي پاكستان را همين امر و مسأله رابطه با هند تشكيل مي دهد.

پس از استقلال و تأسيس پاكستان در سال، ايران اولين كشوري بود كه تأسيس جمهوري اسلامي پاكستان را به رسميت شناخت.

همچنين ايران اولين كشوري بود كه با پاكستان عهدنامه مودت منعقد ساخت.

در جنگ ميان هند و پاكستان، ايران از ارائه هيچ كمكي به پاكستان دريغ نورزيد.

هرچند كه روابط دو كشور در اثر حوادث مختلف از جمله مسائل فرقه گرايي در پاكستان و پرونده شهداي ايراني دچار افت و خيزهايي شد، اما پس از كودتاي ژنرال پرويز مشرف موانع روابط بين دو كشور از بين رفت. از آن پس، سفر مقامات دو كشور در جهت ارتقاي روابط و نيز انعقاد توافق در مورد انتقال گاز طبيعي ايران به پاكستان و سپس هند، در جريان است و در اين زمينه به موفقيت هاي خوبي نيز دست

ص: 347

يافتند.

خودآزمايي

1. بخش هاي ساختار حكومتي كشور پاكستان را نام ببريد و وظايف هريك را توضيح دهيد.

2. روند تكوين مذاهب در شبه قاره هند را توضيح دهيد.

3. تأثير و نفوذ دين اسلام بر اداره كشور پاكستان بيان نمايد.

4. سير تحولات فرهنگي كشور پاكستان را شرح دهيد.

5. روند فعاليت هاي هسته اي كشور پاكستان را شرح دهيد.

6. سياست خارجي پاكستان متأثر از چه عاملي است، توضيح دهيد.

7. روند روابط ايران و پاكستان چگونه بوده است، توضيح دهيد.

ص:248

ص: 349

درس هفدهم هندوستان

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با موقعيت سرزميني كشور هند آشنا شويم.

- وضعيت اقتصادي كشور هند را بشناسيم.

- با ساختار سياسي كشور هند آشنا شويم.

- تأثير زبان فارسي بر ابعاد گوناگون كشور هند را بدانيم.

- روند ورود اسلام به سرزمين هند را واقف باشيم.

- روند به استقلال رسيدن كشور هند را بدانيم.

- با سير روابط ايران و هند آشنا باشيم.

در اين درس مشخصات كلي كشور هند، موقعيت سرزميني، جمعيت، اوضاع اقتصادي و كشاورزي، تقسيمات كشوري، ساختار سياسي، زبان و تأثير زبان فارسي، اديان و ورود اسلام به هند و موقعيت مسلمانان هند، نحوه استقلال هند و نوع روابط ايران و هند توضيح داده مي شود.

ص: 350

مشخصات كلي

نام هند (India) مشتق شده از واژه «ايندوس» (Indus) در زبان فارسي باستان است كه به جاي واژه سانسكريت «سيندو» (Sindhu) به كار مي رفته و نام محلي رودخانه اي بوده است. همچنين واژه «هندوستان» كه به عنوان نام كامل اين سرزمين در اغلب كشورها از جمله خود هند رواج دارد، به معني «سرزمين هندوها» و واژه اي فارسي است. هند در تاريخ 15 اوت 1947 و درست يك روز پس از استقلال پاكستان (از بريتانياي كبير) استقلال يافته است. قانون اساسي اين كشور نيز در تاريخ 26 نوامبر 1949 تصويب شد.

موقعيت سرزميني

هند با مساحتي بيش از 000/ 100/ 3 كيلومتر مربع برابر (بدون احتساب كشمير تحت كنترل هند)، يكي از بزرگ ترين و پر تنوع ترين كشورهاي جهان است. غير از زبان هاي هندي و انگليسي شانزده زبان ديگر هم در آن كشور صحبت مي شود. هندوئيسم، اسلام، مسيحيت، آئين سيك، بودائيسم و جينيسم از جمله مذاهب رايج در هند است.

گستره هند، بخش اعظم جنوب آسيا و شبه قاره هند را به خود اختصاص داده است. اين كشور با پاكستان، بنگلادش، نپال، بوتان، چين و برمه هم مرز است. جغرافياي هند به طور كلي به سه بخش تقسيم مي شود: فلات بلند هيماليا، جلگه گنگ و شبه جزيره جنوب هند كه

ص: 351

مناطق مختلف كوهستاني، دره رودخانه اي، كوير، دشت و جنگل را در بر مي گيرد. پائين ترين سطح هند، در اقيانوس هند، با ارتفاع صفر و بلندترين نقطه اين كشور، قله كانچنجنگا، با ارتفاع متر در هيماليا قرار دارد كه سومين قله مرتفع جهان است.

جمعيت

هند دومين كشور پرجمعيت دنيا است و قريب به يك ششم جمعيت جهان را در خود جاي داده است. رشد جمعيت اين كشور،/ درصد است. تنوع نژادي، فرهنگي، زباني و مذهبي، اين كشور را به چشم اندازي شگرف از همزيستي مسالمت آميز ميان اعتقادات گوناگون تبديل كرده است.

درسنامه آشنايي با كشورهاي اسلامي؛؛ ص352

ص: 352

اقتصاد هند

اقتصاد هند، اقتصادي متنوع است و كشاورزي، صنايع دستي، نساجي، صنعت و گستره وسيعي از خدمات را در بر مي گيرد. اگر چه هنوز دو سوم نيروي كار هند، درآمد خود را به طور مستقيم يا غير مستقيم از بخش كشاورزي به دست مي آورند، نقش بخش خدمات در اقتصاد هند اهميت روز افزوني به خود گرفته است. آغاز عصر ديجيتال و خيل فراوان جمعيت تحصيلكرده و مسلط به زبان انگليسي در هند، به تدريج اقتصاد اين كشور را براي آن دسته از شركت هاي بين المللي كه خدمات به مشتريان و پشتيباني فني خود را برونسپاري مي كنند، به يك مقصد مهم تبديل كرده است. هند يكي از مهم ترين صادركنندگان

ص: 353

نيروي كار متخصص در زمينه هاي خدمات مالي و نرم افزاري و مهندسي نرم افزار است.

هند عمدتاً در طي دوران استقلال خود، رويكردي سوسياليستي نسبت به اقتصاد در پيش گرفته و بر مشاركت بخش خصوصي، بازرگاني خارجي و سرمايه گذاري مستقيم خارجي نظارت هاي دولتي سختگيرانه اي اعمال مي كرد. با اين حال در اوايل دهه نود، هند با در پيش گرفتن رويكرد اصلاحات اقتصادي و كاهش كنترل دولت بر تجارت و سرمايه گذاري خارجي، به تدريج بازار خود را باز كرد. خصوصي سازي صنايع دولتي و آزاد كردن برخي بخش ها به نفع بخش خصوصي و خارجي، در ميان بحث و جدل هاي سياسي به كندي پيش رفته است.

ص: 354

اقتصاد هند چهارمين اقتصاد بزرگ جهان است. هند با رشد اقتصادي متوسط بالاتر از درصد طي سه سال گذشته به يك قدرت اقتصادي تبديل شده است. اين ميزان رشد نزديك به رشد اقتصادي كشور همسايه آن چين است. بر اساس ميزان قدرت خريد، اقتصاد هند اكنون چهارمين اقتصاد بزرگ جهان به شمار مي آيد. ميليون ها تن هنور در فقر شديد زندگي مي كنند و درآمد سرانه دلار آمريكا در سال است. مشكلات زيربنايي نيز در هند ادامه دارد. توليد ناخالص داخلي اين كشور 3/ 906 ميليارد دلار است كه از اين لحاظ داراي رتبه چهارم در دنيا مي باشد.

اگرچه هنوز بيش از 4 درصد جمعيت هند كمتر از يك دلاردر روز درآمد دارند (رتبه دنيا) و حدود 0 درصد مردم با كمتر از دو دلار

ص: 355

در روز زندگي مي كنند (رتبه دنيا) و بيش از ميليون نفر در زير خط فقر زندگي مي كنند، اما پيشرفت هاي اقتصادي عظيم اين كشور در چند سال اخير رشد اقتصادي هند را به رقم 8 درصد رسانده و كارشناسان پيش بيني مي كنند، در سال هاي آينده هند به رشد اقتصادي 0 درصد در سال نيز نائل شود

ص:256

ص: 357

كشاورزي

هند پس از چين دومين كشور دنيا از نظر ارزش توليدات كشاورزي است. ارزش محصولات كشاورزي اين كشور در سال، بيش از ميليارد دلار برآورد شده است. هند با توليد ميليون تن چاي بزرگ ترين توليدكننده چاي دنيا و چهارمين صادركننده اين محصول پس از كنيا، سريلانكا و چين است. كشت اصلي هند مانند ديگر كشورهاي شرق آسيا برنج است و اين كشور پس از چين دومين توليدكننده برنج دنياست. فائو در سال، ميزان توليد برنج هند را ميليون تن برآورد كرده بود. هند همچنين رتبه اول دنيا در توليد موز، ارزن، كنف و بادام زميني و رتبه دوم در توليد ذرت، نيشكر و شاهدانه را داراست.

وجود ميليون رأس گاو در هند اين كشور را اولين مسكن اين حيوان در دنيا ساخته است. اگرچه دين هندو خوردن گوشت گاو را قدغن كرده و اكثر مسلمانان اين كشور هم از خوردن گوشت خودداري مي كنند، اما از شير آن ها استفاده مي شود.

ص: 358

تقسيمات كشوري

كشور هندوستان شامل 29 ايالت و 7 ناحيه به هم پيوسته است.

ايالت هاي هند

آندرا پرادش، آروناچال پرادش، آسام، بيهار، چاتيسگر، گوآ، گجرات، هاريانا، هيماچال پرادش، جامو و كشمير، جاركاند، كارناتاكا، كرالا، مادايا پرادش، ماهاراشترا، ماني پور، مگالايا، ميزورام، ناگالند، اوريسا، پنجاب، راجستان، سيكيم، تاميل نادو، تريپورا، اوتار پرادش، اوتارانچال و بنگال غربي.

سياست

حكومت هند را بزرگ ترين دموكراسي جهان مي نامند. استقلال هند (كه در آن هنگام پاكستان، بنگلادش و نپال را هم دربر مي گرفت)، اوت (مرداد) اعلام شد. جواهر لعل نهرو كه پانديت (معلم) خوانده مي شد و يكي از بزرگ ترين رهبران جنبش استقلال هند از كنگره ملي هند بود، به عنوان اولين نخست وزير هند انتخاب شد.

قانون اساسي هند در سال به تصويب رسيد، از ژانويه به اجرا درآمد و از آن هنگام تاكنون بدون تغيير اساسي با موفقيت اجرا شده است. اين قانون به دولت هاي ايالتي اختيارات گسترده اي اعطا كرده است. در نظام سياسي هند نخست وزير بالاترين مقام اجرايي كشور است و رئيس جمهور مقامي تشريفاتي است كه معمولًا از ميان چهره هاي داراي محبوبيت گسترده در سراسر كشور انتخاب مي شود.

ص: 359

حزبي كه اكثريت آرا را در انتخابات به دست آورد، نخست وزير را تعيين مي كند و با احزاب ائتلافي، هيأت دولت را تشكيل مي دهد. رئيس جمهور از جمع بندي آراء نمايندگان مجالس مركزي و ايالتي، از ميان كانديداهاي احزاب تعيين مي گردد. كميسيون انتخابات اين كشور يك نهاد مستقل دولتي است كه اختيار كامل در تشخيص شرايط برگزاري و نظارت كامل بر برگزاري انتخابات را دارد. حداقل سن قانوني رأي دهندگان 18 سال است.

قوه مقننه هند در برگيرنده دو مجلس با نام هاي لوك سابا (مجلس عوام) و راجياسابا (مجلس سنا) ست. نمايندگان راجيا سابا نفرند كه تن را رئيس جمهور برمي گزيند و بقيه را نمايندگان مجالس ايالتي. سناتورها بايد در زمينه ادبيات، [علم]، هنر و مسائل اجتماعي متخصص باشند. همچنين رياست جلسات اين مجلس با معاون رئيس جمهور است. لوك سابا نماينده دارد كه تن با رأي مستقيم شهروندان و تن از فرمانداري كل انتخاب مي شوند، نفر را نيز رئيس جمهور از ميان بريتانيايي هاي هندي تبار برمي گزيند. نخست وزير از سوي حزب حاكم لوك سابا معرفي مي شود.

اولين انتخابات سراسري هند در برگزارشد، از آن زمان تا سال حزب كنگره پيوسته بيش از 3 درصد كرسي هاي لوك سابا را در اختيار داشت، اما پس از آن احزاب ديگر به ويژه حزب ناسيوناليست بهاراتيا جاناتا و احزاب ايالتي رشد چشمگيري را در محبوبيت خود شاهد بودند.

تنها يك بار وقفه اي در روند دمكراسي اين كشور ايجاد شد، آن هم

ص: 360

در اواخر دهه، كه درگيري هاي داخلي منجر به اعلام حالت فوق العاده از سوي اينديرا گاندي و در نهايت سرنگوني دولت وي توسط ارتش شد. گفتني است يكي از مهم ترين عوامل نارضايتي از اينديرا گاندي برنامه هاي او براي ترويج تنظيم خانواده به منظور كاهش رشد سرسام آور جمعيت بود.

ص:261

ص: 362

نظام قضائي

هند به تبعيت از حقوق انگلستان از سيستم حقوق عرفي (Common law) پيروي مي كند. تشكيلات قضائي اين كشور نيز با وجود پذيرش فدراليسم در قانون اساسي بسيار منسجم است و تمايل زيادي به يك پارچگي دارد. سلسله مراتب دادگاه ها در اين كشور به اين صورت است:

ديوان عالي (Supreme Court of India)؛

دادگاه عالي ايالتي (The High Court)؛

دادگاه تابع (Subordinate court).

دادگاه هاي تابع داراي شعب كيفري و حقوقي مي باشند و در سطح شهرها فعاليت مي كنند. البته در روستاها خانه هاي انصاف (پنجايات) نيز وجود دارد كه معتمدين محلي به حل اختلاف از طريق كدخدامنشي مبادرت مي كنند.

ديوان عالي هند از يك رئيس و قاضي عضو تشكيل مي شود كه توسط رئيس جمهور پس از مشورت با رئيس ديوان و وزراي كابينه

ص: 363

انتخاب مي شوند، رئيس ديوان نيز از سوي رئيس جمهور با مشورت قضات ديوان ودادگاه هاي عالي ايالتي تعيين مي شود. ديوان عالي اين كشور از لحاظ گستردگي اختيارات در موقعيت كم نظيري قرار دارد، اين ديوان نقش نگهبان قانون اساسي را ايفا مي كند و توان لغو قوانين مجلس فدرال و مجالس ايالتي را داراست و در موارد اختلاف ميان دولت فدرال و دولت هاي ايالتي، رأي ديوان حرف آخر را مي زند. اين ديوان همچون مجلس لردان انگليس بالاترين مرجع پژوهش در كشور است و در مواردي كه حكم اعدام صادر شده، استيناف از ديوان به شكل يك حق پذيرفته شده است.

علاوه بر اين، قوه قضائيه از قوه مقننه كاملًا مستقل است، حقوق و مزاياي قضات و مخارج نظام قضائي از رديف بودجه مجزائي تأمين مي شود كه مستلزم رأي گيري در پارلمان نيست، مجلس حتي از بحث درباره اختيارات و تصميمات قضات ديوان عالي و دادگاه هاي عالي ممنوع است مگر زماني كه پيشنهاد بركناري قاضي توسط رئيس جمهور مطرح شود و مجلس با دو سوم آراء آن را تصويب كند.

زبان

آمار رسمي دولت، 114 زبان را در سراسر هند معرفي مي كند كه 22 زبان داراي جمعيت بالاي يك ميليون نفر است. 216 گويش محلي نيز داراي جمعيت بيش از ده هزار نفر مي باشند. حدوداً به 850 گويش و لهجه و زبان نيز روزانه مكالمه مي شود. بر اساس منابع دولتي

ص: 364

بيش از 1600 زبان و لهجه در هند وجود دارد. زبان رسمي ايالت دهلي به ترتيب انگليسي، اردو و هندي است. در قانون اساسي هند علاوه بر زبان هندي (از شاخه زبان هاي هند و ايراني) كه زبان رسمي سراسر كشور اعلام شده است، زبان ديگر: اردو، آسامي، انگليسي، اوريا، بنگالي، بودو، پنجابي، تالوگو، تاميل، دوگري، سانتالي، سانسكريت، سندي، گجراتي، كنرائي، كنكاني، كشميري، كوكاني، مالايالم، ماني پوري، مراتي و نپالي نيز به رسميت شناخته شده اند. اين زبان ها به دو شاخه دراويدي (4 درصد)، كه بيشتر در جنوب تكلم مي شوند و هند واروپايي (6 درصد) تقسيم مي شوند. همچنين ساليان دراز حكومت استعماري بريتانيا بر شبه قاره موجب شده انگليسي زبان دوم بسياري از مردم هند باشد.

ص: 365

زبان فارسي در هند

زبان فارسي هشت قرن پيش وارد هند شد و 700 سال بر تارك انديشه، روابط، سياست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاكميت داشت. به گونه اي كه كليه آثار مهم فرهنگي، مذهبي، سياسي، ادبي، مكاتبات، اسناد شخصي ودولتي و احكام قضايي هند به زبان فارسي نوشته مي شد و مدت هاي مديدي، اين سرزمين مهد پرورش شعر و ادب فارسي بود. هم اكنون آثار گران بها و نسخ خطي بسيار ارزنده موجود در هند حكايت از اين واقعيت دارد. هنوز فرهنگ دوستان و ادب پروران و انديشمندان هند در تلاشند تا اين گنجينه گران بهاي فرهنگي را حفظ و گسترش دهند و

ص: 366

همه ساله آثار ارزشمندي توسط استادان علاقه مند، به بازار ادب عرضه مي شود. لازم به ذكر است كه در سراسر هند بيش از پنجاه بخش زبان فارسي در دانشگاه ها و كالج ها به فعاليت اشتغال دارند. بيش از يكصد مدرسه و دبيرستان فعالانه به تدريس زبان فارسي مي پردازند. در اكثر قريب به اتفاق مدارس سنتي اسلامي، زبان فارسي در متون درسي وجود دارد و همه علما و مدرسين با ديوان هاي شعراي بزرگ، خصوصاً گلستان سعدي، آشنا و مانوس هستند.

زبان فارسي از آن رو كه قرن ها زبان رسمي سلاطين گوركاني در هند بود، علاوه بر تكلم توسط اقليت پارسي هند تاثير قابل ملاحظه اي بر زبان هاي رايج در شبه قاره به ويژه زبان اردو داشته است.

زبان فارسي پيش از آن كه هندوستان مستعمره انگلستان شود، دومين زبان رسمي اين كشور و زبان فرهنگي و علمي به شمار مي رفت. اما پس از استعمار، انگليسي ها در سال، به زور انگليسي را جايگزين فارسي كردند. زبان فارسي در دوره غزنويان به هند راه يافت. در آن دوره زبان پارسي، زبان ادبيات، شعر، فرهنگ و دانش بود و با تأسيس امپراتوري مغول هندوستان به اوج پيشرفت خود در هند رسيد و زبان رسمي هندوستان شد.

زبان فارسي هندوستان شاعران بزرگي همچون بيدل دهلوي و امير خسرو دهلوي و دستگاه شعري سبك هندي را در خود پروراند. از ديگر شاعران نامدار فارسي زبان شبه قاره هندوستان، مي توان از اقبال لاهوري نام برد. همچنين پارسي گويان هندوستان، واژه نامه هاي ارزشمندي براي زبان

ص: 367

پارسي گردآوري كردند كه از آن جمله مي توان به فرهنگ ابراهيمي از ابراهيم قوام الدين فروغي، فرهنگ آنندراج از محمد پاشا، اشاره كرد.

ص: 368

اديان

هند همچنين معجوني از اديان مختلف و فرقه هاي مذهبي گوناگون است كه اكثراً از هندوئيسم، اسلام و بوديسم نشأت گرفته اند. حدود 5/ 80 درصد از مردم هند پيرو آئين هاي هندو و حدود 4/ 13 درصد، مسلمان هستند. هند هم چنين بيش از 3/ 2 درصد مسيحي و 9/ 1 درصد سيك دارد. هند اگرچه زادگاه آئين بودا بوده، اما جمعيت بودائيان هند در حال حاضر تنها حدود 8/ 0 درصد برآورد مي شود. همچنين پيروان آيين جينيسم 8/ 0 درصد و مجموع پيروان دين زرتشتي، يهودي و بقيه مذاهب 4/ 0 درصد مي باشد. با اين وجود هند بزرگ ترين كلني فرقه احمديه و مذهب ايراني و زرتشتي در سراسر جهان است. مسلمانان بيشتر در دهلي، بنگال غربي و نواحي شمال غربي كشور زندگي مي كنند و در كشمير اكثريت جمعيت را تشكيل داده اند.

زرتشتيان، از مهم ترين اقليت هاي ديني هند هستند كه به ايراني و پارسي معروفند و طي بيش از پنج قرن از ايران به هند مهاجرت كرده اند و بيشتر در مناطق مختلف گجرات و مهاراشترا به مركزيت بمبئي اقامت دارند. اگر چه جمعيت آنان كمتر از 200 هزار نفر است، اما نزديك به 17 درصد اقتصاد هند را در دست دارند. كمپاني هاي بزرگي مانند: " تاتا" و" گودريج"، متعلق به زرتشتيان است. گروه ديگري از

ص: 369

اقليت هاي كم جمعيت بهراها هستند كه قدرت اقتصادي مهمي در هند دارند. صاحب كمپاني معروف" ويپرو" كه جزو ثروتمندترين افراد جهان مي باشد، از اين فرقه است.

ص:370

ص: 371

ورود اسلام به هند

اولين تماس اسلام با آسياي جنوبي، سال هفتصد و يازده ميلادي است كه مسلمانان تا كناره رود سند كه هم اكنون در پاكستان است پيش آمدند. در قرن دهم ميلادي، سلطان محمود غزنوي پنجاب را تصرف و بارها به شمال هند حمله كرد. مهم ترين رويداد اين دوران سفر ابوريحان بيروني به هند بود كه حاصل آن اثر با ارزش" ماللهند" است. تا قرن سيزدهم تاخت و تازهاي زيادي به هند صورت مي گرفت، اما چندان ماندگار نبودند، تا اين كه در اين زمان مسلمانان شهر دهلي را تصرف كردند و اولين حكومت مسلمانان، به نام دوران سلطنت يا غلامان مسلمان را بنيان گذاشتند و اسلام رسماً بر هند حاكم شد.

در سال، «بابر» از نوادگان تيمور بر هند تسلط يافت و سلسله گوركانيان يا امپراتوري مغولي هند را بنيان گذاشت. اين سلسله از ميلادي تا ميلادي در بخش بزرگي از شبه قاره هند فرمانروايي كرد. حكمرانان اين سلسله به تدريج تمامي شبه قاره را تحت فرمان گرفتند اما پس از مدتي بخش هايي از جنوب هند از اختيار آنان خارج شد. اين سلسله در نيمه سده ميلادي و در زمان شاه جهان، بزرگ ترين و ثروتمندترين امپراتوري جهان بود. اين سلسله آخرين دوران طلايي امپراتوري هاي

ص: 372

اسلامي در هند به شمار مي رود. در سال ميلادي، با حمله نادرشاه افشار به هندوستان مقدمات انقراض اين امپراتوري فراهم شد و در سال پس از سال ها نبرد، سرانجام كمپاني هند شرقي توانست اين امپراتوري را منقرض كرده و سرزمين هاي آن را تصرف كند. به اين ترتيب هند كه در روزگار اكبرشاه و شاه جهان و اورنگ زيب، سير تمدن را آغاز كرده بود رو به ضعف نهاد.

ص:373

ص: 374

موقعيت مسلمانان هند

هر چند اكثريت جمعيت هند را هندو مسلك ها تشكيل مي دهند، اما اين كشور با برخورداري از جمعيت مسلمان ميليون نفري پس از اندونزي، به عنوان دومين كشور بزرگ مسلمان نشين دنيا شناخته مي شود. بسياري از مسلمانان هند، به موقعيت هاي بالايي در جامعه و در عرصه حكومتي رسيده اند؛ به عنوان مثال، رئيس جمهور سابق هند، يك دانشمند مسلمان بود.

البته مسلمانان در هند در حاشيه قرار دارند. ميزان سطح سواد آنان پائين تر از ميانگين ملي است و ميزان فقر آنان تنها با فاصله بسيار جزيي اي از طبقه پائين هندوها بالاتر است. بر اساس يك گزارش دولتي در نوامبر سال، مسلمانان با اكثريت سني،/ درصد از جمعيت هند را تشكيل مي دهند. با اين وجود آن ها كمتر از درصد از مشاغل دولتي و تنها درصد از تحصيلكردگان مقاطع بالاي تحصيلي از دانشگاه ها را تشكيل مي دهند. علاوه بر اين، با وجود اين كه مسلمانان نسبت به ساير

ص: 375

گروه ها از ميزان خود اشتغالي بيشتري برخوردارند، اما در كسب اعتبارات، پس از ساير گروه ها قرار داده مي شوند.

البته مسلمانان در جنوب و غرب هند داراي وضعيت بهتري نسبت به مسلمانان ساكن شمال هستند. به صورت تاريخي وضعيت مسلمانان در ايالت هاي جنوبي وغربي هند نسبت به ايالت هاي شمالي كه در زمان جدايي از هند در سال جزء پاكستان قرار گرفتند، در وضعيت بهتري قرار دارند. همچنين مسلمانان در مناطق روستايي نسبت به مناطق شهري از وضعيت اقتصادي بهتري برخوردارند؛ به نحوي كه ميزان فقر مسلمانان در شهرها، درصد بيشتر از ساير گروه هاي جمعيتي حتي شامل طبقه پائين هندوها است. اگر چه در ميان مسلمانان، سيستم كاستي وجود ندارد، اما مسلمانان به سه گروه اشرف، اجلف و ارزال تقسيم بندي مي شوند. گروه اشرف، طبقه بالاتري از مسلمانان هستند كه تصور مي شود عرب تبار هستند در حالي كه اجلف ها به نظر مي رسد هندوهايي هستند كه براي رهايي از سيستم طبقاتي هندي به اسلام گراييده باشند. گروه سوم از مسلمانان، ارزال ها، متعلق به پائين ترين طبقه هندوها هستند.

با وجود اين كه مسلمانان از سطح سواد پائين و سطح فقر بالايي رنج مي برند و خشونت بين هندوها و مسلمانان، زندگي را براي تعدادي زيادي از مسلمانان نامناسب كرده است، اما مسلمانان امكان تأثيرگذاري بر انتخابات را با توجه به جمعيت نه چندان محدود خود دارا مي باشند. به همين لحاظ احزاب شركت كننده در انتخابات معمولًا اين گروه را در محاسبات خود وارد مي كنند و براي جلب حمايت آنان تلاش مي كنند.

ص: 376

استقلال هند و جدايي پاكستان

دولت بريتانيا بر اثر شورش هاي سال ميلادي در هند، كمپاني هند شرقي بريتانيا را كه گرداننده هند بود منحل كرد و به اين سرزمين خودمختاري داده شد. در سال، ملكه ويكتوريا، امپراتور بريتانيا به هند دعوت شد. در آن دوران نماينده مخصوص ملكه كه از طرف حكومت بريتانيا تعيين مي شد، بر هند فرمانروايي مي كرد و يك هيأت (اجرائي) مركب از افراد عالي رتبه دولت بريتانيا او را راهنمائي مي كردند. به تدريج عده اي از رهبران هندي در سال، دستجات و سازمان هاي ملي را تشكيل دادند كه هدف اصلي آنان رسيدن به استقلال تام بود. در سال هاي تا، دولت بريتانيا ناچار شد كه اداره بعضي از امور كشور را به مردم هند واگذار نمايد.

در اين هنگام بود كه رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندي قيام كرد و عليه استبداد بريتانيا به مبارزه پرداخت، اگرچه «گاندي» با يارانش چند مرتبه زنداني شدند، اما او باز به مبارزات خود ادامه داد تا در سال تا، دولت بريتانيا زعماي هند را به كنفرانس ميزگرد دعوت نمايد، لكن از مذاكرات آن كنفرانس نتيجه اي به دست نيامد.

در آغاز جنگ دوم جهاني، فرمانروايان بريتانيا در هند حكومت نظامي اعلام كردند و در حدود دو ميليون هندي را به سربازي دعوت نمودند و آن ها را به جبهه جنگ فرستادند. پس از تجاوز ارتش ژاپن در سال به كشورهاي سيام و مالايا [برمه]، اختلاف شديدي در بين

ص: 377

سران هند و سران مسلمانان هند كه رهبر آن ها محمدعلي جناح بود به وجود آمد. قصد مسلمانان اين بود كه كشوري مركب از مناطق مسلمان هند تشكيل دهند. در آن هنگام كه حزب كارگر بريتانيا حكومت را به دست گرفت و هيأت وزيران خود را تشكيل داد، حكومت بريتانيا قوانيني وضع نمود كه به موجب آن به هند و سيلان و پاكستان استقلال داده شد. در ماه اوت م، آخرين سرباز بريتانيايي خاك هند را ترك گفت و در تاريخ ژانويه، هند حكومت جمهوري مستقل خود را اعلام نمود و به عضويت اتحاديه كشورهاي مشترك المنافع بريتانيا درآمد.

ص: 378

رسانه ها

تاريخ آغاز انتشار مطبوعات در هند به 1785 (220 سال قبل)، برمي گردد و جالب آن كه روزنامه حبل المتين كه از قديمي ترين مطبوعات ايران مي باشد نيز توسط «مؤيدالاسلام» كاشاني در كلكته منتشر مي شده است. هند بزرگ ترين كشور در زمينه چاپ مطبوعات است. آمار رسمي ارائه شده تا پايان ماه مارس 2006، حاكي از تعداد 483. 62 روزنامه و نشريه در حال انتشار در سراسر هند مي باشد كه 123 زبان را شامل مي شود. روزنامه «تايمز آو ايندياTimes of India» با بيش از 5/ 2 ميليون نسخه تيراژ، پرتيراژترين روزنامه انگليسي زبان جهان است.

همچنين بيش از 140 كانال تلويزيوني ماهواره اي از داخل هند

ص: 379

برنامه پخش مي كنند كه 19 كانال دولتي و بقيه خصوصي هستند. صنعت فيلم سازي هند بزرگ ترين صنعت سينماي دنياست. هر سال در هند بيش از فيلم ساخته مي شود كه اين تعداد بسيار بيشتر از رقم توليدات سينمايي آمريكاست. بر اساس قوانين هند، خارجيان مي توانند تا 26 درصد در زمينه رسانه هاي خبري در هند سرمايه گذاري كنند.

روابط ايران و هند

روابط ايران و هند در مارس 1950، در فاصله كوتاهي پس از استقلال هند، برقرار شد و دهلي نو و تهران يك پيمان دوستي كه «صلح و دوستي ابدي» ميان دو كشور ناميده شد را امضا كردند. اين سند دو طرف را به ايجاد روابط دوستانه متعهد كرد؛ ليكن، در عمل هريك از دو دولت ايران و هند وارد ائتلاف هاي مخالف دوران جنگ سرد شدند و اين امر توسعه مناسبات دو جانبه را متوقف نمود.

ايران، در دوران محمد رضا شاه، از طريق مشاركت در «پيمان بغداد» (كه بعداً سازمان پيمان مركزي، سنتو نام گرفت) مناسبات نزديكي را با ايالات متحده و پاكستان برقرار كرد. در طول جنگ هاي 1965 و 1971 ميان هند و پاكستان، ايران براي پاكستان كمك هاي نظامي مهمي را فراهم نمود. در واقع ايران در آن دوران بخشي از «عمق راهبردي» پاكستان به شمار مي آمد. جواهر لعل نهرو چنين ائتلاف هايي را به عنوان يك" رهيافت اشتباه، خطرناك و مضر" مورد انتقاد قرارداد و به جاي آن از «جنبش عدم تعهد» دفاع كرد. البته لازم به ذكر است كه علي رغم

ص: 380

اين بيزاري از ائتلاف با ابرقدرت ها، هند روابط نزديكي را با اتحاد جماهير شوروي برقرار كرد؛ به گونه اي كه اين كشور به اولين تأمين كننده تسليحات نظامي هند تبديل گرديد.

تا پايان جنگ سرد، بهبود قابل توجهي در روابط دو كشور حاصل نشد. در دوران پس از جنگ سرد، يكي از اولين و مهم ترين حوادث تاريخ روابط ايران و هند، ديدار «ناراسيمها رائو»، نخست وزير هند از ايران در سال 1993 بود. رائو اولين نخست وزير هند بود كه پس از انقلاب اسلامي از ايران ديدار كرد و اين ديدار رسمي او از سوي هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهوري وقت ايران، به عنوان يك نقطه عطف تفسير شد. در سال 1995 نيز هاشمي رفسنجاني يك ديدار متقابل را از هند انجام داد. در حالي كه ديدارهاي مقامات بلندپايه دو طرف پس از سال 1995 هم ادامه يافت- ديدارهايي كه براي تعيين و تحكيم حدود مناسبات و منافع اقتصادي دو طرف در بخش هاي مهم فني و تكنولوژيك بسيار موثر بود- ديدار رسمي در سطح سران تا سال 2001، صورت نگرفت و در اين سال بود كه «اتال بيهاري واچپايي»، نخست وزير هند از تهران ديدار كرد. نقطه اوج ديدار سال 2001، صدور اعلاميه تهران بود كه توسط واچپايي و «محمد خاتمي» رييس جمهوري ايران به امضا رسيد. اعلاميه تهران در واقع پايه و بنياني متشكل از مجموعه اي گسترده از موضوعات راهبردي- شامل همكاري هاي دفاعي- را براي روابط ايران و هند طراحي نمود.

دو سال بعد، در ژانويه 2003، آقاي خاتمي به دهلي نو سفر كرد و به

ص: 381

عنوان «مهمان ويژه» در جشن هاي روز استقلال هند شركت نمود. اين تشريفات عموماً براي مهم ترين شخصيت ها برگزار مي گردد. در اين ديدار، طرفين، توافقنامه دهلي نو را امضا كردند كه هم از نظر زمان امضا و هم از نظر مفاد آن از اهميت ويژه اي برخوردار بود. استقبال با شكوه و كم نظير هند از خاتمي، آن هم همزمان با گسترش حضور نظامي ايالات متحده در خليج فارس- در تدارك براي جنگ دوم آمريكا با عراق- و نيز گسترش بي سابقه كمي و كيفي مناسبات نظامي ايالات متحده و هند، نشان دهنده اهميتي بود كه هند براي روابط خود با ايران قائل شد. «اعلاميه دهلي نو» البته به دليل مفاد و محتوايش نيز حائز اهميت فراوان بود. با تأكيد بر گسترش مفاد «اعلاميه تهران» اين توافق جديد، دو دولت را براي تعميق سطح همكاري ها از جمله همكاري هاي دفاعي بيشتر متعهد نمود.

مهم ترين بسترهاي همكاري ميان ايران و هند را مي توان اين گونه دسته بندي كرد:

همكاري در زمينه انرژي؛ زيرا به دليل نياز به سرعت گسترش يابنده هند به اين كالا از يك سو و قابليت هاي گسترده ايران در پاسخ دهي به اين نياز از ديگر سو، مهم ترين ظرفيت ها را در روابط دوجانبه پديد آورده است. علاوه بر اين، تجارت و همكاري هاي اقتصادي به دليل همپوشي نيازهاي اقتصادي دو كشور در برخي زمينه ها، به ويژه در سال هاي اخير ظرفيت هاي قابل توجهي در روابط دو جانبه پديد آورده است.

ص: 382

افزون بر اين، در حوزه مسائل امنيتي، اشتراك منافع دو كشور در حوزه هاي مهمي چون همكاري هاي دفاعي و ثبات منطقه اي، ظرفيت ديگري در روابط دو جانبه پديد آورده است.

از اين روست كه هند در چارچوب سياست خارجي ايران از اهميت مهمي برخوردار مي باشد و سعي مي شود از تمام ظرفيت هاي موجود در راه بسط روابط دوجانبه با اين كشور بهره برداري شود. سفر اخير آقاي احمدي نژاد به اين كشور را نيز در همين راستا مي توان تحليل كرد.

خلاصه درس

گستره هند، بخش اعظم جنوب آسيا و شبه قاره هند را به خود اختصاص داده است.

نام هند (India) مشتق شده از واژه «ايندوس» (Indus) در زبان فارسي باستان است و نام محلي رودخانه اي بوده است.

هند يكي از بزرگ ترين و پر تنوع ترين كشورهاي جهان است. غير از زبان هاي هندي و انگليسي شانزده زبان ديگر هم در آن كشور صحبت مي شود.

هند در تاريخ 15 اوت 1947 يك روز پس از استقلال پاكستان استقلال يافته است.

اقتصاد هند، اقتصادي متنوع است و كشاورزي، صنايع دستي، نساجي، صنعت و گستره وسيعي از خدمات را در بر مي گيرد، هند

ص: 383

عمدتاً در طي دوران استقلال خود، رويكردي سوسياليستي نسبت به اقتصاد در پيش گرفته است. اقتصاد هند چهارمين اقتصاد بزرگ جهان است.

هند پس از چين دومين كشور دنيا از نظر ارزش توليدات كشاورزي است. بزرگ ترين توليدكننده چاي دنيا است. هند مانند ديگركشورهاي شرق آسيا پس از چين دومين توليدكننده برنج دنياست.

كشور هندوستان شامل 28 ايالت و 7 ناحيه به هم پيوسته است.

حكومت هند را بزرگ ترين دموكراسي جهان مي نامند.

قانون اساسي هند در سال به تصويب رسيد، اين قانون به دولت هاي ايالتي اختيارات گسترده اي اعطا كرده است. در نظام سياسي هند نخست وزير بالاترين مقام اجرايي كشور است و رئيس جمهور مقامي تشريفاتي است.

حزبي كه اكثريت آرا را در انتخابات به دست آورد، نخست وزير را تعيين مي كند. رئيس جمهور از جمع بندي آراي نمايندگان مجالس مركزي و ايالتي، از ميان كانديداهاي احزاب تعيين مي گردد.

قوه مقننه هند در برگيرنده دو مجلس با نام هاي لوك سابا (مجلس عوام) و راجياسابا (مجلس سنا) ست.

هند به تبعيت از نظام حقوقي انگلستان از سيستم حقوق عرفي (Common law) پيروي مي كند. تشكيلات قضائي اين كشور نيز با وجود پذيرش فدراليسم در قانون اساسي بسيار منسجم است.

زبان فارسي هشت قرن پيش وارد هند شد و 700 سال بر تارك

ص: 384

انديشه، روابط، سياست، اقتصاد و فرهنگ مردم هند حاكميت داشت. زبان فارسي پيش از آن كه هندوستان مستعمره انگلستان شود، دومين زبان رسمي اين كشور و زبان فرهنگي و علمي به شمار مي رفت.

هند همچنين معجوني از اديان مختلف و فرقه هاي مذهبي گوناگون است كه اكثراً از هندوئيسم، اسلام و بوديسم نشأت گرفته اند. هند پس از اندونزي و پاكستان عظيم ترين جمعيت مسلمان جهان را داراست.

اولين تماس اسلام با آسياي جنوبي، سال هفتصد و يازده ميلادي است كه مسلمانان تا كناره رود سند كه هم اكنون در پاكستان است پيش آمدند.

مسلمانان در هند در حاشيه قرار دارند. ميزان سطح سواد آنان پائين تر از ميانگين ملي است و ميزان فقر آنان تنها با فاصله بسيار جزيي از طبقه پائين هندوها بالاتر است.

دولت بريتانيا بر اثر شورش هاي سال ميلادي در هند، كمپاني هند شرقي بريتانيا را كه گرداننده هند بود منحل كرد و به اين سرزمين خودمختاري داده شد.

به تدريج عده اي از رهبران هندي در سال، دستجات و سازمان هاي ملي را تشكيل دادند كه هدف اصلي آنان رسيدن به استقلال تام بود.

در اين هنگام بود كه رهبر بزرگ جنبش استقلال هند، ماهاتما گاندي قيام كرد و عليه استبداد بريتانيا به مبارزه پرداخت. پس

ص: 385

از تجاوز ارتش ژاپن در سال اختلاف شديدي در بين سران هند و سران مسلمانان هند كه رهبر آن ها محمدعلي جناح بود به وجود آمد.

در آن هنگام حكومت بريتانيا قوانيني وضع نمود كه به موجب آن به هند و سيلان و پاكستان استقلال داده شد. در ماه اوت م، آخرين سرباز بريتانيايي خاك هند را ترك گفت و در تاريخ ژانويه، هند حكومت جمهوري مستقل خود را اعلام نمود و به عضويت اتحاديه كشورهاي مشترك المنافع بريتانيا درآمد.

روابط ايران و هند در مارس 1950 برقرار شد.

در طول جنگ هاي 1965 و 1971 ميان هند و پاكستان، ايران براي پاكستان كمك هاي نظامي مهمي را فراهم نمود.

در دوران پس از جنگ سرد، يكي از اولين و مهم ترين حوادث تاريخ روابط ايران و هند، ديدار «ناراسيمها رائو»، نخست وزير هند از ايران در سال 1993 بود كه براي اولين بار پس از انقلاب اسلامي از ايران ديدار كرد و اين ديدار رسمي او از سوي هاشمي رفسنجاني، رئيس جمهوري وقت ايران، به عنوان يك نقطه عطف تفسير شد.

خودآزمايي

1. وضعيت اقتصادي كشور هند را شرح دهيد.

2. ساختار سياسي كشور هند را بيان نماييد.

3. تأثير زبان فارسي بر ابعاد گوناگون كشور هند را توضيح دهيد.

ص: 386

4. روند به استقلال رسيدن كشور هند را شرح دهيد.

5. سير روابط ايران و هند را بيان نماييد.

ص:387

ص: 388

درس هيجدهم مالزي

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با سير به استقلال رسيدن كشور مالزي آشنا شويم.

- ساختار حكومتي كشور مالزي را بدانيم.

- منابع طبيعي موجود در مالزي را بشناسيم.

- به روند رشد اقتصاد كشور مالزي واقف شويم.

- با شيوه آموزش در كشور مالزي آشنا شويم.

- دسته هاي نژادي موجود در كشور مالزي را بشناسيم.

- مذاهب موجود در كشور مالزي را بشناسيم.

- با فرهنگ مردم مالزي آشنا شويم.

در اين درس مطالبي درباره دولت و سياست مالزي، تقسيمات كشوري، جغرافيا، منابع طبيعي، اقتصاد، آموزش، نژاد و جمعيت مالزي، مذهب و فرهنگ مالزي، بيان خواهد شد.

ص: 389

شبه جزيره مالايي مدت زيادي از يك جايگاه مهم (مركزي) در مسيرهاي تجاري بين چين و خاورميانه برخوردار بوده است. اولين پادشاهي مالايي كه بر بنادر شهرهاي ساحلي حكومت مي كرد در قرن 10 ميلادي تشكيل شد. اولين مدارك مبني بر وجود اسلام در شبه جزيره مالايي به قرن 14 ميلادي در ترنگانو برمي گردد، اما طبق برخي منابع مهاراجا دربار راجا (1179- 1136 ميلادي) در قرن 9 به اسلام گرويد و نام خود را به مظفرشاه تغيير داد.

در سال 1511، مالاكا توسط كشور پرتغال تصرف شد و در آن جا يك مستعمره ايجاد نمود. پس از آن، تا زمان آغاز جنگ جهاني دوم، بخش هاي مختلف شبه جزيره مالايي تحت سلطه قدرت هاي مختلف قرار داشت. در پي تصرف مالزي از سوي ژاپني ها در (1945- 1942) طي جنگ جهاني دوم، حمايت عمومي از استقلال افزايش يافت. برنامه هاي پس از جنگ انگليسي ها براي يكپارچگي اداره مالايا تحت يك مستعمره پادشاهي واحد كه اتحاديه مالايي ناميده شد، با مخالفت شديد از سوي مالايايي ها مواجه شد كه مخالف تضعيف حاكمان مالايايي و اعطاي شهروندي به نژاد چيني بودند. اتحاديه مالايايي در سال 1946 تأسيس شد و شامل تمامي املاك بريتانيا در مالايا، به استثناي سنگاپور مي شد.

طي اين زمان، شورشيان تحت رهبري حزب كمونيست مالايا عمليات چريكي خود را براي مجبور ساختن بريتانيا به خروج از مالايا انجام دادند و در نهايت استقلال به فدراسيون مالايايي درچارچوب

ص: 390

كشورهاي مشترك المنافع در 31 اوت 1957 اعطا گرديد.

بين دهه 1980 و اوايل دهه 1990، مالزي رشد چشمگير اقتصادي را تحت رهبري دكتر مهاتير محمد تون، تجربه كرده است. اين دوره به عنوان انتقال از اقتصاد مبتني بر كشاورزي به اقتصاد صنعت محور در حوزه هايي چون كامپيوتر و وسايل الكترونيك، محسوب مي شود. در طي اين دوران بود كه منظره فيزيكي مالزي با ايجاد پروژه هاي كلان و متعدد تغيير يافت.

در اواخر دهه 1990، مالزي در اثر بحران مالي آسيا و نيز ناآرامي سياسي ايجاد شده به دليل بركناري معاون نخست وزير، انور ابراهيم، دچار تزلزل شد. در سال 2003، دكتر مهاتير محمد، پرسابقه ترين نخست وزير مالزي، به نفع معاون خود عبداله احمد بداوي، از حكومت كناره گيري كرد.

دولت و سياست

مالزي يك كشور منتخب سلطنتي با حكومت پادشاهي مشروطه است. اين كشور ظاهراً از سوي يك حاكم عالي كه معمولًا از آن به عنوان شاه مالزي ياد مي شود، اداره مي گردد. او براي يك دوره پنجساله در ميان نه سلطان موروثي ايالات مالايايي انتخاب مي شود؛ چهار ايالت ديگر، اسماً داراي فرمانداراني هستند كه در امر اين انتخاب شركت نمي كنند. اين امر موجب مي شود كه مالزي يك كشور داراي سلطنت محسوب شود.

ص: 391

نظام حكومتي در مالزي نسبتاً الگوبرداري از نظام پارلماني سيستم وست مينيستر، يا به عبارتي ميراث حكومت استعمار بريتانيا است. اما در عمل، بيشتر قدرت در شاخه اجرائي دولت متمركز مي شود تا بخش مقننه آن، و قوه قضائيه در اثر حملات مداوم دولت در دوره مهاتير تضعيف شده است. از زمان كسب استقلال در سال 1957، مالزي توسط يك ائتلاف چند نژادي تحت عنوان ناسيونال باريسان (قبلا" يك اتحاد بوده) اداره شده است.

مجلس مالزي شامل يك مجلس پايينتر، مجلس نمايندگان يا"Dewan Rakyat (يعني" خانه مردم") و يك مجلس بالادستي، سنا ياDewan Negara (يعني خانه كشور) مي باشد. مجلس 219 عضوي نمايندگان از طريق هيئت هاي تك عضوي موكلاني انتخاب مي شوند كه اعضاي آن براي حداكثر يك دوره 5 ساله برگزيده شده اند. قدرت قانونگذاري بين قانونگذاران فدرال و ايالتي تقسيم مي شود. تمام 70 سناتور آن براي مدت 3 سال متصدي امور هستند؛ كه 26 نفر از آن ها از سوي مجامع ايالتي، 2 نفر به نمايندگي از منطقه فدرال كوآلالامپور، يعني 1 نفر از حوزه هاي فدرال لابوان و پوتراجايا و 40 نفر باقي نيز توسط شاه منصوب مي گردند. انتخابات پارلماني مالزي دست كم يك بار در هر 5 سال برگزار مي شود. سن رأي دهندگان بايد از 21 سال به بالا باشد تا بتوانند براي اعضاي مجلس نمايندگان و نيز بيشتر ايالات و نيز مجمع قضائي ايالتي رأي دهند.

قدرت اجرايي در اختيار كابينه مالزي (هيئت دولت) به رياست

ص: 392

نخست وزير است؛ و قانون اساسي مالزي تأكيد مي كند كه نخست وزير بايد عضو مجلس پايين دستي، پارلمان مالزي باشد كه بنابر نظر حاكم عالي مي تواند به گروه اكثريت در مجلس دستور دهد. كابينه از ميان اعضاي دو مجلس انتخاب مي گردد و مسؤول اداره آن مرجع نيز مي باشد.

تقسيمات كشوري

مالزي داراي استان است و استاندار هر استان را اصطلاحاً" سلطان" مي نامند.

جغرافيا

كشور مالزي در جنوب شرقي آسيا واقع و از لحاظ جغرافيائي از دو قسمت كاملًا جدا تشكيل شده است.

دو بخش متمايز مالزي از طريق درياي چين جنوبي از يكديگر جدا شده اند، كه هردو بخش غربي شبه جزيره مالزي و شرق مالزي، داراي منظره بسيار مشابهي از دشت هاي مرتفع ساحلي هستند كه اغلب از تپه ها و كوهستان هاي جنگلي انبوه پوشيده شده كه مرتفع ترين آن، كوه كينابالو به ارتفاع 2/ 4095 متر بر روي جزيره بورنئو قرار دارد. آب و هواي محلي، استوايي بوده كه مشخصه آن بادهاي موسمي سالانه است كه (در ماه هاي آوريل و اكتبر) در جنوب غرب و (از اكتبر تا فوريه) در شمال غرب مي وزد. تانجونگ پي آي، كه در ايالت جنوبي جوهور قرار

ص: 393

دارد، جنوبي ترين نقطه قاره آسيا مي باشد. تنگه مالاكا كه بين سوماترا و شبه جزيره مالزي قرار دارد، از مهم ترين مسيرهاي كشتيراني جهان محسوب مي شود.

منابع طبيعي

مالزي به خوبي از مواهب طبيعي همچون زمين هاي حاصل خيزكشاورزي، جنگل و نيز مواد معدني در نواحي مختلف خود برخوردار است. از لحاظ كشاورزي، مالزي اولين صادر كننده پلاستيك طبيعي (كائوچو) و خرماي روغني است كه همراه آن الوارها و تنه هاي بريده شده درختان، كاكائو، فلفل سياه، آناناس و تنباكو (توتون) موجب رشد اين بخش شده است.

قلع و نفت خام دو منبع عمده معدني هستند كه در اقتصاد مالزي از اهميت خاصي برخوردارند. مالزي تا زمان فروپاشي بازار قلع در دهه 1980، به تنهايي بزرگ ترين توليد كننده قلع جهان بود. در قرون نوزده و بيست، قلع نقش غالبي را در اقتصاد مالزي ايفا مي كرد. در سال 1972 بود كه نفت خام و گاز طبيعي، جاي قلع را به عنوان عامل اتكاء بخش معدن مالزي گرفتند. نفت خام و گاز طبيعي موجود در حوزه هاي برون ساحلي ساباه، ساراواك و ترنگانو، به خصوص در آن سه ايالت، كمك فراواني به اقتصاد مالزي نموده است. ديگر مواد معدني داراي اهميت يا ويژگي (خاص) شامل مس، طلا، بوكسيت، سنگ آهن و زغال سنگ به همراه مواد معدني صنعتي نظير خاك رس، كائولن، سيليس،

ص: 394

آهك، باريت، فسفات ها و سنگ هاي ساختماني همچون گرانيت و نيز بلوك ها و قطعات مرمر هستند. مقادير اندكي از طلا نيز توليد مي شود.

دولت برآورد نموده است كه مالزي با نرخ فعلي توليد قادر خواهد بود براي 18 سال نفت و به مدت 35 سال گاز طبيعي استخراج كند. مالزي در رتبه بيست و چهارم از لحاظ ذخاير نفتي و سيزدهم از نظر گاز طبيعي در دنيا قرار دارد.

اقتصاد

شبه جزيره مالايي و آسياي جنوب شرقي، همواره مركزي براي تجارت بوده است. اقلام گوناگوني همچون چيني آلات و چاشني ها، حتي پيش از آن كه سلطان نشين مالاكا و سنگاپور به اين شهرت برسند، فعالانه تجارت مي شده است.

در قرن هفدهم، ذخاير فراواني از قلع در چند ايالات مالايايي كشف گرديد. سپس، به دنبال تسلط امپراتوري بريتانيا بر مالايا، درختان كائوچو و خرماي روغني براي مقاصد بازرگاني عرضه شد. در طول اين دوران، مالايا به بزرگ ترين توليدكننده عمده قلع، كائوچو و خرماي روغني تبديل شد.

همزمان با اين كه مالايا به سوي كسب استقلال خود حركت مي نمود، دولت به اجراي برنامه هاي پنجساله خود پرداخت. برنامه پنج ساله اول آن كشور در سال 1955 آغاز گرديد. با تأسيس مالزي، اين برنامه ها بازنگري و تكرار شدند، كه اولين برنامه مالزي در سال 1965

ص: 395

شروع شد.

در دهه 1970، مالزي به تقليد از رويه چهار ببر (قدرت اقتصادي) اصلي آسيا پرداخت و از وابستگي به استخراج معادن و كشاورزي به اقتصادي صنعتي تغيير هويت داد. با سرمايه گذاري ژاپن، در طول چند سال صنايع سنگين آن شكوفا شد، و صادرات مالزي به موتور اوليه رشد كشور تبديل شدند. مالزي پيوسته به رشد بيش از 7 درصد در توليد ناخالص ملي دركنار تورمي پايين در دهه هاي 1980 و 1990 دست يافت. طي همان دوره، دولت كوشيد تا با سياست اقتصادي جديد مالزي (Neo Economy Politic) پس از حادثه شورش نژادي 13 مي 1969 فقر را ريشه كن سازد.

آموزش

آموزش در مالزي تحت نظارت وزارت آموزش دولت فدرال مي باشد. بيشتر دانش آموزان در مالزي آموزش را بين سنين 6- 3 سالگي از مهدكودك آغاز مي كنند. علاوه بر بعضي مهدكودك هاي دولتي، بيشتر مهدكودك ها در مالزي به طور خصوصي اداره مي شوند.

دانش آموزان تحصيل را از سن 7 سالگي به مدت شش سال در مدارس ابتدايي شروع مي كنند. دو نوع مدرسه ابتدايي كاملًا دولتي يا با مساعدت دولت وجود دارد: مدارس ملي از زبان مالايايي به عنوان واسطه آموزشي استفاده مي نمايند، و مدارس نمونه ملي از زبان چيني يا تاميلي به عنوان واسطه آموزشي بهره مي برند.

ص: 396

براي تحصيلات مرحله سوم، دانشگاه هاي عمومي همچون دانشگاه مالايا و دانشگاه كبانگسان مالزي وجود دارد. علاوه بر اين، 5 دانشگاه معتبر بين المللي از سال 1998 در مالزي، شعب كمپ خود را تأسيس نموده اند. كمپ هر شعبه دانشگاهي را مي توان همچون يك شعبه دور از دانشگاه اصلي فرض كرد، كه همان رشته ها و مدارك را كه مراكز اصلي مي دهند، ارائه مي كند. دانشجويان بومي و بين المللي هر دو مي توانند اين شرايط نمونه خارجي را با پايين ترين هزينه تحصيل در مالزي احراز نمايند.

نژاد و جمعيت

ساكنين كشور مالزي از سه نژاد مالايي (0 درصد)، چيني (7 درصد)، هندي (2 درصد) و غيره (1 درصد)، تشكيل شده است. جمعيت مالزي مركب از گروه هاي نژادي متعددي بوده كه از لحاظ سياسي جمعيت غالب مالايايي ها هستند كه اكثريت جمعيت را تشكيل مي دهند. تمامي مالايايي ها مسلمان هستند. حدود درصدجمعيت مالزيايي ها با اعقاب چيني هستند كه به لحاظ تاريخي نقش مهمي را در تجارت و اشتغال بر عهده داشته اند. مالزيايي ها با اعقاب هندي در حدود 7 درصد جمعيت را تشكيل مي دهند. حدود 90 درصد جمعيت هندي از مردمان تاميل و تلوگو مي باشند. اما گروه هاي مختلف ديگري نيز وجود دارند، از جمله افراد مالايا، پنجابي ها و گجراتي ها.

ص: 397

مذهب

مالزي يك جامعه چند مذهبي است و اسلام دين رسمي اين كشور مي باشد. برطبق ارقام آماري در سال 2000، چهار دين اصلي آن عبارتند از اسلام (4/ 60 درصد جمعيت)، بودائيسم (2/ 19 درصد جمعيت)، مسيحيت (1/ 9 درصد، بيشتر در شرق مالزي)، و هندوئيسم (3/ 6 درصد). مردم مالزي عموما به اعتقادات مذهبي يكديگر احترام مي گذارند و عمدتاً مشكلات مذهبي داخلي از جهت سياسي به وجود مي آيد.

فرهنگ

مردم مالزي افراد بسيار خون گرم و ميهمان نوازي هستند. مسلمان ها داراي رستوران ها و فروشگاه هايي هستند كه با آرم حلال مشخص مي شوند. هندوها و چيني ها به بودا معتقد هستند. با توجه به طبيعت بخشنده اين سرزمين، بومي ها كه اكثراً مسلمانند داراي اخلاقي خوش و نظم و ترتيب در كارها مي باشند. مالزي كشوري است كاملًا تفريحي و بسيار زيبا كه در سال م، ميليون نفر توريست را پذيرا بوده است. جمعيت اين كشور ميليون نفر مي باشد.

خلاصه درس

شبه جزيره مالايي مدت زيادي از يك جايگاه مهم (مركزي) در مسيرهاي تجاري بين چين و خاورميانه برخوردار بوده است.

در سال 1511، مالاكا توسط كشور پرتغال تصرف شد. پس از آن، تا

ص: 398

زمان آغاز جنگ جهاني دوم، بخش هاي مختلف شبه جزيره مالايي تحت سلطه قدرت هاي مختلف قرار داشت.

برنامه هاي پس از جنگ جهاني دوم انگليسي ها براي يكپارچگي اداره مالايا تحت يك مستعمره پادشاهي واحد كه اتحاديه مالايي ناميده شد، با مخالفت شديد از سوي مالايايي ها مواجه شد. اتحاديه مالايايي در سال 1946 تأسيس شد.

طي اين زمان، شورشيان تحت رهبري حزب كمونيست مالايا عمليات چريكي خود را براي مجبور ساختن بريتانيا به خروج از مالايا انجام دادند و در نهايت استقلال به فدراسيون مالايايي درچارچوب كشورهاي مشترك المنافع در 31 اوت 1957 اعطا گرديد.

مالزي يك كشور منتخب سلطنتي با حكومت پادشاهي مشروطه است. نظام حكومتي در مالزي نسبتاً الگوبرداري از ميراث حكومت استعمار بريتانيا است.

از زمان كسب استقلال در سال 1957، مالزي توسط يك ائتلاف چند نژادي تحت عنوان ناسيونال باريسان اداره شده است.

مجلس مالزي شامل يك مجلس پايينتر، مجلس نمايندگان و يك مجلس بالادستي، سنا مي باشد. قدرت قانونگذاري بين قانونگذاران فدرال و ايالتي تقسيم مي شود. قدرت اجرايي در اختيار كابينه مالزي به رياست نخست وزير است.

مالزي داراي استان است و استاندار هر استان را اصطلاحاً" سلطان" مي نامند.

ص: 399

كشور مالزي در جنوب شرقي آسيا واقع شده و از لحاظ جغرافيائي از دو قسمت كاملًا جدا تشكيل شده است.

شبه جزيره مالايي و آسياي جنوب شرقي، همواره مركزي براي تجارت بوده است. در دهه 1970، مالزي به تقليد از رويه چهار ببر (قدرت اقتصادي) اصلي آسيا پرداخت و از وابستگي به استخراج معادن و كشاورزي به اقتصادي صنعتي تغيير هويت داد.

آموزش در مالزي تحت نظارت وزارت آموزش دولت فدرال مي باشد.

ساكنين كشور مالزي از سه نژاد مالايي، چيني، هندي تشكيل شده است.

مالزي يك جامعه چند مذهبي است و اسلام دين رسمي اين كشور مي باشد.

مردم مالزي افرادي بسيار خون گرم و ميهمان نوازي هستند.

خودآزمايي

1. سير به استقلال رسيدن كشور مالزي را توضيح دهيد.

2. ساختار حكومتي كشور مالزي را شرح دهيد.

3. روند رشد اقتصادي كشور مالزي را توضيح دهيد.

ص: 400

درس نوزدهم اندونزي

اشاره

اهداف آموزشي

انتظار مي رود با مطالعه اين درس:

- با سير به استقلال رسيدن كشور اندونزي آشنا شويم.

- ساختار حكومت كشور اندونزي را بدانيم.

- احزاب سياسي كشور اندونزي را بشناسيم.

- با اقتصاد كشور اندونزي آشنا شويم.

در اين درس تاريخ كشور اندونزي، جغرافيا، جمعيت، حكومت، آموزش و اقتصاد كشور اندونزي به اختصار توضيح داده مي شود.

تاريخ

از قرن هفدهم، هند شرقي مهم ترين و سودآورترين بخش امپراتوري هلند به شمار مي رفت. به غير از اشغال كوتاه مدت بريتانيايي ها (تا) و قيام هاي گاه گاهي محلي، هلند كنترل اين كشور را تا حفظ كرد. در اين سال ژاپني ها به اين مستعمره هجوم آوردند و به عنوان

ص: 401

آزادكنندگان كشور از حكومت استعماري مورد استقبال اكثر اندونزيايي ها قرار گرفتند. با تسليم ژاپن در 1945، احمد سوكارنو بنيانگذار حزب مليون، جمهوري مستقل اندونزي را اعلام كرد. هلندي ها پس از چهار سال جنگ متناوب ولي وحشيانه، تحت فشار بين المللي استقلال اندونزي را در 1949 پذيرفتند.

جغرافيا

جمهوري اندونزي كشوري است مركب از جزيره هاي بسيار كه در مجمع الجزاير مالايا بين هندوچين و استراليا قرار گرفته است. پايتخت آن جاكارتا است. اندونزي چهارمين كشور پر جمعيت دنيا است و مسلمانان آن از هر كشور ديگري بيشترند. اندونزي در واقع مجموعه اي از جزاير (قريب به جزيره بزرگ و كوچك) است كه در جنوب شرقي آسيا در اقيانوس كبير قرار دارد. مساحت اين كشور كيلومتر مربع و پايتخت آن شهر جاكارتا است كه در جزيره جاوه قرار دارد و سابقاً باتاويا ناميده مي شد. شهر مهم آن سورابايا است. اين كشور داراي معادن قلع، نفت، ذغال سنگ و مس است و توتون، برنج، قهوه و كائوچو جزو محصولات كشاورزي اين كشور است. به بيان ديگر اين كشور، به شكل يك قوس، مشتمل بر هزاران جزيزه در طول خط استوا، مانند كالي مانتان، سوماترا، ايريان جايا، مادورا، سولاوزي، جاوه، بالي و جزاير سونداي كوچك (از جمله لامبارك، فلورس و تيمور) است.

اندونزي، چهارمين كشور پرجمعيت دنيا محسوب مي شود. تعداد

ص: 402

3000 جزيره آن مسكوني است. مردم اين كشور در سواحل جزاير و يا در دره ها و به خصوص در جزيره جاوه زندگي كرده، و كشاورز مي باشند. بيشتر جزاير اندونزي، غير قابل سكونت هستند. اين كشور، آب و هواي گرم و استوايي داشته، و باران هاي موسمي، سبب رونق كشاورزي مي شود.

جاوه و همسايه كوچكترش مادورا جمعيت متراكمي دارند و نزديك به دو سوم مردم اندونزي را در خود جاي مي دهند. سلسله جزاير شمالي متشكل است از كاليمانتا (بخش اندونزيايي جزيره بورنئو)، جزاير نامنظم و كوهستاني سولاوسي (سلبس)، گوره ملوك، وايريان جايا (بخش غربي گينه نو). بيش از دو سوم اين كشور از جنگل هاي استوايي باراني پوشده شده است.

جمعيت

جمعيت اين كشور در حدود ميليون نفر است كه از اين رقم/ درصد مسلمان،/ درصد پروتستان، درصد كاتوليك،/ هندو و/ بقيه از مذاهب ديگرهستند. زبان رسمي آنان «اندونزيايي» است.

حكومت

هر پنج سال انتخابات براي انتخاب 400 نفر از اعضاي مجلس نمايندگان تحت نظام تعيين تعداد نمايندگان به نسبت جمعيت هر منطقه، برگزار مي گردد. 100 عضو ديگر را رئيس جمهور انتصاب مي كند.

ص: 403

مجلس شوراي خلق، كه متشكل از اعضاي مجلس نمايندگان به اضافه 500 نفر ديگر به نمايندگي از جانب دولت هاي محلي، گروه هاي صنفي و ذينفع- هر پنج سال تشكيل جلسه مي دهد تا بر اصول كلي سياست دولت نظارت كند و به انتخاب رئيس جمهور بپردازد. رئيس جمهور كابينه را انتصاب مي كند. از 27 استان كشور دو استان خود مختارند.

احزاب سياسي اصلي عبارتند از:

گلكار (اتحاد دولت)، گروه توسعه متحد (اسلامي)؛

حزب دموكرات اندونزي (مسيحي) و ملي گرا.

آموزش

ميزان باسوادي: / درصد در كل جمعيت؛

نرخ باسوادي مردان: درصد؛

نرخ باسوادي زنان: / درصد؛

سنين تحصيل اجباري: تا سال؛

تعداد دانشگاه: 35 دانشگاه دولتي، دانشگاه خصوصي.

اقتصاد

اندونزي از نظر مواد معدني و نفت، گاز طبيعي، قلع، نيكل، زغال سنگ، بوكسيت و مس نيز ثروت فراواني دارد، ولي به دليل جمعيت زياد نسبتاً فقير است. بيش از 50% مردم اين كشور زارعين معيشتي هستند و برنج محصول اصلي به شمار مي رود. ولي هم كشاورزان مزارع بزرگ و هم روستاييان مقادير زيادي لاستيك، چاي، قهوه، تنباكو و ادويه

ص: 404

صادراتي توليد مي كنند.

بخش صنعت بيشتر به فرآوري مواد معدني و محصولات كشاورزي مي پردازد. اندونزي در دهه 1980 و اوايل دهه 1990 به ميزان رشد اقتصادي بالايي دست يافت. توريسم، از منابع مهم درآمدهاي ارزي، اندونزي به شمار مي رود.

توليد ناخالص داخلي اين كشور در سال بالغ بر/ ميليارد دلار بود. درآمد سرانه اين كشور در همين سال بالغ بر دلار بود. درصد از مردم اندونزي زير خط فقر زندگي مي كنند. نرخ تورم اين كشور در سال/ درصد بود. صادرات اين كشور بالغ بر/ ميليارد دلار است و نفت و گاز، كالاهاي الكترونيك و نساجي مهم ترين اقلام صادراتي آن هستند.

خلاصه درس

از قرن هفدهم، هند شرقي مهم ترين و سودآورترين بخش امپراتوري هلند به شمار مي رفت.

هلند كنترل اين كشور را تا حفظ كرد. در اين سال ژاپني ها به اين مستعمره هجوم آوردند با تسليم ژاپن در 1945، احمد سوكارنو بنيانگذار حزب مليون جمهوري مستقل اندونزي را اعلام كرد.

جمهوري اندونزي كشوري است مركب از جزيره هاي بسيار كه در مجمع الجزاير مالايا بين هندوچين و استراليا قرار گرفته است. پايتخت آن جاكارتا است.

اندونزي، چهارمين كشور پرجمعيت دنيا محسوب مي شود.

ص: 405

هر پنج سال انتخابات براي انتخاب 400 نفر از اعضاي مجلس نمايندگان تحت نظام تعيين تعداد نمايندگان به نسبت جمعيت هر منطقه، برگزار مي گردد.

مجلس شوراي خلق، هر 5 سال تشكيل جلسه مي دهد تا بر اصول كلي سياست دولت نظارت كند و به انتخاب رئيس جمهور بپردازد.

احزاب سياسي اصلي عبارتند از: گلكار (اتحاد دولت)؛ گروه توسعه متحد (اسلامي)؛ حزب دموكرات اندونزي (مسيحي) و ملي گرا.

اندونزي از نظر مواد معدني و نفت، گاز طبيعي، قلع، نيكل، زغال سنگ، بوكسيت و مس نيز ثروت فراواني دارد.

نفت و گاز، كالاهاي الكترونيك و نساجي مهم ترين اقلام صادراتي آن هستند.

خودآزمايي

1. سير به استقلال رسيدن كشور اندونزي را بيان نماييد.

2. ساختار حكومت كشور اندونزي را شرح دهيد.

3. احزاب سياسي كشور اندونزي را نام ببريد.

درباره مركز

بسمه تعالی
جَاهِدُواْ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
با اموال و جان های خود، در راه خدا جهاد نمایید، این برای شما بهتر است اگر بدانید.
(توبه : 41)
چند سالی است كه مركز تحقيقات رايانه‌ای قائمیه موفق به توليد نرم‌افزارهای تلفن همراه، كتاب‌خانه‌های ديجيتالی و عرضه آن به صورت رایگان شده است. اين مركز كاملا مردمی بوده و با هدايا و نذورات و موقوفات و تخصيص سهم مبارك امام عليه السلام پشتيباني مي‌شود. براي خدمت رسانی بيشتر شما هم می توانيد در هر كجا كه هستيد به جمع افراد خیرانديش مركز بپيونديد.
آیا می‌دانید هر پولی لایق خرج شدن در راه اهلبیت علیهم السلام نیست؟
و هر شخصی این توفیق را نخواهد داشت؟
به شما تبریک میگوییم.
شماره کارت :
6104-3388-0008-7732
شماره حساب بانک ملت :
9586839652
شماره حساب شبا :
IR390120020000009586839652
به نام : ( موسسه تحقیقات رایانه ای قائمیه)
مبالغ هدیه خود را واریز نمایید.
آدرس دفتر مرکزی:
اصفهان -خیابان عبدالرزاق - بازارچه حاج محمد جعفر آباده ای - کوچه شهید محمد حسن توکلی -پلاک 129/34- طبقه اول
وب سایت: www.ghbook.ir
ایمیل: Info@ghbook.ir
تلفن دفتر مرکزی: 03134490125
دفتر تهران: 88318722 ـ 021
بازرگانی و فروش: 09132000109
امور کاربران: 09132000109